صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • فوتبال ایران
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • استقلال
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و چهارصد و سی و یک - ۰۶ آبان ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و چهارصد و سی و یک - ۰۶ آبان ۱۴۰۲ - صفحه ۲

تیم امید در حصار روابط و بی‌برنامگی

نسل‌کشی با مربیان بی‌ربط

حمیدرضا عرب
روزنامه نگار
سؤال این است که رضا عنایتی با چه پیشینه‌ای سرمربی تیم امید ایران شد؟ آیا او از شایستگی کافی برای هدایت سرمایه‌های فوتبال ایران برخوردار بود؟! رضا عنایتی درحالی به واسطه حمایت‌های امیرقلعه‌نویی سر از تیم المپیک درآورد که در حدود 5 سال مربیگری در تیم‌های بزرگسال دستاورد مهمی در فوتبال ایران از خود به جا نگذاشته است. او را گاهی به عنوان دستیار و سرمربی در تیم‌های بحران‌زده مشهدی دیدیم، گاهی در قشقایی و در نهایت باشگاه هوادار.
آنچه در رده باشگاهی از عنایتی باقی مانده نشان می‌دهد که او شروع امیدبخشی در این حرفه ندارد و هرگز نتوانسته میان خود و افکار عمومی حس امیدواری ایجاد کند. یا عنایتی اساساً استعداد تداوم در این حرفه را ندارد و یا اینکه اصول ورود به مربیگری را رعایت نکرده که با وجود فرصت‌هایی که در اختیارش قرار گرفته به موفقیتی دست نیافته است.
آخرین ابتکار عنایتی در فوتبال ایران با حذف تیم المپیک ایران از مرحله انتخاب و ناکامی در بازی‌های آسیایی به پایان رسید تا روشن شود آخرین تلاش‌های این چهره برای بقا در حرفه‌اش نیز شکست خورده است و عنایتی حتی قابلیت موفقیت با این رده سنی را هم ندارد.
او حتی در بازی‌های آسیایی هانگژو از همه ظرفیت‌های موجود بهره گرفت و از بازیکنان بزرگسال نیز استفاده کرد اما نتیجه کار او شکستی تلخ و غمبار مقابل همان هنگ‌کنگی بود که درمقدماتی المپیک به بازیکنان جوان‌تر ایران باخته بود. شکست در بازی دوم نشان می‌داد که اولاً مربیان هنگ‌کنگ به خوبی تیم او را مورد آنالیز قرار داده‌اند که به فاصله چند روز بعد از بازی‌های مقدماتی باخت را با پیروزی تاخت می‌زنند وهم اینکه عنایتی نتوانسته به درستی نقاط ضعف و قوت حریفش را برای بازیکنانش تشریح کند تا تیم ایران لااقل به دست تیمی سطح چهار در قاره آسیا از بازی‌های هانگژو حذف نشود.
دو شکست بزرگی که به دستان عنایتی در کمتر از یک ماه به فوتبال ایران تحمیل شد و به نوعی قامت ایران را خمود، بیشتر حاصل تفکرات غلط افرادی است که در سالیان متمادی با انتخاب‌های غیرتخصصی مسبب شکست‌های سریالی دراین رده می‌شوند.
از همه این موارد مهم‌تر این است که اساساً چرا سکان هدایت بازیکنان جوان به دست مربیانی سپرده می‌شود که حتی یک سال در این رده فعالیت نکرده‌اند؟! اینکه چرا تصمیم‌گیران در فوتبال ایران در طول سال‌های ناکامی همواره کوشیده‌اند تیم‌های امید یا المپیک ایران را به مربیانی بدهند که تا قبل از ورود به دایره مربیگری برای این رده سنی سوابقی در فعالیت در این رده‌ها را نداشته‌اند خود موضوعی کلیدی در راستای رسیدن به پاسخ چرایی ناکامی‌های چندین ساله فوتبال ایران است.
رضا عنایتی که آخرین قربانی نیمکت تیم امید ایران بود، با کمترین اشراف نسبت به خصوصیات فنی و اخلاقی بازیکنان این رده سنی قدم به این مأموریت بزرگ گذاشت. پیش از او نیز چهره‌های متعددی در فوتبال ایران به عنوان سرمربی تیم امید برگزیده شدند که آنها نیز به همین دلیل نتوانستند موفقیتی را به دست آورند.
حال شاید گفته شود مهدی مهدوی‌کیا که پیش از عنایتی سرمربی تیم امید ایران بود به کار در این حوزه اشراف داشت اما صرف اینکه مهدوی‌کیا مالک یک آکادمی باشد نمی‌شود او را صاحب تجربه کافی در کار با این رده سنی دانست و سرمربی سابق تیم امید ایران نیز چندان درگیر مربیگری در این رده نبودند و بیشتر امور او در آکادمی کیا توسط دیگر مربیان کارکرده در این رده انجام می‌شد. حمیداستیلی، امیرحسین پیروانی، محمد خاکپور، علیرضا منصوریان و خیلی‌های دیگر که تجربه سرمربیگری درتیم امید را داشتند از این ضعف رنج بردند و در نهایت نیز با شکست به عملیات خود پایان دادند.
در این میان فدراسیون فوتبال گاهاً ازمربیان بازیکن‌ساز خارجی نیز مانند نکولیچ، سیموئز(زمانی محدود) یا ایگون کوردس بهره گرفته اما ساختار معیوب آماده‌سازی این دست بازیکنان و برگزار نشدن اردوهای منظم در طول سال در کنار بی‌توجهی به انتخاب افرادی که زبان بازیکنان جوان را بدانند، موجب عمیق‌تر شدن ناکامی چندین ساله فوتبال ایران شده است.
حال اینکه عنایتی در مصاحبه اخیر خود کوشیده به نوعی خودش را از شکست‌های اخیر مبرا کند، نمی‌تواند در اصل قضیه تفاوتی ایجاد کند، ضمن اینکه اگر تنها تیتر مصاحبه‌های او را چه قبل از شروع انتخابی المپیک و چه پیش از بازی‌های آسیایی هانگژو مرور کنیم به جملاتی برمی‌خوریم که هیچ نشانی از یأس و ناامیدی و یا مشکلاتی که او اخیراً به آن اشاره داشته در آن به چشم نمی‌خورد و حالا که عنایتی از آخرین فرصت‌های خود برای بقا در این حرفه بهره نبرده، در تلاش است تا از تریبون رسانه‌ها در راستای مبراسازی خود استفاده کند.
تردیدی نیست اگر عنایتی حقیقتاً برنامه‌ای برای تغییر ساختار نامناسب آماده‌سازی تیم‌های امید داشت، لااقل بخشی از برنامه‌های خود را در اظهارات اخیرش بازگو می‌کرد تا شاید بتوان تداوم حضورش در این تیم را تا حدی توجیه کرد اما عنایتی نیز با کلی‌گویی‌های مرسوم تلاش کرده تنها خودش را از مهلکه انتقادات نجات دهد و به نوعی تقصیر را گردن باشگاه‌ها بیندازد.
شاید اگر عنایتی ماه‌ها پیش برای رسیدن به نیمکت تیم امید به دنبال راضی کردن امیرقلعه‌نویی نمی‌رفت اکنون می‌توانست شانس بیشتری برای بقا در این حرفه داشته باشد اما اکنون او در وضعیتی است که شاید تا سالیان طولانی نتواند به نیمکت تیمی دست یابد و به این حرفه ادامه دهد.

 

جستجو
آرشیو تاریخی