وقتی خبری از حسابرسی نیست
وصال روحانی
روزنامهنگار
بدهی عظیم استقلال که بر طبق اقوال متعدد از 900 میلیارد تومان هم فراتر میرود، سند روشنی در این خصوص است که اولاً نابسامانیهای این باشگاه در 15 سال اخیر غیرقابل وصف بوده و ثانیاً عزم لازم برای رفع این مشکل عظیم حتی اگر موجود بوده باشد، به هیچ روی به حد کفایت نرسیده است. چنین بدهیهای خیرهکنندهای معمولاً نه محصول یکی دو فصل لغزش و اهمال، بلکه پیامد سوءمدیریتی طولانیتر است که شاید 10 سال و حتی فراتر از آن را دربر بگیرد. در استقلال که تغییر مدیران یک رویکرد دائمی و بشدت پرشمار است و در اغلب اوقات در یک طیف زمانی مثلاً 3 ساله چیزی حدود 6 تا 8 بار اعضای هیأت مدیره دستخوش تغییر شدهاند، رسیدن بدهیها به چیزی نزدیک به هزار میلیارد و فراتر از آن به معنای شمول این کاستیها به دوران تصدی بین 5 تا 10 مدیر و سرپرست است و اگر به نقطه شروع تکوین این بدهکاری برگردیم و بخواهیم به کل زمان انباشت قروض رجوع نماییم، از دو دهه هم عبور میکنیم. استقلال به تنهایی در فصل گذشته سه مدیرعامل متفاوت را بالای سر خود دید و این باشگاه لیگ بیست و دوم را با مدیریت مصطفی آجورلو شروع کرد، در میانه فصل به علی فتحاللهزاده روی آورد و دو ماه و نیم پایانی را با حجت کریمی روزگار گذراند. در ایام «پیشفصل» لیگ بیست و سوم نیز شاهد رفتن کریمی و روی کار آمدن علی خطیر بودیم. به همین ترتیب و توالی اگر به گذشته قدری دورتر رجوع کنیم و 10-9 سال گذشته را بنا بگذاریم، به اسامی سعادتمند، مددی، خلیلزاده، افتخاری، افشارزاده و واعظ آشتیانی هم برخورد میکنیم و در این میان فتحاللهزاده به چهار مقطع زمانی دیگر هم در تاریخ فعالیتهای استقلال در سالهای معاصر پیوند میخورد که البته اولین مورد آن به حدود 20 سال پیش برمیگردد. همه اینها مقدمهای بر این نیست که مقصران را براساس حجم خطاهایشان شناسایی و معرفی کنیم و قصد محکوم کردن هیچ فردی به تنهایی وجود ندارد. غرض اصلی و نگاه فراگیرتر و منصفانهتر به موضوع میطلبد که بدون شمردن اسکناسهای هدررفته و بیشتر و کمتر دانستن سهم این و آن در پریدن پولهای هنگفت باشگاه فقط بر این نکته تأکید ورزیم که «مدیران هزینه» و آنهایی که تنها میآیند تا در دوران خود سروصدایی ایجاد کنند و احتمالاً جام و افتخاری کسب نمایند، فقط سیاههای قطور از بدهیها و مخارج عظیم اما کمثمر را بجا میگذارند. وقتی هم که اوضاع خراب شد و مشخص گشت راه جبرانی وجود ندارد، یا خود راه گریز را در پیش میگیرند یا مدیران «بالادست» آنها را کنار میگذارند تا خسرانهای حاصله نجومیتر از اعداد سر به فلک کشیدهای نشود که سالها است روبهروی نام استقلال در دفاتر حسابرسی مسئولان میبینیم. بدهی فزونتر از 900 میلیاردی فعلی آبیهای پایتخت محصول حضور و از تبعات اقدامات چنین مدیریتی بوده است. مدیرانی که چون اطمینان داشتهاند، پس از رفتنشان هیچکس کاری به کارشان ندارد و خبری از حسابرسی نیست و پولهای سوختشده از آنها استرداد نمیشود، هرطور خواستهاند خرج کرده و پس از گذشت مدتی رفتهاند. تنها میراث ماندگار آنها (و البته نظایرشان در پرسپولیس) اضافه شدن رقم سنگین تازهای بر ارقام قبلی بوده و این امر تقریباً و بهطور کم و بیش شامل همه مدیرانی میشود که نامشان در سطور قبلی آمد، واقعاً خسته نباشند!