صنعت نفت؛ از نجات معجزهوار فصل پیش تا نگونبختی آشکار در فصل جاری
ویسی و ضررهای زمان آرامش!
وصال روحانی
روزنامه نگار
نتایج ضعیف صنعت نفت در فصل جاری لیگ برتر فوتبال کشور بر این فرضیه مهر تأیید زده که اگرچه نجات این تیم از سقوط به دسته پایینتر در هفتههای پایانی فصل گذشته کاری بس بزرگ از جانب عبدالله ویسی بود که در 8 بازی آخر لیگی نفتیها سکاندار آنها و جانشین اضطراری ادسون تاوارس برزیلی شد اما مانند هر تحول بزرگ رخ داده در شرایط بحرانی، عمر و استمراری بر آن متصور نیست و با همان سرعتی که میآید، میتواند از دست برود و در فصل بعدی تکرار نشود.
طلاییپوشان محبوب خوزستانی که همواره لقب «آبادان – برزیلته» را یدک کشیدهاند، در یکسوم پایانی لیگ بیست و دوم از هر دیدگاهی محکوم به سقوط به «لیگ یک» نشان میدادند اما ویسی در عملیاتی شگفتانگیز عنصر خودباوری را به اردوی متزلزل نفت که بر اثر کمتوجهیها و مضیقههای شدید مالی به کلی خلع سلاح شده بود، بازگرداند. محصول بزرگ آن بازیابی روانی کسب چهار برد و سه تساوی در 8 بازی پایانی لیگ و سبقت گرفتن «نفت» از مس کرمان و ابقا در لیگ برتر و فرستادن این رقیب کرمانی به جای خود به دستهای پایینتر و البته برپایی جشنهایی بزرگ به این مناسبت در سطح استان بود که به این رخداد ابعادی هرچه وسیعتر بخشید.
فرآیندی که هر هفته روی نمیدهد
اما همانطور که در موارد مشابه قبلی مشاهده شده بود، وقتی حالتهای اضطراری و شوکهای ناشی از تغییرات تشکیلاتی فروکش کرد و صنعت نفت به شرایط عادیاش بازگشت و همه چیز در سر جای اصلی خود قرار گرفت، ویسی و مردانش در تکرار آنچه فصل پیش انجام داده بودند، کاملاً ناموفق نشان دادند. این تیم پس از انجام شش بازی در لیگ بیست و سوم فقط یک برد را رهتوشه خود کرده و در پنج مسابقه دیگرش به دو تساوی و سه باخت تن داده و با 5 پوئن حاصله بین 16 تیم حاضر در لیگ برتر تنها در رده چهاردهم قرار دارد. توضیحات ویسی پیرامون این تنزل آشکار مبهم بوده و شنوندهها را قانع نکرده و آنچه حتمی به نظر میرسد از بین رفتن همه آن «وحدت در شرایط اضطرار» است که در هفتههای پایانی لیگ قبلی «موهبتوار» نصیب نفتیها شد و آنان را از ته چاه سقوط بالا کشید اما مثل هر کار معجزهوار دیگری، چنین فرایندی هر روز و هر سال روی نمیدهد چرا که اگر مکرراً انجام میپذیرفت، دیگر نامش معجزه نبود.
پروژههای شوک کافی نیست
صنعت نفت هنوز وقت فراوانی دارد تا فکری برای رفع ضعفهای خود بکند و 24 مسابقه باقیماندهاش برای این مهم بهراحتی کفایت میکند اما پیش از همه اینها ویسی باید راه و روشهای متفاوتی را برای نتیجهگیری در دیدارهای این فصل برگزیند و بپذیرد که تدابیر زمانهای بحران فقط برای چنان مواقعی کارساز است و تاکتیکهای زمان آرامش از مؤلفههای کاملاً متفاوتی نشأت میگیرد. به شهادت نتایج حاصله، صنعت نفت در کشف و بهکارگیری این مشخصهها تا این لحظه کمترین موفقیت را هم نداشته است و اگر میداشت، در قبال شش گل زده 13 گل خورده در کارنامهاش نداشت و عنوان بدترین خط دفاعی لیگ را به خود اختصاص نداده بود. اینها به قولی ضررهای زمان آرامش است! ضررهایی که دلیل پدید آمدنش فقدان برنامههای کارساز تاکتیکی در زمانهای غیربحرانی در یک تیم است. زمانهایی که فقط تاکتیکها و کارآییهای فوتبالی بهکار میآید و نه روحیهسازی و کارهای انگیزشی و برپا کردن پروژههای شوک و غافلگیری به قصد رسیدن به ساحل نجات.
نبرد قعرنشینان در پیش است
نفتیهای آبادان شنبهشب هفته بعد در ادامه مسابقات لیگ برتر در آبادان میزبان استقلال خوزستان هستند. میزبان تیمی که وضعش از خود آنها هم بدتر است و در 7 بازی برگزار کرده خود حتی یک برد هم نداشته و با اکتفا به یک تساوی و شش شکست و کسب تنها یک امتیاز به قعر جدول چسبیده است. سیروس پورموسوی سرمربی آبیهای خوزستان هم بر اثر ناسازگاریهای روزگار و اینکه تیمش هیچ نشانی از گذشته روشنتر خود ندارد، یک بار دست به استعفا زده اما پس از پذیرفته نشدن استعفایش مجبور به ماندن در اهواز شده و پسفرداشب هم لب خط میایستد تا استقلال خوزستان را در رویارویی با تیم ناکام ویسی هدایت کند. هر نتیجهای در این رویارویی بهدست آید، سهم عاجل و ماندگاری در ترسیم سرنوشت نهایی این دو تیم نخواهد داشت اما اگر این مسابقه بازندهای داشته باشد، فشار روحی روی سرمربی تیم شکستخورده به اعلا درجه خود خواهد رسید. رویدادی که به رغم همه محبوبیت ویسی در آبادان (به سبب عملیات نجاتبخش فصل پیشاش) او را بیش از پیش به ورطه سقوط نزدیک خواهد کرد. سقوطی که در روزهای جشن گرفتن نفتیها بابت ابقایشان در لیگ برتر در پایان فصل گذشته برای عدهای اصلاً قابل پیشبینی و باور نبود.