تیمهای بیستاره این فصل هم حرفی برای گفتن ندارند
هشدار برای یک لیگ بیکیفیت
آرمن ساروخانیان
روزنامهنگار
تاج در مصاحبه اخیرش تأکید کرد که قانون سقف بودجه با هدف محدود کردن هزینههای تیمهای مدعی تدوین شده و بقیه تیمها حتی بدون چنین محدودیتی هم امکان چنین ولخرجیهایی ندارند. با این حال سقف بودجه هم نتوانسته اختلاف سطح تیمهای مدعی و بقیه تیمهای لیگ برتر را کمتر کند و آنها در دو کلاس و لیگ متفاوت به سر میبرند.
رئیس فدراسیون فوتبال درباره این اختلاف سطح هم هشدار داد و گفت: «اگر میخواهیم لیگ ما مثل انگلیس جذاب باشد، باید قراردادها به هم نزدیک باشد تا همه تیمها بتوانند بازیکن خیلی خوبی بگیرند. وقتی ۴ تیم بیش از ۶۶ درصد هزینههای کل لیگ را در اختیار داشته باشند، درست نیست و نباید یک تیم هزینهاش ۲۵ میلیارد و دیگری ۴۵۰ میلیارد باشد. همه جای دنیا این کار را میکنند. ما چیزی را ابداع نکردیم.»
تنها راهکار مؤثر بعدی تاج برای سر و سامان دادن به بودجه تیمهای لیگ برتری پرداخت حق پخش تلویزیونی است، ولی مشخص نیست که این قانون چه زمانی تصویب شود و حتی ممکن است رأی کافی نیاورد و در آن صورت مشخص نیست که با چه روشی قرار است این اختلاف سطح کمتر شود. فصل گذشته تیمهای بحرانزده زیادی در پایین جدول وجود داشتند که فقط به لطف مشکلات عمیق نفت مسجدسلیمان و مس کرمان توانستند در لیگ برتر بمانند. صنعت نفت آبادان، نساجی، ملوان، پیکان، هوادار و حتی آلومینیوم اراک و ذوبآهن در نیمفصل دوم هفتههای بدون برد زیادی را تجربه کردند و هرچند در لیگ برتر باقی ماندند، ولی کیفیت بازیشان چیزی نبود که تماشاگری را برای دیدن بازیشان هیجانزده کند.
هنوز لیگ بیست و سوم شروع نشده، ولی بازیهای تدارکاتی نشان میدهد که در این فصل هم قرار است چنین تیمهایی زیاد باشند و این هشداری برای لیگ برتر است که احتمالاً دوباره در جذب تماشاگر شکست خواهد خورد. تیمهایی که در بالا به آن اشاره شد این فصل هم حال و روز خوبی ندارند و به این جمع باید شمسآذر قزوین و استقلال خوزستان، دو تیم تازهوارد را اضافه کرد.
فدراسیون فوتبال با آییننامه جدیدش تلاش کرده که لیگ را ارزانتر و جوانتر کند، ولی هیچ راهکاری برای بالا بردن کیفیت تیمها در نظر گرفته نشده است. حتی میتوان گفت که کم کردن تعداد بازیکنان دست مربیان را تا حدودی بسته و ممکن است در میانه مسیر مصدومیتها و محرومیتها اوضاع را بدتر کند.
مشکل بزرگ این تیمها که به نوعی مشکل فوتبال ایران محسوب میشود، محدودیت بازیکنان مؤثر در پستهای کلیدی است. دروازهبانان مطمئن به شدت محدودند، تیمهای مدعی هم برای پیدا کردن مدافعان کماشتباه مشکل دارند، چه رسد به بقیه تیمها. وقتی کادر فنی تیم ملی هم در پیدا کردن هافبک خلاق مشکل دارد، از تیمهای میانه و پایین جدول چه انتظاری است و هافبکها در این تیمها معمولاً به دوندگی اکتفا میکنند. بزرگترین مشکل مربیان در خط حمله است و مجبورند مهاجمانی را به زمین بفرستند که به طور متوسط در فصول گذشته کمتر از پنج گل زدهاند. رقابت آقای گلی فصل گذشته نشان داد که لیگ از داشتن گلزنان باکیفیت رنج میبرد و این شرایط امسال هم تغییر چندانی نخواهد کرد.
مربیان با داشتن چنین مجموعهای مجبورند سراغ فوتبال بسته و دفاعی بروند و اولویتشان گل نخوردن باشد تا روی یک اتفاق یا ضربه ایستگاهی به گل برسند. وفور تساویها بخصوص تساوی بدون گل بیدلیل نیست و بازیهای باکیفیت و جذاب لیگ انگشتشمارند.
فدراسیون فوتبال ظاهراً مصمم است جلوی بدهکاری باشگاهها را بگیرد، ولی تدبیری برای جذابتر کردن مسابقات و کشاندن تماشاگران به ورزشگاهها ندارد. در سالهای گذشته درباره تعداد بهینه تیمهای لیگ برتر ایران بحث میشد و گروهی معتقد بودند که کم کردن تعداد تیمها میتواند کیفیت را بالاتر ببرد، ولی این روزها حتی بحث درباره این موضوع هم فراموش شده و برای فدراسیون و سازمان لیگ همین که تیمها بتوانند مسابقات را بدون ورشکستگی به پایان برسانند، کفایت میکند.