وفور تیمهای بلاتکلیف و مربیان پا در هوا در ایام «پیشفصل»
50 روز پر دغدغه
برخی مربیان را باید این روزها مربیان سرگردان لیگ نامید و سرآمدان آنها شاید محمد ربیعی و علیرضا منصوریان باشند. وقتی 6 ماه پیش در بحبوحه لیگ بیست و دوم محمد ربیعی به صراحت گفت که در پایان این مسابقهها از گلگهر سیرجان جدا میشود، به نظر میرسید که به طور قطع و یقین تیم بعدیاش را شناسایی کرده اما 25 روز پس از اتمام این لیگ حتی قطعی نیست که او هدایت یکی از 16 تیم حاضر در لیگ بعدی را برعهده داشته باشد. در این حدفاصل شایعات مربوط به انتصاب احتمالی ربیعی به سرمربیگری تیم ملی امید فوتبال ایران هم رنگ باخته و هدایت این تیم یک ماهی است که به طور رسمی به رضا عنایتی سپرده شده است. علیرضا منصوریان که در میانه فصل پیش به جانشینی جواد نکونام زمامدار فولاد خوزستان شد، در این تیم بد کار نکرد اما اینک بر سر نخواستنش دعوا است و اکثر هواداران فولاد میگویند او باید برود. برخی میگویند که وی با وجود باقی ماندن در تشکیلات فولاد به واقع رفته است و اگر اعلام رسمی و جانشین او معرفی نمیشود، به سبب کارهای اداری اینگونه قضایا و ملاحظات اخلاقی مدیران «فولاد» است که شاید میخواهند این کار در نهایت آرامش انجام شود.
بزودی وقت تنگ میشود
سعید الهویی جانشین امیر قلعهنویی در گلگهر و دستیار اول او در تیم ملی چنان در تیم سیرجانی بد نتیجه گرفت که طرفداران این تیم سایه او را با تیر میزنند و بهتر است گذرش دوباره به کرمان نیفتد ولی مازیار زارع که خودش دست به استعفا از سرمربیگری ملوان زد، اگر اراده کند به راحتی به این تیم محبوب گیلانی بازخواهد گشت زیرا فصل پیش در سختترین شرایط و با کمترین امکانات مالی «قو»ی سپید انزلی را در لیگ برتر ماندنی کرد و هواداران، وی را دوست دارند. الان برای اینکه گفته شود تیمهای بدون مربی مانده سرنوشت تلخی در لیگ بیست و سوم خواهند داشت، قدری زود است زیرا هنوز حدود 50 روز تا شروع فصل بعد باقی مانده است و در ایام «پیش فصل» به سر میبریم اما با گذشت 7 تا 10 روز دیگر این دیرکرد آشکارتر و تأثیرگذارتر خواهد شد و دغدغهها فزونی خواهد گرفت. تاریخ و نتایج ادوار قبلی لیگ به ما میگوید که در اکثر موارد تیمهایی سرفراز شدهاند که بلاتکلیف نبوده و پرسنل خود شامل کادر فنیشان را میشناخته و یک «پیش فصل» خوب را سپری کرده و به حد کفایت تمرین کرده و بازیهای خودشناسی انجام دادهاند. اینها بدین معنی است که مس رفسنجان، گلگهر، فولاد، آلومینیوم، ملوان و البته استقلال تهران باید هر چه زودتر سرمربیان قطعی خود برای فصل آینده را مشخص و بر اساس آرای آنان اقدام به جذب بازیکنان مورد نظر کنند وگرنه از قافله پیشتازان عقب خواهند افتاد. وقت برای کارهای اساسی در باشگاههای بلاتکلیف تنگ است و اقدامات شتابزده معمولاً جواب نمیدهد. اینکه نزدیک به نیمی از تیمهای لیگ یا سرمربیشان به کلی مشخص نیست و یا مربیان موجود از انجام تغییر در وضعیت خود و کوچ به تیمی پرسودتر استقبال میکنند، حاکی از آن است که ثبات لازم در کار آنها نیست و امکان ندارد که این عدم پایداریها و وفور تردیدها و جاهطلبیها و نارضایتیها روی این تیمها و مربیانشان اثر منفی نگذارد.
ابقای «دقیقی» مردد و پورموسوی مصمم
دو تیمی که از «لیگ یک» بالا آمده و جای نفت مسجدسلیمان و مس کرمان سقوط کرده را گرفته و در لیگ برتر بیست و سوم شرکت خواهند کرد، سرمربیان قطعی خود را میشناسند و آن مربیان همانهایی هستند که سببساز صعود شمس آذر قزوین و استقلال خوزستان به بالاترین دسته لیگ کشور شدند. سعید دقیقی که کارش در تیم قزوینی فوقالعاده بود و از سه ماه مانده به پایان فصل قهرمان شدن شمس آذر در لیگ دسته اول را قطعیت نسبی بخشید، پس از مدتی ناز کردن برای این تیم و بارها صحبت درباره جدایی از شمس آذر و مردد نشان دادن دو، سه هفتهای است که آرام گرفته و قصد ماندن دارد و شاید تغییر رویه او به این سبب باشد که تصور میکرد تیمهای لیگ برتری برای تصاحب او صف میبندند و سر و دست خواهند شکست و چون اینطور نشد، مجبور شده به همان شمس آذر بچسبد! سیروس پورموسوی اما بعد از الحاق به استقلال خوزستان در نیم فصل و تصدی پست سرمربیگری آن برای سومین بار در عمر ورزشی خود، یک صعود «آخرین لحظهای» را برای تیم آبیپوش اهوازی به تصویر کشید و برخلاف دقیقی قهر و ناز نکرد و مصمم نشان داد و در کنار مدیران این باشگاه ماند و بدیهی است که این مدیران اولویت را برای لیگ بیست و سوم به وی بدهند زیرا او هم نتیجه گرفته و هم با فرمولها و روشهای کاری در این باشگاه کاملاً آشنا است و البته نرخش هم زیاد بالا نیست.
یحیی عاقلتر از آن است که برود
بالاترین نرخ را در میان سرمربیان لیگ برتر یحیی گلمحمدی دارد که برای پرسپولیس یک سهگانه آورد. درباره او شایعات زیادی شنیده شده و عدهای گفتهاند او ترجیح میدهد به جای ادامه کار در باشگاه بسیار پر مسئولیت و پرحاشیه پرسپولیس، به یک تیم صنعتی بپیوندد که سر کیسه را به شکل حیرتانگیزی برای او شل کرده اما یحیی عاقلتر از آن است که نداند توفیقهایی که سرخهای تهرانی میتوانند نصیب او کنند، هرگز در حیطه توان و دسترس باشگاههای دیگر ولو تیمهایی که پولشان از پارو بالا میرود، نیست. سرمربی سپاهان که ژوزه مورایس پرتغالی است، با پیشنهادات دیگران هوایی نشده و قصد ماندن دارد و طراحیها و اقداماتش را هم برای فصل آتی شروع کرده است.
وقتی «تقاضا» بیشتر از «عرضه» است
سرمربیانی که پر خواستار نیستند و در نتیجه دوست دارند در تیمهای فعلیشان بمانند (اما این تیمها هنوز به آنها جواب مثبت نهایی ندادهاند) مجتبی حسینی در پیکان و مهدی تارتار در ذوبآهن هستند. عبدالله ویسی هم در صنعت نفت همین وضع را دارد اما او مشکل فنی ندارد و به واقع طراح و مجری فرار معجزهوار این تیم آبادانی از سقوط حتمی به «لیگ یک» و ابقایش در لیگ برتر بود اما چون در پایان فصل اعضای هیأت مدیره صنعت نفت استعفا دادهاند و معلوم نیست کارشان به کجا میانجامد، طبعاً کادر فنی این تیم نیز بلاتکلیف است. در دو انتقال قطعی سیدمهدی رحمتی رهبری نساجی را در دست گرفته و محمود فکری سرمربی «هوادار» شده و مربیان بیرون مانده که شامل ساکت الهامی هم میشوند، به چند تیمی که هنوز سرمربی فصل بعدشان مشخص نشده، چشم دوختهاند و آن تیمها همانطور که قبلاً هم اشاره شد، مس رفسنجان، گلگهر و آلومینیوم هستند و شاید ملوان را هم بتواند در صورت عدم بازگشت زارع به این جمع اضافه کرد. استقلال هر روز بیشتر از روز قبل به سوی جواد نکونام کشیده میشود و چون تعداد سرمربیان بدون تیم بیشتر از شمار تیمهای بلاتکلیف مانده است و «تقاضا» بیش از «عرضه» نشان میدهد، تعدادی از مربیان از گردونه بیرون میمانند و در زمان شروع لیگ بیست و سوم فقط تماشاگر رقابتها خواهند بود.
آنها پس از 10 هفته برمیگردند!
با این حال تعدادی از این مربیان پا در هوا بعد از ناکام ماندن شماری از تیمها در 12-10 هفته نخست لیگ بعدی به رسم معمول مجدداً وارد چرخه این مسابقات میشوند و جای مربیان شکست خورده را خواهند گرفت. تحت هر شرایطی به نظر میرسد لیگ بیست و سوم در زمان شروعش امثال فرزاد حسینخانی و ابراهیم اشکش سرمربیان دو تیم سقوط کرده لیگ برتر و مربیان گسیل شده به «لیگ یک» مانند فراز کمالوند، پیروز قربانی، مهدی پاشازاده، سهراب بختیاریزاده و مهدی رجبزاده را در چرخه خود نخواهد داشت و همینطور رضا عنایتی کوچ کرده به تیم ملی امید و مجید جلالی دانش پژوه را و البته از دست سعید الهویی هم که وصف او را پیشتر آوردیم، راحت خواهد شد. به واقع گلگهر را به سبب دفع شدن الهویی از این باشگاه متمول اما بد اقبال باید برنده اصلی لیگ بیست و دوم تلقی کرد و حتی بدون مربی ماندنش در کل فصل آینده بر استفاده مجدد از این مربی پر سخن اما کم عمل ارجحتر و پرسودتر شمرده خواهد شد!