در حافظه موقت ذخیره شد...
زوزههای بیانیهنویسی
روزنامهنگار
چهار بیانیه تند، سه تا توهین و تحقیر مستقیم و شش مصاحبه علیه طرف مقابل برای اتهامزنی و محکوم کردن. اینها همه در فاصله ۴۸ ساعت و به دنبال حضور علی خطیر، مدیرعامل باشگاه استقلال در یک برنامه تلویزیونی در فضای جاری فوتبال ایران اتفاق افتاده است. این از بدبختی فوتبال و البته ورزش ماست که مدیران باشگاهها بیش از همه آدمهای ورزش روی آنتن صدا و سیما حضور دارند و به جای ایدهپردازی برای پیشبرد اهداف باشگاه خود به دروغپردازی برای متهم کردن دیگران مبادرت میورزند. این سؤال حتماً پرتکرار و قدیمی است که آیا شما اخیراً مصاحبهای از مدیران عامل رئال و بارسا خواندهاید و یا اصلاً میدانید اعضای هیأت مدیره این باشگاهها و حتی باشگاههای همسایه چه کسانی هستند؟
طوفان بیانیهنویسی در حالی در خرابههای فوتبال ما زوزه میکشد که هنوز تکلیفمان برای میزبانیهای آسیایی روشن نیست و نیمی از مسابقات لیگ برتر را به دلیل نبود زیرساختهای لازم بدون تماشاگر برگزار میکنیم و باشگاههای پرسروصدای ما هنوز زمین تمرین ندارند. شوربختانه مدیرانی که از سر بیمدیری! هم برای این باشگاههای نگونبخت انتخاب میشوند همچنان در فاز طرفداری غوطهورند و تحت تأثیر کانالهای هواداری حتی جنگهای لفظی بیثمر خود را هم با ادبیات لمپنهای روی سکوها جلو میبرند. این در حالی است که حتی اگر در فوتبال روز دنیا مدیران به پاسخگویی هم روی میآورند در سطوح بالای مدیریتی و با ادله اقتصادی و علمی حرف زده و از جنجالهای هواداری اجتناب میکنند.
بیانیه رسمی باشگاه استقلال به عنوان باشگاهی که خودش را دو ستاره میداند یک بار دیگر مرور کنید: «علاقهمندان به فوتبال، به خوبی به یاد دارند ویترین کدام باشگاه قبلاً محل نگهداری بطری آب معدنی و گلدان بود. صد البته آن که باید حسرت جام را بخورد، کسان دیگری هستند. جامهایی که برای استقلال خاطره است، برای پرسپولیس آرزوست!» این البته در جواب به بیانیه بیجوهر سرخها نوشته شده اما همانطور که ملاحظه میکنید گویی توسط تیفوسیها و روی سکوها روی کاغذ آمده است. سالهاست که در لیگ برتر فوتبال ما بیش از اینکه نبردهای باکیفیت در میدان سبز باعث اعتلای فوتبال بیدر و پیکر ما باشد این بیانیهنویسیها ما را از آرزوهای بزرگمان دور کرده است. ما هنوز در خواب قهرمانی ۱۹۹۰ باشگاهها و تیم ملی با لبخند از این شانه به آن شانه میشویم و آسیا فارغ از خیالپردازی با سرعت نور به جلو میرود و در جام جهانی و جام باشگاههای جهان یقه اروپاییها و امریکاییها را میگیرد. استادیومهایی که روزی داشتن آن آرزوی عربها و شرقیها بود حالا تبدیل به خاطرهای مخدوش شدهاند و استادیومهای فضایی همسایگانمان برای ما آرزو. در دنیای حرفهای امروز که فاصله اروپا و آسیا به مویی رسیده نه دو قهرمانی ۵۰ سال قبل استقلال دیگر به ما جلال و جبروتی میبخشد و نه حسرت ویترین خالی سرخها ما را برای مقابله با تیمهای تا دندان مسلح انگیزه میبخشد. بلکه این برکناری مدیران اشتباهی است و درس آموختن از مدیریت کشورهای همسایه در به کارگیری تجربیات لیگهای موفق است که میتواند گلیم ما را از آب بیرون بکشد.