معدل دو گل زده در هر بازی اصلاً مایه مباهات نیست
لیگی هر چه نادیدنیتر
وصال روحانـی
روزنامه نگار
به دست آمدن میانگین دو گل زده برای هر بازی در لیگ بیست و دوم برخی ناظران را راضی کرده و به این باور رسانده که فوتبال باشگاهی ایران از حجم مشکلات همیشگیاش در امر گلزنی کاسته و کارنامهای قابل قبولتر را برای خود فراهم آورده و مایه مباهات شده؛ اما آیا واقعاً چنین است؟
در فصل اخیراً پایان یافته لیگ برتر فوتبال کشور 240 بازی برگزار شد و توپ 480 بار از خط دروازهها عبور کرد تا معدل «دو گل در هر مسابقه» به دست آید.
پرگلترین هفته این رقابتهای 30 هفتهای، هفته آخر بود که 34 گل رد و بدل شد و این امر میانگین 25/4 گل در هر بازی را موجب گشت. مشکل آنجا بود که هفته مذکور از استثناهای لیگ بیست و دوم بود و در بسیاری از هفتهها فقر گلزنی بیداد میکرد و شمار صفر-صفرها فراوان بود و بردهای یک گله کسالت را به ذهنها میآورد و بازی تدافعی و تلاش برای گل نخوردن بر هر چیز دیگری سایه انداخته بود.
اصل و ریشههای تدافعی
آنچه بیان شد، اطلاعاتی آماری از روند و میزان گلزنی در لیگ بیست و دوم بود ولی آنچه سبب ثبت این آمار و رکوردها و جاری نشدن امواج تهاجمی بیشتر و مؤثرتر شد، طرحها و تاکتیکهای انتخابی سرمربیان 16 تیم حاضر در صحنه و رویکردهای آنان بود. اگر تعدادی قلیل از تیمهای لیگ را که همیشه روحیاتی تهاجمی داشتهاند و مربیان آنها در این فصل هم چنین رویکردی را برگزیده بودند نادیده بگیریم، اکثریت در این لیگ با کادرهای فنی و تیمهایی بود که سیاستهای تدافعی را اصل و ریشه تاکتیکهای خود قرار داده بودند و به میدان میآمدند تا دفاع کنند و کارایی حریف را کاهش بدهند و در یک کلام ابتدا گلی نخورند و اگر شرایط یاری کرد و توپ به در و دیوار خورد و وارد دروازه حریفان و سببساز پیروزی شد، چه بهتر. از جمله تیمهایی که این سیستم را در دستور کار خود داشتند میتوان به آلومینیوم، ذوبآهن، پیکان و فولاد اشاره کرد که البته فولاد تا زمانی که جواد نکونام سرمربیاش بود، اینچنین بازی میکرد و وقتی علیرضا منصوریان سرمربیاش شد، بازتر و تهاجمیتر به میدان میآمد.
حتی گلگهر هم تهاجمی نبود
لازم است تذکر دهیم بازیهای گلگهر نیز چه در زمان زمامداری امیر قلعهنویی و چه وقتی اداره تیم به دستیار اول او سعید الهویی واگذار شد، هیچ گاه تهاجمی صرف نبود و تیم سیرجانی با وجود داشتن انبوهی از نفرات فنی و دارای انواع مهارتها ابتدا در پی گل نخوردن بود و گل زدن اولویت دوم و گاهی هم واپسین رویکرد آنها بود. «هوادار» هم یک تیم هجومی به معنای واقعی کلمه نبود و ملوان و مس کرمان نیز همین طور و در مس رفسنجان هم محمد ربیعی هرگز سیاستهایی را اجرا نکرد که به نظر برسد اولویت اول او تهاجم و گلزنی است و این در حالی بود که او گادوین منشا، لوسیانو پریرا و محسن آذرپاد را در زمینههای تهاجمی در اختیار داشت.
تنها سردمداران بازیهای تهاجمی
بواقع تنها تیمهای تهاجمی لیگ اخیر فوتبالمان پرسپولیس، سپاهان، تراکتور و استقلال بودند ولی سرخهای تهرانی با وجود کسب عنوان قهرمانی و کارآمدتر شدن تدریجی خط حملهشان و به تبع آن زدن گلهایی هر چه بیشتر در هفتههای پایانی در عمل به خاطر تواناییهای درجه اول تدافعی خود کامیاب شدند و خوردن فقط 13 گل که عنوان بهترین خط دفاع فصل را به آنها بخشید، نشانه و سند صریحی در این خصوص بود. روحیات تهاجمی در استقلال که با 52 بار گشودن دروازه رقبا صاحب بهترین خط حمله فصل شد، قدری بیشتر و مؤثرتر از رویکردهای تهاجمی پرسپولیس بود و سپاهان نیز در کمتر مسابقه خود در دوره اخیر لیگ برتر بهدنبال دفاع صرف بود و تهاجم اصل حاکم بر بازی این تیم و روش محبوب ژوزه مورایس، سرمربی پرتغالی سپاهان تلقی میشد. تراکتور هم از زمانی که پاکو خمس اسپانیایی در این تیم تبریزی سکاندار شد، روحیات معروف تهاجمی خود را استمرار بخشید و در اکثر اوقات هم موفق بود ولی توجه این تیم به امور تهاجمی چنان زیاد بود که از تقویت سیاستهای تدافعی خود غافل ماند و اثر بسیار تلخ این غفلت در روز آخر لیگ رؤیت شد که استقلال در تهران با نتیجه ویران کننده 1-7 بر «پرشورها» پیروز شد و خمس در آن روز هیچ تدبیری برای بیاثر کردن حملات حریف از خود بروز نداد و هیچ فرقی با تماشاگران آن دیدار نداشت و فقط بازی را از لب خط نگاه میکرد.
ما و شرق و غرب آسیا
کنشها و واکنشها در لیگ بیست و دوم هر چه بوده باشد، با مسابقاتی طرف نبودیم که برای لیگ ما اعتباری تهاجمی را بیافریند و به سایر کشورها و لیگها بگوید که دیدارهای باشگاهی جذاب و زیبا و پرگل است. نگاه به آمار و معدلهای گلزنی در لیگهای عمده شرق آسیا مانند ژاپن، کره جنوبی و چین که به حداقل 6/2 گل و حتی گاهی به 2/3 گل در هر دیدار میکشد و ثبت آماری پربار در زمینه گلزنی در لیگهای قطر و امارات و عربستان که معمولاً از 6/2 و 7/2 گل در هر بازی پایینتر نمیآید، به وضوح به ما میگوید که تیمهای ایرانی آگاهانه ادوات و سیستمهایی را در پیش نمیگیرند که موجب ایجاد زیبایی در لیگ و به وجود آمدن برداشتی مثبتتر نزد بینندگان خارجی مسابقات ما شود و نیل به هدف اصلی که برای اکثر تیمها ماندن در لیگ و پرهیز از سقوط به دستهای پایینتر است، چنان برای آنها اهمیت دارد که حاضرند هر رویکرد مثبتی را از دستور کار خود خارج و فقط برای گل نخوردن و اندوختن امتیازات لازم در راه ابقا در لیگ اقدام کنند و اگر هم از این بابت ملامت و متهم به ضد فوتبال شوند، برایشان اهمیتی ندارد.
ZOOM
از بهترینها
تا بدترینها
در چنان فضایی نکات مثبت و منفی ذیل به ثبت رسید تا بالاترین دسته لیگ فوتبال کشور ما همچون همیشه مجموعهای از تضادها باشد.
* بیشترین تعداد هفته گلزنی را تیم تبریزی تراکتور خلق کرد که در 24 هفته از 30 هفته مسابقات موفق به فرو ریختن دروازه رقبا شد.
* کمترین تعداد هفته گلزنی را پیکان به نام خود ثبت کرد که فقط در 11 هفته توفیق گشودن دروازه حریفان را یافت و در 19 هفته دیگر دست خالی زمین را ترک کرد.
* بیشترین گلزنی در هفتههای متوالی را استقلال موجب شد که 11 هفته پیاپی گلزنی کرد و نگذاشت حریفان از دستش «قسر» در بروند.
* رکورد منفی عدم گلزنی در هفتههای متوالی هم توسط نفت مسجدسلیمان ثبت شد که 6 هفته پیاپی از باز کردن دروازه حریفانش محروم بود و یکی از خللهایی که سبب شد این تیم از لیگ برتر سقوط کند و دوباره «لیگ یکی» بشود، همین مسأله بود.