نقشه راه فوتسال ایران زیر تازیانه منتقدان
این تغییر نسل لعنتی!
وصال روحانـی
روزنامه نگار
حسین شمس، سرمربی اسبق تیم ملی فوتسال ایران همسو با بسیاری از متخصصان این رشته معتقد است که اگر وحید شمسایی، سرمربی فعلی این تیم پاییز سال پیش با اصرار و زیادهروی در زمینه جوانگرایی در این تیم شاگردانش را راهی مسابقات فوتبال سالنی قهرمانی آسیای 2022 نمیکرد، ایران در فینال به ژاپن نمیباخت و عنوان قهرمانی را آن گونه به این رقیب بزرگ 15-10 سال اخیر خود واگذار نمیکرد. پس از تغییر نسلی که شمسایی در تیم ملی فوتسال اعمال کرد، این تیم از جمع مسنها و ستارههای 15 سال اخیرش عملاً فقط حسین طیبی و محمدرضا سنگ سفیدی را به این پیکارها برد و اگرچه جوانانی که شمسایی از ترکیب تیمهای ملی امید و جوانان به آرایش بزرگسالان تزریق کرد، جوانان بالنده و مستعدی بودند و امروز و فردا از آن آنهاست اما کمبود تجربه در بد جایی و به واقع در سر بزنگاه یقه آنها را گرفت و مانع از پیروزی تیم ملی مقابل ژاپن شد و ایران که طی 17 دوره برگزاری این رقابتها 13 بار اول شده، این بار پشت سر ژاپن در جای دوم ایستاد و رقیب سختکوش و چشمبادامی ما سومین مقام اولیاش را در این رقابتها جشن گرفت.
اگر تلفیقی عقلاییتر صورت میگرفت
برخی پیشکسوتان فوتسال ایران میگویند تزریق خون جوان به ترکیب تیم ملی این رشته البته کار ارزشمندی بوده ولی «دوز» آن لااقل برای پیکارهای قهرمانی آسیا زیاد بود و شمسایی باید دست نگه میداشت و پروژه «تغییر نسل» خود را بعد از اتمام این رقابتها اجرایی میکرد. شمس اظهار میدارد: «من به صراحت به شمسایی گفتم که بازیکنانی پرتجربه همچون اصغر حسنزاده و مهدی جاوید را که در لیگ فصل پیش فوتسال هم درخشیده بودند، به رقابتهای آسیایی ببرد و از تجربه بیکران آنها غافل نماند. در این مسابقات و در این سطح از فوتسال تجربه حرف اول را میزند و مطمئنم اگر چند بازیکن پرتجربه و همچنان سرحال ما از سوی شمسایی در ترکیب تیم ملی ایران قرار میگرفتند، ما به لطف تجربه فراوان این بازیکنان فینال را از ژاپن میبردیم و قهرمان میشدیم. من به احترام سرمربی تیم ملی چیزی به صراحت در همان زمان به رسانهها نگفتم اما واقعیت امر این است که اگر تلفیقی عقلاییتر و بهتر از مسنها و جوانها در ترکیب تیم ملی شکل میگرفت و نسبت آنها 50-50 میشد، ما ژاپنیها را در دیدار نهایی شکست میدادیم. به واقع شمسایی با کارها و راهبردهای مورد نظرش قهرمانی را از ما گرفت و نه تیم ملی ژاپن.»
احتیاج به نفسهای چاق نیست!
آیا تغییر نسل دادن در تیم ملی فوتسال (و یا حتی فوتبال) آنقدر منفی و به واقع بدفرجام و لغتی است که در حرفهای حسین شمس و افراد همعقیده با او نمود دارد؟ در مقام توضیح باید گفت که اولاً مخالفان شمسایی با اصل «جوانگرایی» او مشکلی ندارند و فقط اعتقاد دارند که اگر او قدری صبر میکرد و تیمی با توازنتر و با تعداد بیشتری از کارکشتهها را در رقابتهای قهرمانی آسیا به کار میگرفت، بهتر بود زیرا با تکیه بر تجربه فراوان آنها قهرمان شدن در قاره بهتر و آسانتر حاصل میآمد و جوانگرایی بیشتر و اساسیتر و تغییر نسل گستردهتر میماند برای ایام بعد از آن رقابتها. از جانب دیگر طبق یک واقعیت آشکار و فرایندی تاریخی در حدود 35 تا 40 سالی که برگزاری جامهای جهانی فوتسال و فوتبال ساحلی و سایر رقابتهای این دو رشته باب شده، به وضوح دیده شده که درصد نفرات مسن در ترکیب تیمهای ملی این رشتهها بسیار زیاد است و حتی بزرگان درجه اول این ورزشها از تعداد قابل ملاحظهای بازیکنان مسن و بالای 35 سال و حتی 40 و 41 ساله هم سود میجویند و این را میتوانید در تیمهای برزیل، اسپانیا، آرژانتین، پرتغال و روسیه هم ببینید. این رویکرد سنی به این سبب متداول است که تجربه در این رشتهها حرف اول را میزند و چون زمینها بسیار کوچکتر از زمینهای فوتبال است (که 90 در 120 متر هستند) به انرژی بسیار کمتری برای حضور و رفت و آمد و بالا و پایین شدنها در زمین نیاز است و پیرمردها هم از عهده این کار برمیآیند و کم نمیآورند. رجحان آنها بر جوانترها این است که هم به خاطر تجربه و بینش بیشترشان به اصطلاح «کار دربیاور» هستند و هم چون کل زمینی که در آن به فعالیت جسمانی مشغولند به 15 در 30 متر هم نمیرسد، نفس کم نمیآورند و میتوانند جوانها را هم مقهور تجربه و اسیر هنرهای خود کنند.
این کجا و آن کجا؟
«نقشه راه» شمسایی برای فوتسال ایران در این نقطه زمانی البته تغییرناپذیر است و اگر او پی برده باشد که همچنان به استفاده بیشتری از مهرههای پرتجربه نیازمند است، دیگر جایی برای برگشت او وجود ندارد و او باید پای تغییر نسلی بماند که از همان روز نخست انتصابش به عنوان سرمربی تیم ملی فوتسال ایران در دو سال پیش از آن صحبت و این امر را برای بهروزی این رشته و فرار از مضرات پیری حیاتی توصیف کرد. در عین حال منتقدان شمسایی هم حق دارند که براساس توضیحات و ملاحظاتی که برایتان برشمردیم، میزان این تغییر نسل را افراطی و مضر و زمان اعمال آن را غلط توصیف کنند و هر ناکامی احتمالی بعدی شمسایی و تیم ملی تشکیل شده توسط وی را محصول همین کار نابجا بدانند و تازیانه انتقادهای خود را بر پیکر این طرح بکوبند. اسفندماه سال پیش که تیم ملی فوتسال ایران در تورنمنتی بینالمللی در تایلند شرکت کرد و در آنجا ژاپن را مغلوب نمود و به رتبه نخست رسید، شمسایی و شماری دیگر از اهالی فوتسال این را یک انتقامگیری مؤثر و بجا از این حریف ویژه توصیف و آن را بارزتر و عمدهتر از چیزی توصیف کردند که حقیقتاً بود ولی واقعیت امر این است که بردن ژاپن در رقابتی از این دست اصلاً با آنچه در مسابقات بسیار معتبرتر فوتسال قهرمانی آسیا روی میدهد، قابل قیاس نیست و حتی یک پنجاهم آن نیز ارزش و اعتبار ندارد. این گونه شکستها در مسابقات بزرگ فقط با پیروزی در رقابتهایی با همین سطح و کلاس جبران میشود و تنها باید در دوره بعدی پیکارهای فوتسال قهرمانی آسیا بر این حریف چیره شد تا بتوان گفت که واقعه تلخ سال پیش به گونهای جبران شده است.
افسوس که داغ میماند
این کار البته غیرممکن نیست و شمسایی در صورت انجام آن و رسیدن به فینال و عنوان قهرمانی مجوز شرکت در دوره بعدی (2024) جام جهانی را هم کسب خواهد کرد اما لااقل تا آن زمان منتقدان این مربی و همه کسانی که میگویند شمسایی یک طرح خوب و مؤثر و الزامی را در زمان بد و نامناسبی به اجرا درآورده و فوتسال ایران چوب آن را به شکل بدی خورده، میتوانند همچنان وی را بکوبند و افسوس از دست رفتن عنوان قهرمانی سال پیش آسیا را کمی تا قسمتی داغ نگه دارند.