درست کاشتند، بموقع برداشت میکنند
کیمیاگری در آکادمی طلاییها
محسن ذاکری
روزنامه نگار
«فوتبال ایران معدن استعداد است.» این جمله را به عنوان یک کلیشه بارها شنیدهاید اما واقعیت دارد. در یک دهه گذشته، به علت هجوم دلالها به فوتبال پایه، همه حساب و کتابها بهم ریخت و تعداد زیادی بازیکن چاق و بیاستعداد، جای بازیکنان واقعی را گرفتند.
آنها خانواده پولدار و امکانات دیگر (!) داشتند تا برخی مربیان کاسبپیشه در فوتبال پایه را هوایی کنند. آنها فوتبال را به بیراهه کشاندند ولی با این حال، باشگاههایی هم بودند که پای ایدهها و فلسفه خود ماندند و هر سال، بازیکنان بیشتری به فوتبال هدیه دادند. در تهران، پیکان و سایپا مثل کارخانجات تولید بازیکن عمل میکنند. این دو باشگاه طی دو دهه گذشته تا دلتان بخواهد بازیکن خوب و آیندهدار به تیمهای ملی و باشگاهی معرفی کردند. دراصفهان، هر دو باشگاه سپاهان و ذوبآهن این وظیفه را برعهده داشتند. در اهواز و آبادان، باشگاههای ریشهدار بودند که از وظایف خود کوتاه نیامدند. ملوان، سپیدرود، نساجی و... شمال کشور را قرق کردند و بدون توقف، بازیکن معرفی کردند و هرچه به جلو رفتیم، علیرغم نقشآفرینی دلالها و ایجنتها، استعدادها پشت خط نماندند.
در این میان، آکادمی سپاهان وضعیت جذابتری دارد. آنها در سالهای گذشته بدون ایجاد سر و صدا و جنجالهای رسانهای، بهترین مربیان را در آکادمی خود به کار گرفتند و خروجی مناسبی داشتند.
سپاهان در بحث آکادمی، سالهاست در زمره بهترینها بوده و بازیکنانی مثل مهدی شریفی، علی کریمی، حاجیصفی، رسول و محرم نویدکیا، حمید شفیعی، مهدی جعفرپور، حسین پاپی، جلال اکبری و... را معرفی کرده و البته این کیمیاگری، یعنی تبدیل بازیکنان عادی به ستارههایی برای آینده فوتبال و تیم ملی همچنان ادامه دارد. به همین عکس نگاه کنید؛ آریا یوسفی وینگر، محمدجواد حسیننژاد بازیساز و محمد قربانی هافبک دفاعی تیم امید ایران را تشکیل دادهاند.
هر سه از آکادمی سپاهان خود را به فوتبال معرفی کردهاند و در آخرین هفته برگزار شده از لیگ، موفق شدند عملکرد خوبی برابر پیکان به نمایش بگذارند. آنها در تهران، با اینکه نیمه نخست را با تساوی یک – یک به پایان رساندند و 45 دقیقه با یک بازیکن کمتر در زمین حضور داشتند اما در نهایت 3 بر یک بازی را بردند آن هم در شرایطی که 7 بازیکن مصدوم و محروم در لیست طلاییپوشان دیده میشد.
شاید شما هم از جمله افرادی باشید که محمدرضا ساکت را درمسائل مختلف نقد کنید. ساکت اشتباهات استراتژیک و رسانهای فراوانی دارد ولی باید قبول کرد یک مدیر ساختارساز و منظم است که میتواند سبکهای مدیریت پیشرفته را در باشگاههای ایرانی به خوبی پیش ببرد. سپاهان بدون ساکت، برای چند سال وارد چالش عدم مدیریت شد ولی حالا به همان باشگاهی تبدیل شده که کیپ تا کیپ لیستش ستاره است و اگر قوانین دست و پاگیر در میان نبود، دابو و عیسی آلکثیر هم میتوانستند برای سپاهان بازی کنند.
با وجود همه انتقاداتی که باید از ساکت داشته باشیم، اینکه توجه ویژهای به آکادمی نشان میدهد، یک حسن بزرگ است. اینکه از آکادمی او، تیمهای ملی سود میبرند و همین عکس، یکی از نشانههای بهرهمندی فوتبال ما از پیشرفت آکادمی سپاهان است. فوتبال پایه در ایران، سالهاست در سایه قرار گرفته و کسی بر تاریکیهای آن نور نمیتاباند. اگر ما هم مثل کشورهای همسایه یا اروپاییها و آسیای شرقیها میتوانستیم سرمایهگذاری گستردهای در فوتبال پایه داشته باشیم، قطعاً شرایطمان با امروز متفاوت بود.
اگر میشد به جای قراردادهای چندمیلیاردی با بازیکنان پا به سن گذاشته، بیکلاس و بیفایده، بهدنبال کشف استعدادهای جدید برویم، روی تکمیل پروژههای زیرساخت فوتبال کار کنیم، بازیکنان و مربیان جوان را به سطح اول بکشانیم و به جای انتقال بازیکنان با رقمهای میلیاردی در بین باشگاههای داخلی، به فکر لژیونر کردن استعدادها و تزریق دلار به کشور بودیم، اوضاع متفاوت میشد.