استقلال راه رستگاری را گم کرده
علی جوادی
اوریانا فالاچی در «اگر خورشید بمیرد» نوشت: انسان به کندی تغییر میکند... به همان کندیای که بهار تبدیل به تابستان و تابستان تبدیل به پاییز و پاییز تبدیل به زمستان میشود.
هرگز کسی نمیفهمد در کدام لحظه بهار تبدیل به تابستان میشود.
یک روز صبح از خواب بیدار میشویم و حس میکنیم هوا گرم است. تابستان وقتی ما در «خواب» بودیم فرا رسید...
حالا هواداران استقلال بیآنکه لحظهای خواب را میهمان چشمانشان کرده باشند، به یکباره از بهار تیمشان به خزان رسیدند. آنها به کندی تغییر نکردند. به یکباره از تیمی برنده به یک بازنده محض، تغییر حالت دادند.
هیچ کس ندانست چه شد که تیم قهرمان فصل پیش با آن کارنامه درخشان و بازیکنانی که بهترین خط دفاعی و بیشترین کلین شیت لیگ را ثبت کردند، به تیمی بدون برنامه و شکست خورده تبدیل شد که سرمربی فصل بعدش را هم نمیشناسد.
سیمای باطراوت هواداران با آن تیم به صورتهای مچاله شده از ناکامیهای متعدد تبدیل شد و باز هم آنچه هواداران را کلافه کرد، شکستها نبود که باخت در هر ورزشی هست.
آنها نگران و ناراحتند چون برنامهای و نقشه راهی نمیبینند. سردرگمی در تصمیم، رفتار و گفتار مدیران موج میزند.
استقلال همین حالا در گرداب بدهیهای وحشتناکی است که فکری برای حل آن نمیشود. کیست که نداند تأمین صدها میلیارد پول برای رضایتمندی هواداران استقلال کار یک نفر و 5 نفر نیست.
مدیران وزارت ورزش برای حل این ماجرا چه کردند؟ چرا اجازه دخالت به افرادی داده شد که ماهیت کاری آنها ربطی به ورزش ندارد؟
این بلاتکلیفی امروز، نتیجه ورود افراد و نهادی است که مأموریت سازمانی دیگری دارند و عملاً از تخصص تصمیمگیری در حوزه پرحاشیه و پرمخاطره فوتبال بیبهرهاند.
استقلال مانند باشگاه رقیبش (که اتفاقاً آن باشگاه هم درگیر مشکلات متعدد اقتصادی است) نیازمند تدبیری است که خیال هوادارانشان را نه برای یک فصل که تا ابد راحت کند. هواداران برای خرید سهام دو باشگاه پا پیش گذاشتند و مثل همیشه روسفید بودند؛ اما نهادهای بالادستی ورزش باید فکری برای این دو تیم کنند.
هواداران استقلال نگران تیمی هستند که چهرهاش زیر سایه بلاتکلیفی این روزها کاملاً مخدوش شده.
آنها حتی نمیدانند تیم فصل بعدشان که باید کمتر از دو ماه دیگر لیگ را آغاز کند، چه ترکیبی دارد. کاش یک مدیر ارشد ورزش، راه رستگاری را به این تیم نشان میداد.