هیاهو برای هیچ
فرخ حسابی
روزنامه نگار
در اصول رسانه گفته میشود قدرت تکذیب یک خبر حتی به اندازه یکدهم تأثیر انتشار همان خبر نیست. این موضوع به نظر میرسد در فوتبال ما کارکرد زیادی دارد و برخی اهالی فوتبال به خوبی از این اصل استفاده میکنند و با خبرسازی و فضاسازی به سوی اهداف خود حرکت میکنند و در نهایت افکار عمومی را بدون توجه به درستی ماجرا یا امکان اجرا شدن ماجرا، با خود همراه میکنند. اتفاقی که در مورد پرسپولیس و سرمربی این تیم، یحیی گلمحمدی رخ داد نیز مشابه همین ماجرا بود. سرمربی پرسپولیس چند روزی تمرین تیم را بدون هماهنگی با باشگاه ترک کرد و حرف از فسخ قرارداد یکطرفه با باشگاه زد. فضاسازی در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی به گونهای پیش رفت که اصلاً پرسیده نشد که آیا سرمربی حق چنین کاری و توانایی فسخ قرارداد به صورت یکطرفه بابت دریافت نکردن آپشن قرارداد خود را دارد، آن هم در حالی که صد درصد بدهی مالی مربوط به فصل گذشته (به گفته باشگاه) به او و سایر اعضای تیم پرداخت شده است.
در اینجا خبرسازی برای رسیدن به هدف به خوبی شکل گرفت و بعد از چند روز گلمحمدی بدون توضیح مشخصی برای کار خود به تیم برگشت و در نهایت نیز به اهداف خود رسید. مشابه این موضوع پیش از این در مورد علیرضا بیرانوند و پرسپولیس نیز در ابتدای فصل پیش رفت و در همان زمان نیز باشگاه پرسپولیس به طور قطع اعلام کرد که این بازیکن حق فسخ قرارداد ندارد و حتی نزدیک بود کار به شکایت از دروازهبان ملیپوش هم برسد که بیرانوند به باشگاه آمد و پرسپولیس هم قید شکایت را زد، هرچند که بیرانوند هم در نهایت به هدف خود رسید و خواستههای مالی او نیز برآورده شد. در همان زمان هم تکذیب باشگاه پرسپولیس در مورد غیرقانونی بودن فسخ بیرانوند کمتر شنیده شد و هیاهویی که این بازیکن به راه انداخت بیشتر در رسانهها و شبکههای اجتماعی فراگیر شد.
همه اینها هیاهو برای هیچ و جنگی زرگری برای رسیدن به اهداف است که البته بازی کردن با روح و روان هواداران را نیز به همراه دارد اما برای بعضیها هدف وسیله را توجیه میکند. ماجرای یحیی گلمحمدی و پرسپولیس نه بار اول در مورد اوست و نه بار آخر خواهد بود. دیگر مربیان و بازیکنان نیز همین حربه را برای رسیدن به اهداف خود به کار میگیرند و باشگاهها را تحت فشار قرار میدهند.