بازخوانی مسیر ناکام کیروش از شاخ آفریقا تا خاورمیانه
جادهای به سوی برهوت
آیسان سعیدی
روزنامهنگار
از نیمکت ایران تا نیمکت قطر فاصله زیادی است، آنقدر زیاد که در طول سالیان طولانی دو نیمکت هیچگاه فصل مشترک نداشتهاند اما این فاصله طولانی به مدد یک نام در نهایت پیموده شد؛ کارلوس کیروش مرد ناکام تیم ملی ایران که پس از ناکامی مطلق و تمامعیار با تیم ملی ایران در جام جهانی قطر چمدانهایش را بست و به سمت دوحه پرواز کرد تا نخستین مربی مشترک دو کشور باشد.
شاید برای برخی سؤال باشد که کارلوس کیروش، چطور سر از قطر درآورد؟ آن هم جایی که او هیچ علاقهای به آن نداشت. زمانی که کارلوس کیروش سرمربی ایران بود، حداقل دو بار وارد دعوای شدید با قطریها شد و برای همین هیچ کس فکر نمیکرد یک روز مربی پرتغالی، سرمربی تیم ملی قطر شود.
کیروش البته در تیم ملی قطر همان مسیر قبلی را تا به اینجا پیموده و با عنابیها نیز کماکان روی خط ناکامی گام برمیدارد. آخرین ناکامی او اما تلخترین شکست او روی نیمکت عنابی بود. آنجا که او در فینال جام چهارجانبه اردن در فینال با 4 گل مقابل ایران شکست خورد و تحقیر شد تا یکی از بزرگترین و سختترین باختهای تاریخ فوتبال قطر برابر ایران ثبت شود.
بعد از این شکست سنگین، رسانهها و خبرنگاران قطری به انتقاد از کیروش پرداختند و حتی برخی که عصبانیتر هم بودند خواستار اخراج سرمربی پرتغالی شدند. حالا که بحث اخراج کیروش و قطع همکاری با او مطرح شده، یکی از سؤالات مهم و البته معماهای بزرگی که هنوز برای فوتبالدوستان ایرانی مطرح است این است که اصلاً این همکاری چطور شکل گرفت؟
برای پاسخ به این پرسش باید به چند ماه قبل بازگردیم و مسیر 2 سال اخیر کیروش را مرور کنیم؛ مسیری که کاملاً با شکست و ناکامی همراه بوده، جادهای به سوی برهوت.
خبر احتمال توافق قطر و کیروش البته مدتی قبل از رسمی شدن، مطرح شده بود اما خیلیها باور نمیکردند که چنین اتفاقی بیفتد. به هر حال قطر میزبان آخرین جام جهانی بود و به دنبال یک مربی میگشت که تیمِ خسته و ناامید و شکستخورده قطر در جام جهانی را جمع و جور کند. از طرفی کیروش در سالهای اخیر به موفقیت بزرگی دست پیدا نکرده بود. او با ایران در حدود 9 سال نتوانست قهرمان جام ملتهای آسیا شود و حتی از مرحله گروهی جام جهانی صعود کند.
پس از ناکامی در رساندن ایران به فینال جام ملتهای 2019 کیروش به کلمبیا رفت اما در آنجا هم توفیقی پیدا نکرد و بلافاصله پس از برکناری از سرمربیگری کلمبیا، هدایت تیم ملی مصر را پذیرفت اما در مصر هم جز ناکامی دستاوردی نداشت. هم در فینال جام ملتهای آفریقا در ضربات پنالتی به سنگال باخت و هم در بازی پلیآف صعود به جام جهانی مغلوب این تیم شد و به جام جهانی نرسید.
پس از قطع همکاری مصر با کیروش این مربی به شکل عجیبی در یک موقعیت استثنایی قرار گرفت و نیمکت ایران در جام جهانی به او هبه شد. فدراسیون فوتبال ایران با رئیس جدیدش یعنی مهدی تاج، اعتقادی به دراگان اسکوچیچ نداشت و در فاصله دو ماه و نیم مانده به جام جهانی، نیمکت تیم ملی ایران را به کیروش هبه کرد. البته استارت حضور کیروش در تیم ملی، در دوران سرپرستی میرشاد ماجدی در فدراسیون فوتبال رخ داد؛ جایی که گفته شد تماسهای اولیه با او گرفته شده و حتی چند بازیکن بزرگ و باسابقه تیم ملی، در جلسهای با سجادی وزیر وقت ورزش و جوانان در دوحه قطر، خواهان بازگشت او شده بودند. در هر حال برخی ایدهها هم مطرح شده بود که چون ایران در گروه سختی قرار گرفته و با تیم ملی انگلیس قدرتمند و تیم ملی آمریکا بازی دارد، کیروش میتواند با بازی دفاعی حداقل کاری کند که ایران سنگین به انگلیس نبازد و البته از آمریکا هم شکست نخورد. یک تحلیل کاملاً اشتباه و پوچ که در جام جهانی کاملاً به شکل معکوس رخ داد و بدترین نتایج تاریخ جام جهانی را در قطر گرفتیم.
کیروش با ایران در جام جهانی هم نتایج بدی گرفت. ایران 6 گل از انگلیس خورد و بازی حیثیتی مقابل آمریکا را یک بر صفر، واگذار کرد و از گروهش بالا نرفت. با این وجود به نظر میرسید هنوز در داخل ایران کسانی هستند که تمایل به ادامه همکاری با این مربی دارند اما فشار افکار بیشتر به سمت قطع همکاری با کیروش بود و در نهایت تاج هم تصمیم گرفت تا با کیروش ادامه ندهد.
سرمربی پرتغالی منتظر پیشنهاد ایران برای ادامه همکاری ماند اما وقتی مطمئن شد دیگر در ایران طرفداری ندارد، پس از چند روز گشت و گذار در تهران و دریافت باقیمانده پاداش و قراردادش در پستی اینستاگرامی از مردم و فوتبال ایران خداحافظی کرد.
در حالی که تصور میشد پس از این نتایج تحقیرآمیز، ایران آخرین ایستگاه کیروش باشد، ناگهان خبر توافق مربی پرتغالی با فدراسیون فوتبال قطر به طور رسمی منتشر شد. این خبر هم برای ایرانیها عجیب بود و هم برای قطریها. ایرانیها فکر نمیکردند مربی معمولاً ناکامشان مورد توجه قطر قرار بگیرد.
از آن طرف قطریها هم دلایل کافی داشتند که هرگز با کسی مثل کیروش کار نکنند. اول اینکه در بازیهای مقدماتی جام جهانی 2014 شایعه شده بود کیروش از قطریها پول گرفته تا تیم ملی ایران مقابل این تیم ببازد! این شایعه کیروش را بسیار عصبانی کرده بود. اما ایران در قطر هم تیم ملی این کشور را شکست داد. به این ترتیب شایعه تبانی هم نادرست از آب درآمد. اما این مسأله تا سالها در ذهن همه باقی ماند.
مسأله بعدی مربوط به بازی ایران و قطر در مقدماتی جام جهانی 2018 است. همان مسابقهای که ایران در آن با 2 گل دقایق پایانی رضا قوچاننژاد و علیرضا جهانبخش به پیروزی رسید. پس از گل اول ایران جواد نکونام که دستیار کیروش بود، خوشحالی ویژهای انجام داد که باعث آغاز درگیری بین اعضای دو تیم شد. طبیعتاً کیروش هم پشت دستیارش درآمد و از نکونام حمایت کرد که باعث ناراحتی شدید قطریها از کیروش شد. این اتفاق در کنار ماجرای سال 2014 باعث شد قطریها هیچ نظر مثبتی درباره کیروش نداشته باشند.
اما چند سال بعد از آن روزها کیروش سرمربی قطر شد. نکته عجیب این است که رئیس و دبیرکل فدراسیون فوتبال قطر هنوز همان کسانی هستند که در جریان اتفاقات سالهای 2018 و 2014 هم رئیس و دبیرکل بودند و اتفاقاً دبیرکل فعلی فدراسیون فوتبال قطر، یکی از کسانی بود که به شدت به دنبال محرومیت و جریمه کیروش بود و حالا حتی فوتبالدوستان قطری و اعضای فدراسیون فوتبال قطر هم تعجب کردهاند که او چطور رئیس فدراسیون فوتبال قطر را راضی کرد تا کیروش را به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال قطر انتخاب کند.
برخی عقیده دارند که دلیل اصلی این همکاری را باید در ایجنت و مدیر برنامههای کیروش جستوجو کرد. او بود که همه موانع و مشکلاتی را که بر سر راه همکاری بین کیروش و قطر وجود داشت، رفع کرد و کیروش پس از حداقل دو مورد جنگ علنی با قطریها سرمربی این تیم شد. البته که کیروش پس از سالها سرمربیگری در سطوح مختلف ملی و باشگاهی، راه خوب کار پیدا کردن و خوب پول گرفتن را میداند. او ممکن است در یک دهه گذشته یک سرمربی ناکام باشد، اما لقب زرنگ از نظر کسب درآمد، برای او کاملاً واژهای برازنده است! یک ناکام بزرگ که مدتهاست به خط پایان رسیده اما کماکان خود را به لطف ارتباطات فرامتنی و البته تلاش شبانهروزی ایجنتهای کارکشته روی بورس نگاه داشته تا قراردادهای جذاب ببندد و در دهه هشتم زندگیاش کماکان صفرهای حسابهای بانکیاش را افزایش دهد.