مهاجرانی: در زمینه نیروی انسانی ما میتوانیم با کره و ژاپن رقابت کنیم
فرق است بین برنده شدن و شاد بودن
ناصر قراگزلو
روزنامهنگار
حشمت مهاجرانی سرمربی اسبق تیم ملی ایران تنها مربی پرافتخاری است که سه بار موفق شده تا تیم ملی ایران را در عرصه رقابتهای جام ملتهای آسیا قهرمان کند و یک بار هم به رقابتهای المپیک رهنمون سازد. مربی که بدون شک در رقابتهای ملی روی نیمکت مربیگری قویترین و پرافتخارترین محسوب میشود. به همین بهانه و باز هم ناکامی پرتکرار تیم ملی امید به سراغ حشمت مهاجرانی رفتیم تا از موفقیتهای تیمهای ملی در زمان مربیگری خودش و ناکامی تیم ملی امید که نزدیک به نیم قرن شد گفت و گویی را انجام دهیم.
چرا فوتبال ما سالهاست که در عرصه ملی در جا میزند و حرفی برای گفتن ندارد؟
فوتبال ما تا حالا نشان داده که در همه زمینهها نیاز به مطالعه و برنامهریزی دارد و واقعاً اگر به چیزی جز این مورد عمل کنیم چه در عرصه آسیا و چه در جام جهانی در مصاف با رقبا در جا خواهیم زد و فاصله ما با رقبای همقارهای و جهانی بیشتر خواهد شد.
شاید در عرصه رفتن به جام جهانی موفق بودیم اما در بالا رفتن از گروهمان در جام جهانی و سایر مسائل عقب ماندیم!
در داشتن تجهیزات و امکانات عقب هستیم و ضعف برنامهریزی و تشکیلاتی داریم. فرق است بین برنده بودن و شاد بودن به همین دلیل با وجود حضور در جام جهانی هیچگاه شاد نبودیم و اثرات آن را هم به وضوح دیدیم. با وجود داشتن کمیتههای مختلف در فدراسیون ما باز هم برنامه جامعی نداشتیم در حالی که میبینیم تیمهای شرق آسیا در برنامهریزی و امکانات و تیمهای غرب آسیا هم در برنامهریزی و منابع مالی از ما جلوتر هستند هر چند باید به این مهم هم توجه داشت که بعضی از تیمهای آفریقایی پول برای غذا خوردن ندارند اما باز هم فوتبال خوبی دارند به همین دلیل پول بهانه خیلی کافی نمیتواند باشد. ما قبلاً در همه ردهها بلندترین قلههای فوتبال را گرفتیم اما در این چند ساله چون استراتژی و برنامهریزی به شکل کوتاه و بلندمدت نداشتیم در عمل موفق نبودیم به همین دلیل علامت سؤالهای بزرگی پیش روی ما قرار دارد. تأمین شغلی و امنیت برای مربیان ما هم وجود ندارد و مسئولی به مربی فوتبال ما نمیگوید که چند سال زمان دارد تا او با اطمینان خاطر به کار بپردازد که این هم یک ایراد بزرگ است.
در این بین مربیان ما چرا نتوانستند در مربیگری تیمهای ملیمان موفق باشند؟
نقش مربیان ما در آموزش بسیار فراوان است و آنها نقش بزرگی در فوتبال ما دارند اما خصوصاً در سطح اول فوتبالمان شاهد هستیم که تعدادی مربی دائم در یک چرخه جابجا میشوند در حالی که تحول زیادی در فوتبالمان بین مربیان و روش کاریشان دیده نمیشود.
چرا فدراسیون ما سکاندار موفقی در سطح کلان برای فوتبال ما نیست؟
در فدراسیون ما بیشتر تصمیمات را کسانی میگیرند که در عمل جواب نمیدهد. اگر پول درست تزریق شود کمککننده است و تمام این مسائل اثرات مثبت و منفی در کار باشگاهها خواهد داشت. یک رکن اساسی در فوتبال ما به مسائل اقتصادی باز میگردد که این کمبودها را در فوتبالمان میبینیم و شاهدیم که مربیان فوتبال ما و باشگاههایمان به کرات با این نقیصه مواجه هستند. این در حالی است که بیشتر کشورها مسأله اقتصاد در فوتبالشان را به طور کلی حل کردهاند در حالی که ما شاهدیم مربیان ما از منظر اجتماعی و ورزشی در مضیقه هستند. فوتبال هم یک اقتصاد کوک میطلبد و اگر در اجتماع بزرگان با مشکل مواجه هستیم این مسأله ناخودآگاه به مسأله فوتبالی و ورزشیمان هم گسترش پیدا میکند.
اما ما قبلاً در رده جوانها حرفهای زیادی داشتیم و همان بازیکنان را به خوبی در رده بزرگسالمان استفاده میکردیم که این رویه در فوتبالمان دیده نمیشود.
قبلاً در استانهایمان تورنمنتهای مختلف داشتیم و طبعاً همه استانها از امکانات خوب بهره میبردند و به طور طبیعی این مدیریت خوب به زمین چمن انتقال پیدا میکرد به همین دلیل ما در رده جوانها هم چند بار صاحب عنوان شدیم و به شکل خیلی خوبی این بازیکنان به تیم ملی انتقال داده میشدند. وقتی برنامهریزی نداریم و از امکانات خوبی بهره نمیبریم موجب میشود که تیمهای عربی و شرق آسیا با ما فاصله بگیرند. مثلاً ما نمونه کمپ اسپایر کشور قطر را در هیچ کجای دنیا نداریم و شاید تنها تیمی مانند رئال مادرید باشد که کمپی مانند اسپایر قطر را داشته باشد.
چرا دیگر مربیانی مانند شما که با ماریو زاگالو در امارات در رقابت بودید نمیآیند و کمتر شاهد مربیان بزرگی در فوتبالمان بودهایم؟
هیچ وقت یادم نمیرود زمانی که در امارات بودم یکبار زاگالو مصاحبه کرد و گفت تا زمانی که مهاجرانی در امارات کار کند ما هیچ بردی نخواهیم داشت. من نمیخواهم از خودم تعریف کنم اما اگر موفقیتی هم بوده همه در سایه زحمت و برنامهریزی کسب شده است.
چرا با وجود داشتن نیروی انسانی خوب ما نمیتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم؟
در زمینه نیروی انسانی ما میتوانیم با کره و ژاپن رقابت کنیم اما این تیمها با برنامهریزی گسترده به همه جا میرسند. مثلاً ژاپن میآید مقابل تیمی مانند آلمان موفق میشود و در ادامه هم تیم ملی ترکیه را مغلوب میکند. این مسأله نشان میدهد که آنها با تیمهای دیگر فاصله انداختهاند و برنامهریزی گستردهای انجام دادهاند از این رو است که آنها هم در جام جهانی و هم جام ملتها به موفقیت میرسند. این در حالی است که ما بعد از جام جهانی دائم درگیر پول جام جهانی و تماشاگر و بسیاری از معضلات دیگر بودیم و هیچ توجهی به آینده فوتبالمان نداشتیم و زمانی برای برنامهریزی نداشتهایم.
در رابطه با باخت تیم امید و عدم راهیابیاش به المپیک که دیگر تبدیل به موضوعی تکراری شده چه نظری دارید؟
بازیکنان ما متأسفانه هنر استفاده از توپ را ندارند و من نمیدانم که خلاقیت بازیکنان کجا رفته است. من از بازیکنان هیچ حمایتی ندیدم و فضاشناسی و مشکلات دیگری در تیم ما وجود داشت. مشکلاتی که مربوط به امروز و فردا نیست. تیم ملی ما به ازبکستان باخت و باز هم از راهیابی باز ماند و طبیعتاً به همان دلایلی که گفتم باز هم مشکلات ما ادامه پیدا خواهد کرد.