چرا چند تا طارمی نداریم؟
ستارههای ابتر
اکبر منتشلو
روزنامه نگار
فوتبال کشورمان این روزها آنقدر درد دارد که انگار حرف زدن از برخی موضوعات خیلی خوشایند نیست و البته استقبالی از آن هم نمیشود و صد البته که در وهله اول خوشایند مسئولانی نیست که دستی بر آتش دارند و مخاطب اصلی این حرفها آنها هستند، اما گاهی برخی موضوعات آنقدر به فراموشی سپرده میشود که حتی درخشش ستارهها هم نمیتواند دردی را دوا کند، اما نگفتن و نشنیدن این حرفها به طور حتم خیانت به فوتبال و هواداران مشتاق این ورزش خواهد بود. باید برگردیم به چند سال قبل؛ روزهایی که برخی از تیمها بخصوص در برخی شهرها، ستارههای این فوتبال را پرورش میدادند و حالا معلوم نیست کجای بازی قرار دارند. مهدی طارمی که امروز افتخاری برای کشورمان و فوتبال این مملکت است، از کجا ستاره شد؟ از شاهین بوشهر، از ایرانجوان و یا مهدی قایدی در کجا پرورش یافت؛ در همین دو تیم.
محمد محبی از کجا به جایگاه کنونی رسیده است، سردار آزمون از عقاب و شموشک و اتکای گرگان امروز در فوتبال می درخشد، علیرضا جهانبخش که سالهاست برای فوتبال کشورمان در اخلاق و فنی افتخارآفرینی میکند، از داماش گیلان خود را به فوتبال دنیا تحمیل کرد.
حالا روزها، هفتهها، ماهها و سالهای زیادی از آن روزها گذشته و امروز با نام بردن از این ستارهها، فوتبال کشورمان جان تازهای گرفته است، اما صد حیف که این ستارهها ابتر هستند، دیگر نه از شاهین بوشهر خبری است و نه ایرانجوان جایگاهی در فوتبال دارد، داماش گیلان کجاست؟ سرنوشت شموشک به کجا کشید؟
نیازی نیست دنبال این تیمها بگردیم، کسی در این فوتبال به این چیزها فکر نمیکند، فوتبال امروز کشورمان مریض است و تب بالای فوتبال در قراردادهای چند ده میلیاردی، دعواهای زرگری، گم شدن پولهای میلیاردی و ... زمان و فرصتی را برای فکر کردن به این تیمها و سرنوشت ستارههایی که ساخته نمیشوند، باقی نمیگذارد.
به طور حتم خیلی زود روزهای افول این ستارهها هم خواهد رسید چنانچه شواهدی از این موضوع هم دیده می شود، اما در خوشبینانهترین حالت باید اقرار کرد که جایگزینی برای این ستارهها نداریم.
اما چرا به جای یک طارمی، چند طارمی نداریم؟ ناگفته پیداست که شهرهایی مثل بوشهر، آبادان، شهرهای شمال کشورمان و ... معدن استعدادهای فوتبال هستند که متأسفانه یا دیگر در این فوتبال جایگاهی ندارند و یا اینکه آنقدر به فکر حفظ حداقلی خود در رقابت با غولهای هزینه هستند که فرصتی برای پرورش ستارهها ندارند.
زمانی این درد را بیشتر احساس میکنیم که همین ستارهها، جلوتر از مسئولین از این موضوع دردشان میگیرد، وقتی که مهدی طارمی خود را به آب و آتش میزند که در زادگاهش آکادمی فوتبال راهاندازی کند و یا برخی ستارههای دیگر در تلاش هستند، به هر طریقی این کاستی و کوتاهی را جبران نمایند.
اما صد حیف که این تلاش بدون حمایت مسئولان فوتبال و برنامهریزی دقیق چندان مؤثر نخواهد بود و این درد همچنان فوتبال کشورمان را آزار خواهد داد. اینکه در سالهای آینده کسانی مثل طارمی، آزمون و ... را در فوتبال داشته باشیم، چندان دور از ذهن نیست، چرا که این سرزمین مملو از استعدادهای بیکران است، اما این درد برای همیشه با فوتبال کشورمان خواهد بود که چرا نباید چند طارمی، چند آزمون و چند جهانبخش داشته باشیم؟!
شاید در این مورد نیمنگاهی به کشورهای شرق آسیا، بهتر این درد را نمایان کند، کشورهایی که در فوتبال و استعداد فوتبالی قطعاً کمتر از کشورمان هستند، اما در حال حاضر ستارههای کرهای و ژاپنی در حال تصاحب تیمهای معروف دنیا هستند و آمارشان را میتوان در سایتهای رسمی مختلف مشاهده کرد.