از «بیرانوند» سرپنجه تا «امیری» مافوق دقیق
کلیدیترین مردان تیم قهرمان
وصال روحانی
روزنامه نگار
در تیم پرسپولیس که هم در لیگ برتر قهرمان شد و هم جام حذفی را برد و با احتساب سوپرجام، فصل 1402-1401 را با تصاحب 3 جام به پایان رساند، مهرههای برجسته و سرنوشتساز اندک نبودند اما اگر علیرضا بیرانوند آنگونه در هیأت یک لیدر سرخها را از درون میدان هدایت نمیکرد، شاید آنها فصلی چنین رؤیایی را تجربه نمیکردند.
اصولاً در یک تیم «قهرمان» همه خوباند و اگر تمامی عناصر وظایف محوله خویش را به نحو احسن به انجام نرسانند، فتوحات بزرگ حاصل نمیآید. با این حال در پرسپولیس امسال نما و اثرگذاری برخی تکمهرهها پررنگتر بود و آنها را باید مهری ترابی، وحید امیری، گئورگی گولسیانی و البته بیرانوند معرفی کرد. در این میان دروازهبان سرپنجه پرسپولیس به حدود و صغوری از راهنما و لیدر بودن در تیمش رسید که از یاران فوق سبقت گرفت و کلیدیترین نقشها را در تیم فاتح هر سه جام بزرگ فوتبال کشور ایفا کرد. بیرانوند نه تنها به لحاظ فنی خوش درخشید و در کل 30 هفته لیگ فقط 13 گل خورد، بلکه با حضور محسوس فیزیکی - احساسی و روانیاش درون میدان و حرف زدن دائمی در زمین و روحیه دادن به یارانش و نشان دادن راههای حرکت به سوی جلو حتی فراتر از یک کاپیتان ظاهر شد. «علی بیرو» نماد روح تسلیمناپذیری و حرکت و همت دائمی و جنگیدن تا لحظه پایانی در اردوگاه سرخها بود و در بیرون از میدان و دقایقی قبل از شروع مسابقه و حتی بین دو نیمه امیدوارکنندهترین حرفها را برای گفتن به یارانش داشت و عامل انگیزشی و دنیایی از امید و تحرک بود و یاران او هم مطمئن بودند که اگر وظایف تهاجمی و گلزنی خود را انجام دادند و کار به حفظ دروازه خودی کشیده شد، بیرانوند سنگربانی است که کار را درمیآورد. او در واقع دروازهبانی بود که قهرمانیها را برای پرسپولیس امسال چهارمیخه کرد.
پاسهایی روی خط کش
در روزهای پایانی لیگ برتر و جام حذفی فوتبال کشور که پرسپولیس حریفانش را یکی پس از دیگری میبرد، یک هافبک پخته و فنی این تیم با دقت عمل خود چشمها را خیره میکرد و او وحید امیری بود.
اینکه یک بازیکن در 35 سالگی اینگونه گرهگشا باشد، فقط از بازیکنان بسیار خوب و متخصصان امر برمیآید و امیری بازیکنی از این دست است. او از سوی یحیی گلمحمدی سرمربی قرمزها در انواع پستها امتحان شد و در همگی نمره قبولی گرفت. مدافع چپ نفوذی، بال چپ، هافبک وسط و حتی «مهاجم دوم» پستهایی بود که از امیری در آنها استفاده شد و او از حوزه عمل خود در این مناطق بیشترین بهرهها را گرفت تا دقیقترین پاس گلها را برای یارانش بفرستد و روزنههای گلزنی را به رویشان باز کند، تو گویی خط کش گذاشتهاند و امیری پاسهایش را روی یک ریل «از قبل تعبیه شده» میفرستد.
امیری که دیر در فوتبال ما کشف شد و با انتقال از تیم کمطرفدار (و اینک منحل شده) نفت تهران به پرسپولیس آمد بیشتر دیده شد. او بعد از مصدومیت شدید 8 ماههای که در هفتههای پایانی لیگ بیست و یکم دامانش را گرفت، در اوایل بازگشت به میدان هرگز در حدی ظاهر نشد که پیشتر از وی سراغ داشتیم. آن نزول محسوس و کمبود چشمگیر کارآیی، ناظران را به این باور رساند که امیری در این سن بالا دیگر قادر به بازگشت به فصول گذشتهاش نیست و دورهاش تمام شده است. با این حال در مقاطع پایانی لیگ بیست و دوم اضافه بر محسنات پرشماری که در کار همه بازیکنان پرهمت پرسپولیس مشاهده شد، شاهد تولد مجدد امیری هم بودیم و او یک سال و نیم پس از آن مصدومیت شدید و مزمن سرانجام شبیه به همان بازیکنی نشان داد که پیش از آن عارضه مقابل چشمهایمان میدیدیم. حالا نه تنها پرسپولیس خوشبخت است که همان وحید امیری سابقش را بازیافته، بلکه امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی ایران هم از این نعمت بهرهمند شده که وقتی دیماه امسال برای شرکت در دور نهایی جام ملتهای آسیای 2023 به قطر سفر میکند با همراه بردن امیری بازیکنی را به آن سامان میبرد که میتواند سرنوشتساز باشد و با هوش و مهارت و قوه پاسوری شگفتانگیزش درهای بسته پرشماری را به روی ما بگشاید.