صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • فوتبال ایران
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • استقلال
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و چهارصد و بیست و یک - ۲۴ مهر ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و چهارصد و بیست و یک - ۲۴ مهر ۱۴۰۲ - صفحه ۶

پریچهر شاهی:

برای روحم می‌دوم نه برای پول

مهری رنجبر
روزنامه نگار

دویدن زیر باران، نتیجه‌اش رکوردشکنی بود. رکورد ماده 1500 متر زنان ایران که 14 سال طلسم شده بود. اما بالاخره شکست، همان‌طور که لیلا ابراهیمی می‌خواست؛ به دست شاگردش؛ پریچهر شاهی، دونده نیمه استقامت و استقامت. رکوردی که پریچهر آن را کادوپیچ به خواهرش هدیه کرد. کادویی غیرقابل تصور که اشک خواهرش را درآورد. دختر دونده با همه سختی‌ها، باز هم می‌دود، حتی اگر مبلغ قراردادش را بعد از یک سال هنوز دریافت نکرده باشد.
 
 پایان لیگ با رکوردشکنی چطور بود؟
من خیلی تمرین کرده بودم، البته فاصله زیاد مرحله دوم با مرحله آخر وقفه‌ای در کار من انداخت و باعث شد تا مدت زیادی از مسابقه دور باشم. هرچند کم‌کم باید تمرینات استقامتی و بدنسازی را شروع می‌کردیم، اما از طرفی بالاجبار باید می‌دویدم. دویدم و لیگ را با رکوردشکنی دلچسب تمام کردم.
 باد و باران اذیت نکرد؟
اتفاقاً اگرچه مسابقه خیلی خوبی بود، اما شرایط به خاطر باد و باران خیلی سخت بود، طوری که لباسم خیس شده بود، اما همه این قضایا باعث نشد تا من قدیمی‌ترین رکورد لیگ را نزنم. باران برایم خوش‌یمن بود که رکورد 14 ساله مربی‌ام لیلا ابراهیمی را زدم. با اینکه رکورد لیگ بود اما به اندازه رکوردشکنی ملی برایم دلچسب بود. انگار 14 سال رکورد 1500 متر لیگ طلسم شده بود که بالاخره من زیر باران آن را شکستم.
 از قبل برنامه‌ات را برای رکوردشکنی گذاشته بودی؟
چون 20 مهر روز تولد خواهرم بود، قبل از مسابقه به او گفته بودم امروز رکورد بزنم، کادوی تولد تو است. وقتی رکورد زدم آن را به خواهرم هدیه کردم که او خیلی احساساتی شد و گریه کرد. واقعاً لحظه عجیبی بود.
  مربی‌ات لیلا بابت رکوردشکنی تو خوشحال شد؟
مربی‌ام همیشه، در همه مسابقات حضور دارد. او هم آن لحظه خوشحال شد، چرا که قبلاً گفته بود دوست دارم تو رکوردم را بزنی. البته من اولین بار در استانبول رکورد 3 هزار متر مربی‌ام را شکستم که لحظه عجیبی بود. هفته پیش هم مثل بار اول برایم خوشحال بود.
 فدراسیون بابت رکوردشکنی‌ها پاداش هم می‌دهد؟
نه. رکوردشکنی در ایران هیچ سودی برای ما دوومیدانی‌کاران ندارد، تنها منفعتش این بود که نتیجه تلاشم را گرفتم و بس. راهی که خانواده‌ام در آن من را حمایت کردند و مربیانم؛ وگرنه فدراسیون هیچ پاداشی برای رکوردشکنی‌ها به من نداده است. البته یک بار وقتی مبینی سرپرست فدراسیون بود رکورد 3 هزار متر جوانان را که زدم به من پاداش داد. ولی بابت دو رکوردی که در باکوی آذربایجان و استانبول زدم هیچ حمایتی نشدم. البته من دنبال حمایت مالی نیستم و تنها به خاطر عشق به دویدن، می‌دوم.
 وقتی فدراسیون به رکوردشکنی‌ها توجه نشان نمی‌دهد و حتی پاداشی برای تشویق نمی‌دهد، با چه انگیزه‌ای ادامه می‌دهی؟
من نیامده‌ام بدوم تا پول بگیرم. من برای سلامتی روحم می‌دوم. خانواده‌ام حتی اجازه نمی‌دهند پول قرارداد لیگم را خرج کنم.
 مگر قراردادت در لیگ چقدر است؟
قرارداد ما طبق رکوردها و امتیازی است که می‌گیریم. البته شرایط باشگاه هم مهم است. مثلاً نفر اول 10 امتیاز می‌گیرد، امتیازی 100 هزار تومان می‌گیرد. البته در مجموع قرارداد ما، پول مکمل‌ها یا ماساژ ما هم نمی‌شود. ورزشکاران حرفه‌ای معمولاً زندگی سخت و پرهزینه‌ای دارند که این قراردادها آن را تأمین نمی‌کند.
 باشگاه‌ها برای پرداخت قراردادها خوش‌قول هم هستند؟
نه. من در لیگ صحرانوردی با باشگاه تراکتور قرارداد داشتم، اما هنوز پولم را نگرفته‌ام. قراردادی که برای باشگاه تراکتور پولی نیست. زهرا عرب بالاترین قرارداد در لیگ صحرانوردی را داشت که فکر می‌کنم 30 میلیون و خرده‌ای بود و بقیه بچه‌ها 6-5 میلیون قرارداد بسته‌اند. اما یک سالی است که هنوز نداده‌اند. وقتی می‌پرسیم چرا نمی‌دهید، می‌گویند از پول بلیت‌فروشی لیگ فوتبال می‌دهیم. مگر پول ما چقدر می‌شود که باشگاه منتظر است از بلیت‌فروشی بودجه‌اش را تأمین کند؟ من هم بعد از یک سال شکایت کردم. اما به نظرم فدراسیون باید پیگیر کار ما باشد تا پولمان زنده شود نه اینکه من به جای تمرکز روی تمرین، وقتم صرف دوندگی بابت گرفتن پولم شود.
 تو از فدراسیون چه توقعی داری؟
اگر فدراسیون از ما توقع مدال در بازی‌های آسیایی دارد، باید شرایط حضور ما را در رقابت‌های بین‌المللی فراهم کند. من دو رکورد ملی‌ام را در دو مسابقه بین‌المللی زدم. اگر من به استانبول نمی‌رفتم مطمئنم حالا حالاها این رکوردها شکسته نمی‌شد. نسل جوان دوومیدانی ما استعدادهای خیلی خوبی هستند باید حمایت شوند و در مسابقه‌های بین‌المللی تجربه‌اندوزی کنند. من با اینکه در پیک آمادگی بودم، وقتی سفر تیم چادرملو به استانبول برای مسابقه لغو شد، می‌خواستم با هزینه شخصی بروم.

جستجو
آرشیو تاریخی