نگاهی منصفانه به عملکرد محمدرضا داورزنی در فدراسیون والیبال؛
شاعر الرئیس
آرش عبدی
روزنامهنگار
مجمع عمومی سالیانه فدراسیون والیبال روز گذشته در سالن استاد فارسی آکادمی ملی المپیک برگزار شد. مجمعی که 3 ساعت به طول انجامید و پایانی دراماتیک داشت. داورزنی که آخرین روزهای ریاست 4 سالهاش را در فدراسیون والیبال طی میکند در پایان مجمع برای خداحافظی شعری از نظامی گنجوی خواند: « یک شبی مجنون نمازش را شکست. بیوضو در کوچه لیلا نشست...» رئیس فدراسیون والیبال این شعر را کامل و تا پایان خواند و همزمان با خواندن این شعر معروف، چندین بار هم بغض کرد. برخی از حاضران در مجمع، شعرخوانی داورزنی را نوعی خداحافظی از والیبال قلمداد کردند. هر چند خودش چنین اعتقادی نداشت و در پایان مجمع و در جمع خبرنگاران گفت: «هر چه در توان داریم میگذاریم چرا که باید بهترین کار انجام شود اما برخی وقتها به خاطر خستگی و فشار کار ممکن است دلی حرف بزنید و این شعر هم به همین خاطر خوانده شد. البته افرادی که برای خدا کار میکنند از این حوادث عبور خواهند کرد ولی باید بدانید تأمین منابع مالی و انتظارات مردم از والیبال بار سنگینی را بر دوش ما قرار داده و بهدنبال آن هستیم تا انتظاراتی که خودمان ایجاد کردهایم را به بهترین شکل پاسخ دهیم.»
به نظر میرسد داورزنی از برخی انتقادات که در خصوص نتایج تیم ملی از او شد گلهمند است؛ اما هر چه هست باید قبول کرد او نقش پررنگی در والیبال ایران داشته است. در حال حاضر اهالی والیبال ایران به دو دسته حامیان و مخالفان داورزنی تبدیل شدهاند. حامیان داورزنی، عملکرد او را کاملاً سفید و بدون اشتباه میدانند و مخالفان رئیس فدراسیون هیچ نقطه مثبتی در کارنامه مدیریتی او نمیبینند. واقعیت این است که در مدیریت داورزنی موفقیتهای بسیاری ثبت شده که نمیتوان آنها را نفی کرد؛ اما تصمیمات اشتباهش هم کم نبودهاند؛ تصمیماتی که اکثراً بر اساس نظر احساسی عموم جامعه بوده است.
اگر یک روزی تصمیم بر این گرفته شد که آلکنو به عنوان سرمربی تیم ملی منصوب شود به این خاطر بود که طرفداران والیبال چنین تقاضایی داشتند. در آن زمان میشد پیشبینی کرد که مربیای همچون آلکنو هم نمیتواند در کوتاهمدت کاری از پیش ببرد.
از سال 2014 که ولاسکو از سرمربیگری تیم ملی والیبال ایران استعفا کرد تا هدایت تیم ملی کشورش را بپذیرد تا به امروز 9 سال گذشته و در این مدت 5 مربی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شدند و در نهایت هم این مربیان بودند که قربانی شدند. نمیشود اینطور برداشت کرد که مقصر همه نتایج ضعیف تیم ملی ایران، مربیان این تیم بودهاند؛ اما هر بار یک مربی سیبل انتقادات شد و در نهایت هم جای خود را به مربی بعدی داد.
موفقیتهای تیمهای پایه والیبال ایران را باید پررنگترین نقطه مثبت کارنامه مدیریتی داورزنی قلمداد کرد. موفقیتهایی که قطعاً اتفاقی نبودهاند و وقتی این موفقیتها چندین بار تکرار شدهاند قطعاً به دلیل برنامهریزیهای درست فدراسیون والیبال بوده است. اینکه در ورزشهای تیمی به جز والیبال در هیچ رشته دیگری قهرمانی جهان به ایران نرسیده مصداق همین موضوع است.
اعزامهای متعددی که برای تیمهای ملی والیبال در همه ردههای سنی انجام شده تأثیر زیادی در موفقیتهای کسب شده داشته است. برای این اعزامها هزینههای زیادی شده است؛ هرچند انتظار میرفت داورزنی در همه این سالها که رئیس فدراسیون والیبال بوده در زمینه توسعه زیرساختهای والیبال هم اقدامات مؤثری انجام دهد؛ اما این اتفاق رخ نداد.
در خصوص لیگ برتر والیبال هم همانطور که پیش از این به آن اشاره شد باید با کیفیت و برنامهریزی بسیار بهتری برگزار میشد؛ اما به نظر میرسد مسئولان فدراسیون والیبال هم بالاخره متوجه ایرادات آن شدهاند و قرار است از فصل آینده اتفاقات خوبی برای آن رخ دهد.
داورزنی یا هر کس دیگری که عهدهدار ریاست فدراسیون والیبال در 4 سال آینده شود باید نگاهی جدی به مقوله آموزش داشته باشد. در چند سال اخیر کمیته آموزش فدراسیون والیبال یکی از ضعیفترین کمیتههای این فدراسیون بود. انتظار میرود به این کمیته به عنوان یک منبع درآمدزایی نگاه نشود. لازم است که مربیان مستعد والیبال ایران به دورههای پیشرفته مربیگری به خارج از کشور اعزام شوند تا سطح کیفی لیگ بالا برود.
در نهایت اینکه برخی از اعضای مجمع که عمدتاً رؤسای هیأتهای استانی بودند در صحبتهای خود به حمایت از کاندیداتوری داورزنی در انتخابات آتی این فدراسیون پرداختند تا اینطور به نظر برسد هر کسی بهجز داورزنی برای اینکه بتواند به ریاست فدراسیون والیبال برسد کار سختی در پیش خواهد داشت. شعری که داورزنی در مجمع خواند میتواند دو معنا داشته باشد؛ یکی خسته از نامهریها و دیگری طلب حمایت از اعضای مجمع برای بقا تا 4 سال دیگر. تا زمانی که مشخص شود او چه منظوری در سر داشته زمان زیادی باقی نمانده است. باید منتظر ماند.