صفحات
شماره هفت هزار و سیصد و هشتاد و پنج - ۰۵ شهریور ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و هشتاد و پنج - ۰۵ شهریور ۱۴۰۲ - صفحه ۱۴

یک تیم، ۳ جام و‌ تنها یک مهاجم تخصصی

سفارش شیشلیک بدون‌ دندان

مهدی طاهرخانی
روزنامه‌نگار
ناگهان برای نخستین‌بار در سال ۱۴۰۲، قطار پرسرعت قرمزها به پیچ فریبنده و به ظاهر ساده ذوب‌آهن رسید و خوش‌شانس بود که نباخت.
در دنیای موازی، شامگاه پنجشنبه ۲ شهریور ۱۴۰۲ یکی شبیه لوکادیا، عیسی آل‌کثیر سالم و آماده و یک نسخه سفارشی شهریار مغانلو، در خط حمله پرسپولیس حضور داشتند. احتمالاً در آن دنیا هم‌ اینک درباره خلق چگونگی این برد پرگل خانگی با حضور بیش از ۷۰ هزار هوادار می‌نوشتم. ورزشگاه آزادی که بسان ومبلی با صرف هزینه چند صدمیلیون یورویی کاملاً بازسازی شده، میزبان این بازی بود.
اما در دنیای واقعی این خبرها نیست. پرسپولیس در مجموعه‌ای که سابقاً آزادی نامیده می‌شد، بدون هوادارانش میزبان ذوب‌آهن بود و در شبی که جشنواره «موقعیت‌سوزی» هواداران این تیم را کلافه کرده بود، با یک گل مشکوک‌ به آفساید، موفق به گرفتن مساوی از میهمانش شد. چرا و چگونه این‌ توقف رخ داد؟ نبود مهاجم بی‌رحم و مهم‌تر از همه تخصصی.
گویا تازه آغاز شده نمایش آن همه نقصی که ناظران و استخوان خرد کرده‌های فوتبال، درباره‌اش هشدار داده بودند. این نقصان که بعضی‌ها اصلاً قبولش ندارند، همانند دانه کوچکی در قلب خاک شکل گرفته و آرام آرام جان می‌گیرد. اگر همین امروز ریشه‌اش را خشک نکنند، بدون شک این نقیصه دیر یا زود همه آرزوهای‌شان را بر باد می‌دهد. آدرس دقیق حیاتش در نوک هرم تیم قهرمان فصل قبل است؛ دارایی‌شان در خط حمله، تنها یک مهاجم تخصصی است و دیگر هیچ. آن هم برای ۳ تورنمنت فشرده پیش رو.
اینکه سروش اشتباه کرد یا بیرو، حقیقتاً موشکافی نمی‌خواهد. یک اشتباه بزرگ و نادر بود. شاید تا یک دهه هم مشابهش رخ ندهد اما گل نکردن‌های متوالی آن همه موقعیت یک سریال ترسناک و عذاب‌آور است. آنچه سروش و بیرو کردند نهایت یک ناهماهنگی بود که نباید آنچنان نگران وقوع مشابهش بود اما گل نزنی‌های متوالی سعید صادقی و ترابی و دیگران چه؟ آنها همیشه و هر بازی در حال تکرار این غلط هستند و خدا می‌داند ‌پایانش کجاست. خوب زمانی ضربه را خوردند که اگر به هر طریقی گل دوم و پیروزی هم زده می‌شد، دیگر نمی‌توانستند مشکل بزرگ را زیر قالی جارو کنند.
سعید صادقی مهاجم تخصصی نیست و در ۳۱ سالگی هم ناگهان مبدل به مهاجم هدف نخواهد شد. پس انتظار نداشته باشید از هر ۲ موقعیت یکی را گل کند. در بازی به اصطلاح خانگی اما بدون حضور هواداران، حمله‌وران پرسپولیس، هیچ‌کدام زننده ضربه نهایی نبودند. اگر صادقی همان نیمه اول یکی از آن موقعیت‌ها را درون دروازه حبیب فرعباسی قرار می‌داد، آنگونه باران سیل‌آسای کلافگی و ناامیدی بر سر اکثریت هواداران قرمزپسند، نازل نمی‌شد.
اتفاق مهم‌تر که می‌بایست آن را جدی گرفت، دور شدن زاهدی از متن داستان بود. شهاب حتی در موقعیت گل هم قرار نمی‌گرفت و‌ این از گل‌ نزدن‌های صادقی و‌ ترابی و بقیه نگران‌کننده‌تر است. او در حال تلاش و دوندگی بی‌امان است تا در پازل فکری کادر فنی جای پایش را محکم کند اما متأسفانه وظیفه اصلی‌اش را گویا فراموش کرده. برخلاف او سعید صادقی بیشتر از همه در موقعیت گلزنی قرار گرفت و همه را بی‌استثنا از کف داد.
پرسپولیس باید بسیار سریع خلأ خط حمله‌‌اش را پر کند. وقتی گولسیانی در قالب «مهاجم هدف» بیاید درون‌ زمین و گل هم بزند (البته کاملاً مشکوک به آفساید) یعنی تعلل تیم فنی و مدیریت در جذب مهاجم، کار دست‌شان داده.
این تیم مهدی عبدی را ناباورانه به رقیب (تراکتور) به ‌صورت قرضی هبه کرد تا شهاب بماند و آن فشار خردکننده که هر که باشد، به رویش اثر سو‌ء خواهد گذاشت. انتظار جدی گلزنی از بازیکنان کناری، وینگرها و هافبک‌ها، انتهایش می‌شود اینکه ۲ مدافع می‌آیند و ۲ گل از ۳ گل این فصل تیم را می‌زنند. ۳ گل در ۳ بازی! املای پرغلط و تکراری. کی قرار است درس عبرت شود؟ وقتی باقی نمانده. باید آن مهاجم را آورد. هر کسی که کارش گل کردن یک توپ از بین آن همه موقعیت باشد.
شاید یک گل زودهنگام در نیمه نخست کافی بود تا همه چیز وارونه به نفع پرسپولیس شود. اما هر چه زدند یا بیرون از چهارچوب بود یا به بدن حریف. این مصاف، برای اکثر هواداران پرسپولیس، بیش از آنکه فوتبال جذاب در یک‌ روز نیمه تعطیل باشد، مشق سردرد و کلافگی محض بود. عذاب مستمر و تکراری بود.
زمان زیادی باقی نمانده و درویش می‌بایست به هر قیمتی آن مهاجم گلزن را بیاورد. هر کسی که کارش گل کردن یک توپ از بین آن همه موقعیت باشد. چه بازیکن خارجی، چه بازگشت عجیب و غریب عیسی آل‌کثیر که زمزمه‌های بسیار مهمی پیرامون بازگشتش وجود دارد. بدون خرید مهاجم هدف، این تساوی‌ها و حتی شکست‌های تلخ در صف‌اند.
پرسپولیس در کانال‌های کناری، بازیکنان بسیار خوبی دارد، مخصوصاً صادقی و ترابی که جواهرات تیم یحیی هستند. رد پای این ۲ ستاره، در هفته‌های پایانی لیگ‌ قبل بسیار مشهود‌ بود. اما «مهاجم هدف» فرد دیگری است. این تیم همه چیز دارد جز همان مرد تمام کننده.
میلیون‌ها هوادار پرسپولیس تنها منتظر ورود تمام کننده‌ای در اندازه لوکادیا و در حدود او هستند. ۳ هفته رفته و زمان زیادی تا پایان بسته شدن پنجره تابستانی ۲۰۲۳ باقی نمانده. همه حرف‌ها و تکالیف‌تان را یک کاسه کنید.
باید تیم را کامل کرد. دندان می‌خواهد این شکارچی. تفنگ‌ پر می‌خواهد این شکار. یکی شبیه لوکادیا که با کمترین ضربه به توپ، تلاش یک مجموعه را به بار می‌نشاند. فریب هیچ حرفی را نخورید. این تیم همه چیز دارد جز همان مرد تمام کننده.
تصور کنید شیشلیک سفارش داده‌اید اما هیچ‌ دندانی ندارید و یا دندان مصنوعی خود را جا گذاشته‌اید. شیشلیک بدون دندان از غذا مبدل به عزا می‌شود. این همه حکایت یک تیم است که همه چیزش کامل شده جز یک مهاجم بی‌رحم در رأس هرم. این انسان کامل و متوازن در همه بدن، فقط مانده دندان‌هایش.

 

جستجو
آرشیو تاریخی