مشکل تیم ملی والیبال چیست؟
دیوار کوتاه بهروز
بهروز عطایی سختترین روزهای مربیگری خود را طی میکند. مربیای که پس از ناکامی در لیگ ملتها و پس از آن شکست شاگردانش در فینال قهرمانی آسیا آنقدر مورد هجمه افکار عمومی و حتی اهالی والیبال قرار گرفت که تصور میشد وی عطای کار در تیم ملی والیبال را به لقایش خواهد بخشید؛ اما در عمل این اتفاق رخ نداد. اینکه چرا عطایی گرفتار چنین مخمصهای شده را باید در این دو سال و اندی که از سرمربیگری او در تیم ملی میگذرد، جستوجو کرد. نکته مهمتر اینکه باید مشخص شود این مربی چقدر در نتایج تیم ملی نقش داشته است. بررسی این موضوع به نگاهی منصفانه و پرهیز از فضای احساسی نیاز دارد تا شاید راهی باشد برای آینده والیبال ایران.
آرش عبدی
روزنامه نگار
عطایی چه تیمی را تحویل گرفت؟
پس از اینکه تیم ملی والیبال با همه ستارههایش و البته با هدایت مربی مشهور روس در المپیک توکیو و پیش از آن در لیگ ملتها نتایج ضعیفی کسب کرد، بهروز عطایی هدایت این تیم را بر عهده گرفت. او در رقابت با مربیانی همچون پیمان اکبری توانست عهدهدار این سمت شود؛ هر چند برخی مربیان دیگر بودند که خودشان را کاندیدای هدایت تیم ملی والیبال قلمداد میکردند؛ اما فدراسیون والیبال هیچگاه نگاه جدی به این مربیان نداشت؛ چرا که این مربیان رزومه قابل توجهی در والیبال نداشتند.
عطایی مجبور شد تیمی را تحویل بگیرد که نسل طلاییاش چند سالی میشد که رو به افول رفته بود. دوازدهمی در لیگ ملتها و نهمی در المپیک توکیو نتایجی بود که تیم ملی والیبال با بازیکنانی همچون سعید معروف، محمد موسوی، امیر غفور، مسعود غلامی و... به دست آورد.
اولین رویدادی که تیم ملی والیبال با هدایت عطایی در آن شرکت کرد، مسابقات قهرمانی آسیا در ژاپن بود. رقابتهایی که بلافاصله پس از المپیک توکیو برگزار شد و در شرایطی که کمتر کسی شانسی برای موفقیت تیم ملی ایران قائل بود اما عطایی توانست در اولین گام به قهرمانی در آسیا دست پیدا کند و در فینال، ژاپن میزبان را مغلوب کند. این قهرمانی امیدها به آینده را بیشتر کرد تا نگرانیها در خصوص اینکه خلأ نسلی که نام خود را طلایی گذاشته بود به حداقل برسد.
آغاز یک روند اشتباه؛ از سرپرست تا دستیار
مهمترین اشتباه عطایی در طی این دو سال که از سرمربیگریاش در تیم ملی میگذرد، انتخاب اعضای کادر تیم بود. او پس از رقابتهای قهرمانی آسیا که در ژاپن برگزار شد، تصمیمی عجیب گرفت. سرمربی تیم ملی که خودش سالها یکی از منتقدان امیر خوشخبر بود، تصمیم گرفت او یک بار دیگر به عنوان سرپرست تیم ملی فعالیت کند. از همان روز نخست که این اتفاق رخ داد، مشخص بود که بازگشت خوشخبر پایان خوشی ندارد و این اتفاق هم رخ داد. اختلاف به وجود آمده در لیگ ملتها کار خودش را کرد و خوشخبر از سمت سرپرستی تیم ملی کنار گذاشته شد. تصمیمی که گفته شد ماجرای خرید ساندویچ برای برخی بازیکنان در این کنار رفتن بیتأثیر نبوده است.
در ادامه این رفتوآمدها به کادر تیم ملی والیبال، نوبت به توتولو رسید؛ مربیای که سالها دستیار آلکنو بود؛ اما این مربی هم توسط عطایی از کادرفنی تیم ملی حذف شد. مربیان ایرانی همچون عظیم جزیده، احمد لاهوتی، محمود افشاردوست و حتی حسین خوریانی هم حضور ادامهداری در تیم ملی والیبال نداشتند. هر چند همه این تغییر و تحولات با نظر عطایی نبود.
اکبر محمدی هم که به جای امیر خوشخبر، سرپرست تیم ملی شده بود، سرنوشت مشابهی داشت و پس از حواشی مختلفی که تیم ملی در لیگ ملتها دچار آن شده بود، با استعفایی اجباری از این تیم کنار رفت.
بازیکنسالاری
تیم ملی را خفه کرد
سالهاست که تیم ملی والیبال با معضل بازیکنسالاری روبهرو است. این مسأله تنها در دوران ولاسکو دیده نشد و سایر مربیانی که هدایت تیم ملی را بر عهده گرفتند، درگیر این مسأله بودند. کواچ که بهترین نتایج تیم ملی را کسب کرده بود، توسط بازیکنان این تیم به خانهاش فرستاده شد. شرایط به گونهای بود که بازیکن به این مربی دشنام میداد اما هیچ اتفاقی هم رخ نمیداد. حتی زمانی که لیست تیم ملی والیبال توسط لوزانو برای حضور در المپیک ریو اعلام شد، بازیکن مطرح آن زمان این تیم با یک تلفن توانست این لیست را تغییر دهد تا معنوینژاد نتواند حضور در این رویداد را تجربه کند و به جای او بازیکن دیگری راهی این رقابتها شود.
در ادامه، همین اتفاقات برای کولاکوویچ هم رخ داد و هم او و هم دستیاران ایرانیاش شاهد معضل بازیکنسالاری بودند. عطایی هم که مهمترین شاخصه مربیگریاش نظم و انضباط و مدیریت بود، در این زمینه از همتایان پیشین خود نیز ضعیفتر کار کرد. بازیکن تیم ملی که بازمانده همان نسل طلایی بود، به یکباره تصمیم میگیرد تیم ملی را همراهی نکند. در ادامه، همین بازیکن علیه یکی از دستیاران عطایی موضعگیری کرد. بازیکن دیگر هم که در شب اعزام تیم ملی به مسابقات جهانی از تیم ملی کنار رفته بود و همین مسأله در نتایج این تیم در مسابقات جهانی تأثیر زیادی داشت، پس از مدتی بار دیگر به تیم ملی دعوت شد تا مشخص شود عطایی هم مقابله با بازیکنسالاری را فدای نتیجهگرایی کرده است.
نسلی که قبل از ولاسکو بود
ولاسکو در دورهای سرمربی تیم ملی والیبال شد که یک نسل باتجربه در این تیم بازی میکردند. این نسل سالها در همین آسیا شکست میخورد؛ اما به جهت اینکه تا آن زمان والیبال مورد توجه عموم مردم نبود، کسی توجهی به این شکستها نمیکرد. مربی آرژانتینی بجز امیر غفور هیچ بازیکن دیگری را به تیم ملی معرفی نکرد و بیشتر بازیکنان آن زمان تیم ملی، محصول تغییر نسل زوران گاییچ بودند و خدمتی که این مربی صرب به والیبال ایران کرد را هیچ مربی دیگری انجام نداد. با این حال از او به عنوان یک مربی ناموفق یاد میشود و از ولاسکو به عنوان بهترین مربی تاریخ والیبال ایران.
میراث ولاسکو در والیبال ایران ۲ چیز بود؛ اول مقابله با بازیکنسالاری و دیگری تزریق روحیه برنده بودن به بازیکنان.
نتیجهگرایی عامل شکست والیبال ایران
سالها بود که فدراسیون والیبال نسلی داشت که به واسطه آن همه ضعفهای والیبال کشور پنهان میماند. کسی کاری به لیگ آماتور نداشت؛ به این فکر نمیکردند که کدام بازیکنان باید جای معروف و موسوی را پر کنند.
نکته مهمتر اینکه پیشبینی این را نکرده بودند که افکار عمومی فرصتی که به نسل طلایی داده شد را به نسل فعلی نخواهد داد.
عطایی در نقطه جوش
همه اتفاقات به ضرر بهروز عطایی رخ میدهد. مدام از اینکه او نباید سرمربی تیم ملی بماند صحبت میشود؛ اما واقعیت این است که مشکل اصلی تیم ملی، سرمربی نیست. در والیبالی که هر کسی خودش را کارشناس میداند، اثبات برخی مسائل سخت است. وضعیت امروز بسکتبال ایران، مصداقی واضح برای اینکه بتوان درباره والیبال ایران به اظهارنظر کارشناسی شده پرداخت، است.
روزگاری بود که بسکتبال ایران حرف اول را در آسیا میزد. نسلی داشت به معنای واقعی طلایی. در همان دوران اوج بسکتبال ایران نسلسازی انجام نشد و پس از آن این رشته روی ریل ناکامی افتاد. تغییر مداوم مربیان هم نتوانست نجاتش بدهد. مربیان مختلف خارجی و داخلی هدایت این تیم را بر عهده گرفتند و هر کدام ناکامتر از دیگری کنار رفت.
حالا هم تیم ملی والیبال ایران هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ تجربه سطح متوسطی دارد؛ اما نیازمند فرصت است. ولاسکو و هر مربی بزرگ دیگری هم به ایران بیاید، اتفاق خاصی رخ نمیدهد؛ چرا که باید چند سالی را صبر کرد؛ اما در حال حاضر دیواری کوتاهتر از عطایی نیست و افکار عمومی تقصیرها را متوجه او میداند. عطایی با همه اشتباهاتش مقصر اصلی نتایج تیم ملی نیست و این واقعیتی است که گذشت زمان آن را اثبات خواهد کرد.