به جواد داوری اعتماد کنیم

داورپناه: هاکان در تیم ملی بسکتبال زود پوست‌اندازی کرد

پریسا غفاری
روزنامه نگار
سعید داورپناه از بازیکنان نسل طلایی بسکتبال است که سال‌ها خاک استادیوم آزادی را خورده و برای اعتلای بسکتبال تلاش زیادی کرده ولی در دوران بازی‌اش پستی و بلندی‌های زیادی را هم تجربه کرده است. با این حال همیشه در هر تیمی که بوده با جان و دل برای موفقیت آن تلاش کرده است. با این بازیکن باتجربه بسکتبال کشورمان گفت‌‌وگویی مفصل انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید...

‌در بسکتبال پستی و بلندی‌های زیادی داشتی. کدام برایت سخت‌تر از همه بوده است؟
کلاً پستی و بلندی‌های زیادی در ورزش و زندگی هست. این تغییرات در زندگی هر فردی اتفاق می‌افتد. مهم این است که سالم زندگی کنید. در دوران ورزش هم حذف شدن با تیم مهرام در فصل گذشته برایم خیلی گران تمام شد. در پلی‌آف تیم صدرنشین بودیم که به تیم چهارم جدول رده‌بندی گل گهرسیرجان خوردیم و 2- یک باختیم و حذف شدیم. خیلی سخت بود.
در جام ملت‌های ووهان چین هم در حالی که همه روی ما حساب قهرمانی کرده بودند متأسفانه به اردن خوردیم و باختیم. نه قهرمان شدیم و نه به المپیک رسیدیم. ولی خدا را شکر سال‌های بعد با سرمربیگری مهران شاهین‌طبع به جام جهانی رفتیم و المپیکی دیگر را تجربه کردیم. در المپیک هم بد بازی نکردیم.
 ‌همیشه شنیده‌ایم در بسکتبال ایران دو نفر تعصب زیادی به این رشته دارند؛ یکی صمد نیکخواه بهرامی و دیگری سعید داورپناه.
من وقتی بسکتبال را شروع کردم صمد کاپیتان ما بود.
از او و کاپیتان‌های قبلی، بهزاد افرادی و سعید تابش‌نیا خیلی چیزها یاد گرفتم. خودم بسکتبال تابش‌نیا را خیلی دوست داشتم. این بازیکنان خیلی باتعصب بودند. هر ورزشکاری برای خودش الگوهایی دارد و من تمرین کردن صمد را خیلی دوست داشتم. حتی زمانی که 37 یا 40 ساله بود طوری تمرین می‌کرد که انگار 18 ساله است. همیشه خوب تمرین و خوب بازی می‌کرد. این مسأله ملکه ذهن من بود.
 ‌پویا تاجیک را در تیم ملی چطور دیدی؟
او کاپیتانی بود که با آرامش‌اش به تو انگیزه می‌داد. ولی خوب صمد باخت را قبول نداشت و سریع عصبی می‌شد.
 ‌خودت جنبه باخت داری؟
جنبه دارم. من آدمی هستم که به‌خاطر باخت عصبی نمی‌شوم و تا یک ساعت بعد سعی می‌کنم آن را فراموش کنم.
‌در بازی نفت آبادان و مهرام چنین صبوری نداشتی؟
در این مسابقه واقعاً ما را اذیت کردند.
 ‌چرا در پست‌های 4 و 5 بازیکنانی ضعیف داریم ولی به جای آن در پست‌های بیرونی قدرتمندتریم؟
در دو پستی که شما نامدارید یا بازیکنان خیلی بلند هستند یا چاق. مثلاً بازیکنی مثل حسن علی اکبری داریم که هم بااستعداد است و هم بلندقامت. یادم است در سال‌های قبل به اسپانیا رفتیم و یک بازیکن 19 ساله داشتند. هر وقت می‌رفتم وزنه بزنم می‌دیدم دو سه نفر بدنساز کنار او هستند و روی حرکات اصلاحی او کار می‌کردند. آن موقع در تیم اسپانیا تنها در حد 3 یا 4 دقیقه بازی می‌کرد؛ ولی در جام جهانی 25 دقیقه بازی کرد و کلی امتیاز به دست آورد؛ اما ما از کسی مثل علی‌اکبری 10 دقیقه استفاده می‌کنیم و بقیه زمان روی نیمکت می‌نشانیمش.
اگر ما بحث جوانگرایی برایمان مطرح است، این روند اشتباه بود. در کل می‌خواهم بگویم او را جلوی حامد حدادی بازی دادن اشتباه بود. بازی را باید با حامد شروع می‌کردند و بعد حسن را به میدان می‌فرستادند که هم مسابقه را ببیند و هم استرسش کم شود. کادر ما حامد آسیب‌دیده را در ابتدا گرم می‌کردند ولی سپس روی نیمکت می‌فرستادند. به نظرم آنها نتوانستند از هیچ کدام از این دونفر بازی خوب بگیرند. قبل از بازی‌ها باید آنها را آماده می‌کردیم.
 ‌شما یک بازیکن دفاعی خوب هم هستی.
من زیر نظر مربیان خوبی چون فتحی، شاهین طبع و کوهیان کار کرده‌ام. با همین دفاع‌ها هم کارهای بزرگی کردیم.
 ‌باشگاه‌های زیادی رفتید ولی کدام قهرمانی لذت‌بخش‌تر بود؟
قهرمانی آبادان. ما بازیکن خارجی نداشتیم و دور مقدماتی هم چهارم جدول بودیم. در نیمه نهایی به پتروشیمی خوردیم و آنها را شکست دادیم و بعد به شهرداری گرگان و توانستیم 3 بر یک پیروز و فاتح جام شویم. خیلی به همگی‌مان چسبید.
 ‌یعنی می‌خواهی بگویید خارجی‌ها مؤثر نیستند؟
من همیشه موافق بازیکنان خارجی باکیفیت هستم.
 ‌از بین خارجی‌هایی که در لیگ بسکتبال ایران بازی کردند کدام را موفق‌تر دانستی؟
تاکوان (مهرام)، ادگارسوسا (پتروشیمی)، پرکینس (نفت آبادان) و هولمن (مهرام). ژوزف گارف هم بی‌نظیر بود.
 ‌همیشه می‌گویند ایران در حمله قدرتمند است ولی در دفاع کم و کاستی دارد. فکر می‌کنید هاکان دمیر توانسته ایران را به یک تیم دفاعی خوب تبدیل کند؟
دوران هاکان ملتهب‌ترین دوران تیم ملی بود. به نظرم گرفتن مسئولیت این تیم کار سختی بود. نمی‌دانم که چه اتفاقاتی افتاد. بعد هم باید قبول داشت با دو و سه ماه نمی‌توان انتظار داشت بهترین تیم را ساخت. مشکل بزرگ ما این بود هاکان بازی‌های لیگ را ندیده بود و نمی‌توانم قبول کنم یک مربی بیاوریم و لیست را در اختیارش بگذاریم. در صورتی که نفراتی در لیگ بودند که بهترین شدند ولی در لیست فدراسیون جایی نداشتند. هر چند بازیکنان خوبی هم در تیم ملی بودند ولی بازی‌های بیشتری را باید قبل از جام جهانی می‌کردند.
‌تغییرات مداوم سرمربیان به تیم ملی لطمه نزد؟
من تیم ملی ژاپن را در این چند سال خیلی زیر نظر داشتم. آنها خیلی از تورنمنت‌ها را باختند ولی آنقدر در بازی‌های دوستانه کنار هم بازی کردند که به یک هماهنگی خوب رسیدند. اما در ایران هر مربی می‌آید و یک بازی را می‌بازد همه سعی می‌کنند نابودش کنند. آنچه از هاکان فهمیدم این بود که دوست داشت در تیم ملی پوست‌اندازی کند؛ ولی این کار را زود انجام داد. به نظرم هاکان ایران را خوب نمی‌شناخت و در جام جهانی نیز قرعه سختی به آنها خورد.
 ‌فکر می‌کنید جام جهانی جای پوست‌اندازی است؟
نه اصلاً. اشتباه محض است. ببینید خیلی از بازیکنان این تیم یک ورزشگاه 50 هزارنفری ندیده بودند چه برسد به اینکه جلوی چنین تیم‌هایی بازی کنند. به گمانم سال بعد این تیم بهتر می‌شود. تنها خوبی این بود که همه نفرات تیم به یک اندازه بازی کردند. به نظرم حامد حدادی هم در جایی مناسب تصمیم به خداحافظی گرفت.
‌به نظرتان بهتر نبود در بازی‌های آسیایی همراه تیم می‌رفت و بعد خداحافظی می‌کرد؟
فکر می‌کنم احساسش این بود که به او احترام نگذاشتند، چون بازیکنی نبود که هیچ‌وقت از نیمکت به بازی بیاید. این مسأله در طول بسکتبالش اتفاق نیفتاده بود. خیلی به او فشار آمد.
 ‌شما 4 رئیس فدراسیون را تجربه کردید. کدام بهتر بود؟
همه این افراد تلاش خود را کردند. فکر می‌کنم زمان آقای مشحون او یک اشتباه بزرگ انجام داد که بازیکنان ملی را سهمیه‌بندی کردند که تنها ضرر آن را نفرات پنجم و ششم به بعد تیم ملی دیدند. بازیکنانی که سهمیه نبودند بیشتر از ملی‌پوشان قرارداد می‌بستند. اما رامین طباطبایی هم بد کار نکرد. به نفع ورزشکاران کار کرد. 16 تیم آورد و بازیکنانی که در لیگ دسته یک بودند را توانست به سوپرلیگ بیاورد. قراردادها بالاتر رفت. سالن بسکتبال آزادی را هم دستی به آن کشید.
اما جواد داوری در بدترین حالت ممکن به لحاظ اقتصادی فدراسیون را در اختیار گرفت. الان هم نمی‌دانم در این شرایط چگونه توانست مربی خارجی بگیرد و باید به او تبریک گفت. به نظرم بد کار نکرد. هر چند در رده‌های ملی نتیجه نگرفت، ولی از آنجا که خودش از بدنه ورزش بوده و توانسته خیلی از شرایط را درک کند نسبت به رؤسای فدراسیون‌های دیگر جلوتر است. ورزش فقط یک رئیس نیست بلکه پول و بودجه‌ای است که وارد فدراسیون می‌کنید. او در این مقطع خیلی کارش سخت است. آزمون و خطاهایش را انجام داده و حالا باید به او فرصت داد تا مسیر درست را پیش ببرد.
 ‌همیشه می‌گویند والیبال و بسکتبال رقبای سرسختی با هم هستند و دیدگاه‌های مختلفی نسبت به این دو رشته دارند. قبول دارید؟
من دوستان والیبالی زیاد دارم. والیبال و بسکتبال را نمی‌شود با هم قیاس کرد و با خودشان هم که صحبت می‌کنید هیچ جوره قبول نمی‌کنند. در بسکتبال فکر، ذهن، جسم و همه چیزت درگیر است. در والیبال با یک سال کار کردن به اوج می‌رسی ولی در بسکتبال باید 15 سال کار کنی تا یک رتبه خودت را بالا بکشی. به خاطر همین کرکری با هیچ والیبالیستی نمی‌کنم. بسکتبال خیلی عجیب و پیچیده است.
 ‌خیلی‌ها می‌گویند چرا بسکتبال مانند والیبال مربی بزرگی چون ولاسکو نمی‌آورد؟
در دنیا بیشترین مبلغی که بهترین والیبالیست می‌گیرد یک میلیون دلار است یا مربی‌اش 30 تا 40 هزار دلار می‌گیرد. ولی بسکتبال به این شکل نیست. در اروپا بازیکن جت شخصی خودش را دارد یا یک مربی 15 میلیون دلار می‌گیرد و می‌رود فنرباغچه کار می‌کند. در والیبال چنین پولی رد و بدل نمی‌شود. بهترین بازیکن جهان می‌آید پیکان بازی می‌کند. رفتند ولاسکو را آوردند 300 هزار دلار برای سه سال دادند، اما رادروویچ ماهی 5 میلیون دلار می‌گیرد.
 ‌با مربیان مختلفی کار کرده‌ای. بوده با یکی از آنها مشکلی داشته باشی؟
مشکلی نبوده که نتوانم حلش کنم، ولی با یک مربی بوده که یک سال کار کردم و دیگر در باشگاهی که او باشد کار نخواهم کرد چون یک کلمه راست نمی‌گوید. یک بازیکن خارجی داشتیم که خیلی هم خوب کار می‌کرد و این مربی او را کنار گذاشت. در حالی که او حتی نمی‌توانست با این بازیکن انگلیسی صحبت کند و ارتباط بگیرد. با یکی از مربیان دیگر هم خیلی کلنجار رفتم. حتی بهترین بازیکن لیگ شدم ولی به تیم ملی دعوت نشده بودم.
‌با شاهین‌طبع هم زمانی درگیر بودی؟
زمانی به اردوی تیم جوانان دعوت شده بودیم و سه سال تمرین می‌کردیم ولی درنهایت خط خوردیم؛ اما همان روزها برای من شد روزنه‌ای برای بهتر شدن. الان هم با او در ارتباطم و برای هم عکس می‌فرستیم. نکته جالب دیگر این است که در دو سه تیم او هم کاپیتان شدم و به قهرمانی هم رسیدیم.
 ‌از درگیری لفظی‌ات با حماد سامری می‌خواهی صحبت کنی؟
پایان بازی بود لحظاتی بحث کردیم ولی اکنون مشکلی نیست و حتی با هم مرتب تلفنی صحبت می‌کنیم. اگر نمی‌خواستم به خاطر دخترم در تهران بمانم الان در تیم نفت بازی می‌کردم.
 ‌چرا مردم آبادان اینقدر از حماد سامری حمایت می‌کنند؟
حماد از جنس خودشان است و تیمشان را قهرمان کرده. نفت با این مربی دوم آسیا شده و رزومه‌ای قوی در آبادان دارد. من 5 سالی که با او کار کردم هیچ بدی ندیدم و مثل یک برادر او را دوست دارم. او با وجود مربی بودن نسبت به بازیکنان مسئول است. مهم‌ترین چیزی که از سامری یاد گرفتم این است که باید تا آخرین لحظه جنگید و حتی اگر نتیجه را واگذار کرده باشی بازنده بیرون نمی‌آیی.
 ‌از لحاظ رشد تکنیکی بازیکنان فعلی در حد قدیمی‌ها نیستند؟
ما در پست‌های 4 و 5 مشکل داریم. خدا را شکر نسل جدید ما خودتمرین هستند. یک مربی بسیار خوب بالا سرشان باشد بسکتبال دوباره جان می‌گیرد.
 ‌چرا شماره 8 را انتخاب کردی؟
در تیم ملی شماره 8 بر تن آیدین خدابیامرز بود. فوت که شد من هم در تیم ملی بودم نزد صمد رفتم و گفتم می‌خواهم شماره 8 را بپوشم اگر مشکلی نداری. صمد هم اجازه داد. اینیستا هم 8 می‌پوشید اما به خاطر آیدین بود.
 ‌صمیمی‌ترین دوستت در بسکتبال چه کسی است؟
حامد حدادی، آرن داوودی، محمد شهریان، محمد حسن‌زاده، وحید حاجیان، اوشین ساهاکیان و فاضل بدنساز تیم‌مان.
 ‌چند برد خاطره‌انگیزی که کسب کردی را نام ببر؟
برد خاطره‌انگیزم پیروزی مقابل مهرام با همیاری زنجان بود که من 8 تا سه امتیازی زدم. لیگ ملی را زمانی برگزار کردند که هیچ تیمی نمی‌توانست بازیکن خارجی بگیرد و ما با مهرام، پتروشیمی بندر امام را مغلوب کردیم. با نفت به گرگان رفتیم و بازی اول را با 17 سه امتیازی بردیم و قهرمان شدیم.
 ‌از بازیکنان بی‌انضباط بودی؟
اصلاً. من هنوز هم ساعت 6 از خواب بیدار می‌شوم و ساعت 10 شب می‌خوابم. یعنی برایم دوران خارج از فصل مهم نیست همیشه منظم هستم.
 ‌موافق حضور دورگه‌ها در تیم ملی هستی؟ الان هم دنبال دعوت از گرامی‌پور هستند.
باید دید که او در لیگ مورد نظرش چطور کار می‌کرد. مثلاً پویان جلال‌پور اصلاً خوب نبود ولی مایک رستم‌پور خیلی خوب بود و به درد تیم ملی می‌خورد.
 ‌فتحی چقدر روی بسکتبالت تأثیرگذار بود؟
او مربی خوبی بود و وقتی که من از راه‌آهن به پیکان آمدم برای من زحمت زیادی کشید. دو سال با او کار کردم ولی به نظرم معلم بهتری بود تا مربی. او غیر از بسکتبال به ما روش زندگی کردن هم یاد داد.
 ‌ترکیب پنج نفره شما چه نفراتی هستند؟
اوشین ساهاکیان، حامد حدادی، بهنام یخچالی، صمد نیکخواه بهرامی و آرن داوودی.
 ‌و سرمربی آن تیم؟
مهران شاهین‌طبع و دستیارش هم حماد سامری را می‌گذاشتم.
 ‌از بین مربیان خارجی
بائرمن و ترومن.
‌انتخاب بچیروویچ را به‌عنوان مشاور فنی در زمان جواد داوری خوب می‌دانید؟
به نظرم جواد داوری مشاورهای خوبی نداشت. او انسان بسیار خوبی است و آن‌طور که درباره او صحبت می‌کنند نیست. یکسال و نیم بدون بودجه دارد کار می‌کند. وی درون بحرانی افتاد که کمتر کسی مسئولیتش را قبول می‌کرد. به نظرم باید به او فرصت داد و مطمئن باشید مسیر خودش را پیدا می‌کند.
 ‌یک تصمیم اشتباه دیگر آوردن مهدی کامرانی به‌عنوان مشاور تیم‌های پایه بود!
مهدی اصلاً نباید قبول می‌کرد. او آدم کوچکی نیست. آمدنش به تیم ملی زمان هاشمی هم اشتباه بود. او چون پسرش به سنی رسیده بود که فهمید پدرش بسکتبالیست مطرحی بوده خواست که او را در تیم ملی ببیند، ولی اشتباه بود.
 ‌جواد داوری تنها رئیس فدراسیونی است که به بسکتبال بانوان اهمیت داده است. این علتی می‌شود که خودت دخترت را به بسکتبال بفرستی؟
چرا که نه، داوری یک مربی خارجی خوب آورد و بانوان هم خوب نتیجه گرفتند. الان خانم‌ها هم قرارداد خوب می‌بندند. حالا حساب کنید در بسکتبال یک مربی صاحب‌نام از یونان و صربستان بیاورند.
 ‌دنبال زدن آکادمی هستی؟
بله من داشتم در دبی این کار را می‌کردم و به نام استقلال می‌زدم. هر چند استقلالی نیستم.
 ‌معمار بسکتبال را چه کسی معرفی می‌کنی؟
غضنفری خیلی صادقانه برخورد کرد. من دوران مشحون را دوست نداشتم.
 ‌صحبت پایانی...
ذهنیت‌هایی که درخصوص بسکتبال منفی شده را مثبت کنند. شاید تصمیم‌هایی که گرفته می‌شود از نظر ما اشتباه باشد ولی اجازه دهید کار جلو برود و به داوری اعتماد کنیم. ما باید اسپانسرهای خوب بگیریم تا اردوهای بیشتری بگذاریم و جوانان بیشتر بازی کنند و مربیان بهتری بیاورند.

جستجو
آرشیو تاریخی