صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و سیصد و سی - ۲۹ خرداد ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و سیصد و سی - ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - صفحه ۷

اختلاف با شاهین‌طبع نباید اینقدر طولانی می‌شد

هاشمی: وای به حال فدراسیونی که گوشش دم دهـــــــــان بازیکن باشد!

محسن آجرلو
روزنامه نگار

یکی از مــــــــــــــــــــــــواردی که در موضع‌گیری‌های اخیر مصطفی هاشمی دیده می‌شود، تغییر دیدگاه او درباره مهران شاهین‌طبع است. او در گفت‌وگوهای اخیر خود چند باری از شاهین‌طبع نام برده و اختلاف طولانی با این مربی را اشتباه دانسته است. موضوع جالبی که باعث آغاز گفت‌وگوی ما با این مربی پرافتخار بسکتبال ایران شد. گفت‌و‌گویی که قدری به گذشته هم کشیده شد و البته به شرایط روز بسکتبال و آینده تیم ملی با هاکان دمیر ترک هم کشیده شد.
 
خوشبختانه به نظر می‌رسد که اختلاف و کدورت کهنه شما با مهران شاهین‌طبع از بین رفته است و در گفت‌وگوهای اخیر خود، چند باری از او نام برده‌اید و حتی اینطور به نظر می‌رسد که از طولانی شدن آن پشیمان هستید. درست است؟
من بعد از فوت مادر شاهین‌‌طبع برای عرض تسلیت به مراسم ختم رفتم. در همان مراسم اتفاق‌هایی افتاد که در نهایت به این نتیجه رسیدم شاید من باید پیش‌قدم می‌شدم و این کدورت را تمام می‌کردم. بالاخره من بزرگتر بودم و شاید این وظیفه من بود.
این تغییر موضع از جانب برخی منتقدان سیاسی‌کاری برداشت شده و اینطور به نظرشان می‌رسد که برای مخالفت با رئیس فدراسیون تصمیم گرفته‌اید با شاهین‌طبع رابطه برقرار کنید!
اصلاً اینطور نیست. این را دیگر همه می‌دانند که من اهل هر چیزی باشم اهل سیاسی‌کاری نیستم. اگر اهل سیاسی‌کاری بودم خیلی تصمیمات را در گذشته نمی‌گرفتم. چه از زمان مشحون که با سیاسی‌کاری می‌توانستم تمام مدت در تیم‌های ملی باشم، چه در همین اواخر که با علم به رد صلاحیت طباطبایی، پای تصمیم و انتخابم ماندم و از فرد دیگری حمایت نکردم.
واقعاً هنوز هم فکر می‌کنید که در حمایت از طباطبایی اشتباه نکردید؟
من مربی آن فدراسیون بودم و به نظرم طبیعی بود که چنین موضعی بگیرم. خیلی چیزها را از قبل می‌دانستم و با علم به آنها تصمیم گرفتم از طباطبایی حمایت کنم. ما در اردو بودیم و مدیریت بازیکنان و شرایط کار بسیار دشوار بود.
یعنی شرایط انتخابات بر رفتار بازیکنان در اردو هم تأثیر گذاشته بود؟
بالاخره نامزدها با بازیکنان رایزنی می‌کردند و به دنبال جلب نظر آنها بودند. البته بجز چند بازیکن، باقی آنها متعهدانه رفتار می‌کردند. از میان همان چند بازیکن هم اعتراف می‌کنم که درباره دعوت یکی از آنها به طور کامل اشتباه کردم.
در نهایت هم پس از شکست برابر قزاقستان و آن جو عجیب ایجاد شده توسط جواد داوری کنار گذاشته شدید. آن هم به بهانه تقویت!
وای به حالم که با چنین بهانه‌ای من را برکنار کردند. در آخر هم فکر می‌کنم تقویت‌شان با قرص و دارو انجام شد و البته با آمدن حامد حدادی و بهنام یخچالی! رئیس فدراسیون هزینه بسیار سنگینی را به جان خرید که من نباشم. حتی به خودش هم گفتم که ماندن من در هر شرایطی به سود خود توست اما به صراحت اعلام کرد که «هر کس با من است باید باشد» و در غیر این صورت جایی برای ماندن ندارد.
جواد داوری از ابتدای کارش انتخاب‌های پر سر و صدایی داشته. تصمیم‌های جدیدش مانند انتخاب مدیر اجرایی تیم ملی هم شائبه‌های زیادی به وجود آورده است. نظرتان درباره این تصمیم‌های جدید چیست؟
وقتی شما مسیری را اشتباه بروید، واضح است که به بیراهه برسید. وای به حال فدراسیون یا باشگاهی که گوشش دم دهان بازیکن باشد. آن هم بازیکنی که به دلیل کم تجربگی، تحلیل مناسبی از شرایط ندارد و تنها به دنبال منافع خودش است. در مجموع فکر می‌کنم در بعد فنی فدراسیون حتی یک تصمیم درست نگرفته است و به همین خاطر به هیچ‌وجه افق خوبی روبه‌روی‌مان نیست. واقعاً برایم سؤال است که مگر می‌شود یک نفر تا این اندازه اشتباه داشته باشد و همچنان آزمون و خطا کند؟
 در روزگاری باخت نمایندگان ایران در فینال باشگاه‌های آسیا ناکامی به حساب می‌آمد اما حالا نماینده ایران نتوانست حتی به مرحله اصلی این مسابقات برسد. به نظر شما چرا چنین اتفاقی افتاده؟
باخت‌ها نتیجه یک مجموعه اتفاق است. امسال هم مثل چند لیگ قبلی کیفیت خوبی نداشت و به نظرم چالشی نبود. مشکلات شدید اقتصادی باعث شده تا باشگاه‌ها به بازیکنان ایرانی هم نتوانند سرویس خوبی ارائه کنند چه برسد به جذب بازیکن خوب خارجی. البته که به طور قطع تصمیم‌گیری در حین بازی هم در نتایج نماینده ایران تأثیرگذار بود اما نمی‌شود تنها بازیکن و مربی را مقصر دانست. ما روزگاری برترین لیگ آسیا را داشتیم اما تقریباً از سال 93 به بعد کیفیت لیگ رو به افول رفت و در سال‌های اخیر با شیب بسیار تندتری کیفیت خود را از دست داده است.
از وضعیت خودتان چه خبر؟ سال گذشته در لیگ نبودید. امسال آیا در لیگ برتر خواهید بود؟
باید ببینیم چه می‌شود. پیشنهادهایی داشته و دارم اما در حال بررسی هستم و چیزی مشخص نیست. شاید باشم، شاید هم نباشم. در آخرین دوره حضورم در لیگ اتفاق‌های ناخوشایندی افتاد که باید مطمئن باشم دیگر شاهد آنها نخواهم بود. اگر حس کنم چنین شرایطی وجود دارد، شاید در لیگ پیش‌رو مربیگری کنم و در لیگ برتر حضور داشته باشم.»

ZOOM

نسل طلایی نه، دوران طلایی داشتیم!
سرمربی سابق تیم ملی بسکتبال و مهرام که یکی از برجسته‌ترین چهره‌های دوران اوج بسکتبال ایران در رده باشگاهی بود، دیدگاه جالبی درباره نسل طلایی دارد. نسلی که البته تنها حامد حدادی از آن باقیمانده و دیگر اثری از آن در تیم ملی باقی نمانده است.
مصطفی هاشمی در این باره می‌گوید: «ما در دهه 80 دوران بسیار خوبی داشتیم که خیلی‌ها از آن با عنوان نسل طلایی یاد می‌کنند. من فکر می‌کنم عنوان درست آن دوران طلایی است نه نسل طلایی.»
او ادامه داد: «ما در دورانی بودیم که بسکتبال مدیریت خوب و باثباتی با خود دید، باشگاه‌ها و اسپانسرهای خوبی به این رشته آمدند. رفته رفته پای بازیکنان خوب خارجی، مکمل‌ها و بدنسازی و وزنه هم به بسکتبال ما باز شد و در کنار همه اینها چند بازیکن مستعد و یک حامد حدادی از خدا هدیه گرفتیم که نتایج خوبی را رقم زدند. استعداد خاصی مانند حدادی به عنوان یک بازیکن دو متر و هجده سانتیمتری، موهبت بزرگی برای بسکتبال ایران بود که نقش بسیار زیادی در موفقیت‌های تیم ملی داشت.»
سرمربی سابق تیم ملی همچنین گفت: «در کنار همه اینها مربیانی در لیگ برتر حاضر بودند که هم خودشان از بسکتبالیست‌های مطرح ایران بودند و هم علم روز دنیا را در اختیار داشتند. مربیانی نظیر شاهین‌طبع، کوهیان و حاتمی که کارهای بزرگی برای بسکتبال کردند و در کنار بحث مربیگری، برای بازیکنان بزرگی و آنها را مدیریت کردند.»

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی