برای بهروز عطایی، در روزهای سخت والیبال پای مربیانت بمان
به کجا چنین شتابان؟
کیوان ارزاقی
نویسنده و کارشناس والیبال
بدترین نتایج لیگ ملتها برای تیم ملی والیبال ایران شکل گرفت. این نتایج ضعیف و شکستهای پیدرپی برای اهالی والیبال موضوع چندان عجیب وغریبی نبود که پس از پایان هفته اول مسابقات هم به آن اشاره کردیم. نوشتیم که اگر در روی همین پاشنه بچرخد و ضعفهای تیم برطرف نشود، شکست مقابل ژاپن نقطه آغازی برای شکستهای آینده است و با این بازیکنان ناهماهنگ، ترکیب نامشخص، اصرار بر استفاده از برخی بازیکنان بیکیفیت، نبود استراتژی و... والیبال ایران در این دوره از مسابقات به جایی نمیرسد. و حالا بازیها در حالی به پایان رسید که تمامی مشکلات روز اول همچنان تا آخرین نبرد مقابل کوبا وجود داشت. ضعفها برطرف که نشد هیچ، هر بار مشکلی بر مشکلات بازیهای قبلی نیز اضافه شد. در خصوص مسائل فنی صحبت زیاد است و باید گفت تیم فعلی تقریباً در تمام مناطق زمین و پستها مشکل دارد و براحتی نیز مرتفع نخواهد شد. واقعیت این است که شاید ما تا مدتها شاهد چنین نتایج ضعیفی باشیم. به هرحال سالها خوابیدن در باد اسم و رسم سعید معروف و پاسهای مسحورکنندهاش و فقط به چند بازیکن اصلی تیم ملی بها و فرصت بازی دادن همین میشود که امروز تیم ایران به هیچ تیم درجه دو و سهای، نه نمیگوید و بهراحتی به تیمهای بلغارستان و کوبا میبازد.
امروز اگر بخواهیم قید حرف زدن در خصوص مسائل فنی را بزنیم و نیمنگاهی به مصاحبههای پر از خشم سرمربی تیم ملی در روزهای اخیر بیندازیم متوجه میشویم که انگار بهروز عطایی نیز همچون برخی از مسئولان سیاسی که زمین و زمان را بهم میدوزند تا توجیهی بیدلیل برای ضعفهای خود و تیمشان بیاورند میخواهد با سیاستبازی چنان از کنار زمین والیبال بگذرد که نه زانوی آهوی بیجفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگار بیدرمان!
این بخشی از صحبتهای سرمربی تیم ملی است که گفته: «میخواهم از جواد معنوینژاد نام ببرم؛ او چرا جرأت نداشت در زمانی که همه فکر میکردند حقش است در المپیک حضور پیدا کند، اما لوزانو خطش زد صدایش درنیامد؟ چند بار کولاکوویچ او را خط زد و صدایش درنیامد؟» واقعاً سرمربی تیم ملی که در جایگاه رفیعی قرار دارد و همچون پدر معنوی بازیکنان است باید در خصوص یکی از اعضای تیم چنین خط و نشان بکشد؟ بهراستی این نوع پاسخگویی زیبنده سرمربی تیم ملی کشور ایران است؟ بهروز خان! شما که در مکتب بزرگان والیبال این سرزمین درس خواندهاید از شما بعید است. شما چرا برادر؟
بهنظر میرسد اگر قرار بر پاسخگویی باشد بهروز خان عطایی باید آنجایی که میلاد عبادیپور مشکلات شخصی و خانوادگی و تولد فرزند را بهانه و به تیم ملی پشت کرد و آنوقت در مصاحبهاش به اعضای کادرفنی و بخصوص محمود افشاردوست توهین کرد چنین برآشفته و مکدر میشد و جواب میلاد عبادیپور را میداد؟ مگر غیر از این است که محمود افشاردوست مربی تیم ملی و انتخاب شخص بهروز عطایی و کمیته فنی فدراسیون والیبال بوده است؟ پس چرا در اینجا صدای کسی در نیامد؟ نکند شرایط بهگونهای است که برخی از بازیکنان در منطقه امن و ایمن قرار دارند و این اجازه را دارند هر چه دل تنگشان میخواهد بگویند؟
خوب یا بد، محمود افشاردوست بازیکن تیمهای ملی والیبال در ردههای مختلف و مدرس فعلی فدراسیون جهانی والیبال است که اتفاقاً فقط بازیکن نبوده و سابقه و تجربه مربیگری، مدیرفنی و حتی مدیریت اجرایی ورزشی را نیز در کارنامه خود دارد. در اینکه عبادیپور یکی از کاملترین والیبالیستهای تاریخ ایران است شکی نیست ولی مگر بازیکن این حق را دارد که در خصوص مربی تیم ملی اظهارنظر کند؟ از کی و کدام تورنمنت و کدامین دوره و مسابقه مد شده بازیکن برای کادرفنی و مربیان تیم ملی تعیین تکلیف کند؟ چرا سرمربی تیم در این خصوص ساکت است؟ شاید هنوز مصاحبه و حرفهای عبادیپور را نشنیده که پاسخی محکم به آن نداده است!
بهروز عطایی راه برخی مردان سیاست را نرو که به مقصد نخواهی رسید. سالهاست که قرار است برای پاکی هوا به جای آنها درخت بکارند، پس تو بمان و به کار آموزش و مربیگری بپرداز. قطعاً بعد از پایان این دوره از مسابقات بهترین و درستترین کار پذیرفتن مشکلات خود و تیمت است و معذرتخواهی از مردم این سرزمین که خوشبختانه این آخری را انجام دادی که آفرین بر این شجاعت. برای رسیدن به موفقیت اگر مجدداً این شانس و افتخار نصیبت شد که روی نیمکت تیم ملی بنشینی، تغییر روش در رفتار و گویش و تفکر و بررسی مجدد نفرات دعوتشده و بررسی مسائل تکنیکی و تاکتیکی دراولویت است. با این شرایط و نتایج احتمالاً راهیابی تیم ملی به المپیک سخت و دشوار شده است اما هنوز هزار راه برای ماندن نامنیک از بهروز عطایی باقی است. اگر پچپچها و درددل جواد معنوینژاد را شنیدی، پس لطفاً صدای فریاد عبادیپور را هم بشنو و همانطور که پای انتخاب بازیکن تیم ملی (حتی بازیکن مصدوم همچون میثم صالحی که در هفته دوم در هلند حضور داشت ولی نتوانست بازی کند!) ایستادی، پس پای کادرفنی و مربیان تیم هم بایست. امسال در لیگ ملتهای والیبال ده بازی را باختیم فدای سرتان، ولی قرار نیست در این آشفتهبازار، احترام به پیشکسوت و بزرگتر و مربی و اخلاق را هم ببازیم که آنوقت سنگ روی سنگ بند نمیشود.
ZOOM
حمایت داورزنی از عطایی پس از ماجرای تقویت و بازنگری
تزریق روحیه جنگندگی وظیفه چه کسی است؟
رئیس فدراسیون والیبال پس از چند اظهارنظر درباره تقویت و بازنگری در کادر فنی تیم ملی، این بار به صراحت اعلام کرد که بهروز عطایی، سرمربی تیم خواهد ماند. موضوعی که این شائبه را به وجود آورده که تمام منظور رئیس فدراسیون، دستیاران و کمکهای او بوده و منظور او خود عطایی نبوده است.
داورزنی درباره آینده نیمکت تیم ملی والیبال و ماندن بهروز عطایی گفت: «آقای عطایی همچنان سرمربی تیم ملی است. مردم از نتایج ناراضی هستند و شکی در این نیست که عملکرد تیم ما خوب نبود اما به معنی این نیست که الزاماً سرمربی تیم مقصر است. بررسیهای لازم را انجام میدهیم و هر جا نیاز باشد نیمکت تیم ملی را تقویت میکنیم. بررسی خواهیم کرد که هر جا از جمله برنامه فدراسیون، کادر فنی و مربی نقطه ضعفی وجود داشته باشد، برطرف کنیم.»
او در ادامه با اشاره به موارد تکراری نظیر ویزا و مصدومیت، به در و دیوار میزند تا از ضعف سرمربی فرار کند. از هفته سوم و شرایط عجیب اعزام تیم میگوید آن هم در شرایطی که نتایج و شیوه بازی تیم در دو هفته اول را هم همه دیدند و نیاز به توضیح اضافه نیست.
داورزنی اما در میانه همین صحبتها به موضوعی اشاره میکند که به طور مستقیم به سرمربی تیم ملی باز میگردد:«انشاءالله شرایطی را فراهم کنیم که روحیه جنگندگی و ولع پیروزی مجدد در تیم احیا شود و به شرایطی برگردد که جایگاه خودمان را به دست بیاوریم.»
باید از رئیس فدراسیون پرسید که وظیفه ایجاد این روحیه جنگندگی بر عهده چه کسی است؟ آیا بخش اعظم وظایف سرمربی تیم ملی در این سطح، تسلط روانی بر تیم و تزریق همین روحیه جنگندگی نیست؟
اگر در فضای مجازی برای اخراج عطایی هشتگ زدهاند و انگشت انتقاد و اتهام را به سمت او گرفتهاند، به این خاطر است که تلاش بازیکنان اعزامی را میبینند. میبینند که بازیکنان هرچه دارند در زمین مسابقه میگذارند اما کمک خاصی از روی نیمکت دریافت نمیکنند.
چاره کار تیم ملی بازگرداندن بازیکنی چون سعید معروف نیست. کما اینکه در سالهای پایانی حضورش هم اثرات عجیب و غریبی نداشت و با حضور او هم باختهای بد زیادی را تجربه کردیم. چاره کار همان نگاه واقعبینانهای است که خود داورزنی به آن اشاره کرده. نگاهی که به دور از مسائل حاشیهای و تأکید اضافی بر مربی ایرانی، به مشکل تیم ملی پرداخته شده و مسیری در پیش گرفته شود که حتی در روزهای شکست هم همه با امید به آینده والیبال ببینند و در انتظار روزهای اوج این رشته محبوب بمانند.