پژمان «سیدجلال» نشد و کـــــــــــــــــــفشها را آویخت
خداحافــــــــــــــــــــــــظ پا به توپ
حمیدرضا عرب
روزنامه نگار
خداحافظی پژمان منتظری از دنیای فوتبال بیش از آنکه یادآور خاطرات شیرین آبیها با این مدافع کلاسیک باشد، بیشتر حسرتی عمیق را از جدایی این مدافع در ذهنمان متبادر میکند که بر اثر کجسلیقگیهای مدیران وقت رخ داد.
منتظری که بعد از درخشش در استقلال راهی باشگاه ام الصلال قطر شده بود و بعد در قاب چشمان مدیران باشگاه الاهلی قطر قرار گرفت، بعد از حدود چهار سال بازی در لیگ ستارگان تصمیم به بازگشت گرفت تا شاید سالهای پایانی دوران فوتبال خود را در باشگاه محبوبش سپری کند اما این بازگشت هرگز برای منتظری خوش یمن نبود و اتفاقاتی در پس پرده رخ داد تا این بازیکن به رغم آنکه شرایط بازی در ترکیب استقلال را داشت و همچنان میتوانست یکی از مردان قابل اعتماد مربیان این باشگاه باشد، دوباره راهش را به سمت لیگ قطر ترک کند و سالهای پایانی فوتبال خود را در تیم الخریطیات پشت سر بگذارد.
منتظری اما در زمان جدایی دوباره از استقلال هرگز به نقطهای نرسیده بود که توانایی بازی در ترکیب تیمش را نداشته باشد و بار اضافی روی دوش استقلال باشد. تردیدی نیست اگر او به خوبی از سوی مدیران و گردانندگان استقلال مدیریت میشد، میتوانست تا همین 39 سالگی که برای باشگاه الخریطیات قطر توپ زد، برای استقلال بازی کند و آبیها از تجربه و آرامش ذاتی که همواره در سبک بازی منتظری قرار داشت، سود ببرند اما دستهایی در کار بود که منتظری را در همان نقطه متوقف کند و اجازه ندهد این بازیکن بر تعداد بازیهایش در استقلال بیفزاید تا احتمالاً از این منظر صاحب رکوردی دست نیافتنی شود.
در جدایی منتظری از استقلال بدون شک اختلافات شخصی برخی مسئولان وقت که بر امورات این باشگاه مسلط بودند، بسیار اثر گذاشته است. مؤید این ادعا مصاحبههایی بود که پژمان در زمان جدایی از استقلال به زبان آورد و از برخی رفتارها گلایه کرد و آشکارا به سنگ اندازی بازیگرانی اشاره کرد که در پس پرده به هردلیل نمیخواستند ریشه چنین بازیکنی در استقلال قطورتر شود.
اختلاف شخصی و بیمبالاتیهایی که از سوی برخی جریانها رخ داد اما درنهایت به ضرر استقلال تمام شد و آبیها بازیکنی که میتوانست نقش سیدجلال حسینی را برایشان بازی کند، خیلی زود از کف دادند در حالی که حسینی تا جای ممکن در ترکیب باشگاه رقیب به میدان رفت و صاحب جامهای متعدد شد و حتی در دورانی که در ترکیب اصلی حضور نداشت نیز به عنوان بازیکن تعویضی به ترکیب تیمش تزریق میشد و نقشی کلیدی در موفقیتهای سرخها ایفا میکرد.
منتظری نیز از چنین ظرفیتی برخوردار بود که برای استقلال یک سیدجلال تمام عیار باشد. مدافعی که دستکم میتوانست به عنوان بازیکن تعویضی کمک حال استقلال باشد تا شاید در سالهایی که غالباً دست این باشگاه از رسیدن به جامهای متعدد کوتاه مانده، تعداد جامهایی که به دست آمد بیشتر شود.
بعد از منتظری استقلال فقط صاحب دو جام شد. یکی در جام حذفی با مربیگری وینفرد شفر و دیگری با مربیگری فرهاد مجیدی در لیگ برتر. درحالی که حاصل 9 فصل حضور منتظری در استقلال دو قهرمانی در لیگ و سه قهرمانی در جام حذفی بود و شاید اگر چنین بازیکن با کیفیتی در استقلال تداوم داشت، میتوانست به واسطه برخورداری از تجربیات فراوان خود، استقلال را به سمت دریافت جامهای بیشتری سوق دهد که هرگز چنین نشد و یک تسویه حساب شخصی بچگانه موجب شد این مدافع از استقلال جدا شده و سالهای پایانی دوباره فوتبال خود را در باشگاه الخریطیات بگذراند.
خداحافظی منتظری از دنیای فوتبال گرچه به منزله پایان این بازیکن در این حرفه نیست و پژمان قطعاً به عنوان مربی به فوتبال ایران باز خواهد گشت اما پرواضح است که تصمیمگیران در باشگاه استقلال هرگز نتوانستند از ظرفیتهای چنین مدافعی نهایت بهره را ببرند و یک تصمیم اشتباه سبب شد منتظری جایی دور از لیگ ایران و باشگاه استقلال به فوتبال ادامه دهد.
بدون شک اگر منتظری به پایان خط رسیده بود، هیچ گاه نمیتوانست بعد از جدایی از استقلال 3-4 فصل پیدرپی در تیم الخریطیات به حرفه خود ادامه دهد.