مراتب صعود و سقوط استقلال خوزستان در فوتبال کشور
پایان هفت سال بیثباتی
وصال روحانـی
روزنامه نگار
حالا که جشنهای مفصل استقلال خوزستان بابت راهیابی مجدد این تیم به لیگ برتر فوتبال کشور فروکش کرده، فرصت خوبی فراهم آمده تا یک بار دیگر دستاوردهای این تیم بررسی و از نو ارزشگذاری شود و مشخص گردد که آبیپوشان اهوازی از کجا به کجا رسیدهاند. مردان استقلال خوزستان در
نیم فصل نخست پیکارهای امسال لیگ دسته اول ایران آنقدرها هم ندرخشیدند و تصویری از خود بر جای نگذاشتند که مدعی جدی صعود در لیگ برتر باشند. اما آمدن سیروس پورموسوی در نیم فصل دوم و کار خوب او و شاگردانش در این مقطع زمانی که به اندوختن 33 امتیاز و کسب مقام دومی منجر شد، کاستیهای نیم فصل اول را جبران و این تیم را همراه با شمسآذر قزوین که قهرمان مطلق «لیگ یک» شد، به بالاترین دسته لیگ ایران رهنمون کرد. تیم پورموسوی در 8-7 مسابقه پایانی رقابتی نزدیک با سایپا، فجرسپاسی و خیبر خرمآباد بر سر کسب مقام دومی لیگ و به تبع آن دومین سهمیه حضور در لیگ برتر بیست و سوم فوتبال کشور داشت اما با جبران عقبافتادگیهای نیم فصل اول همه آنها را پشت سر نهاد و در اواسط هفته گذشته و در روزی که سالروز آزادسازی خرمشهر گرامی داشته میشد و سراسر خوزستان غرق در سرور و نور بود، شادیهای این استان را فزونتر ساخت، بخصوص که پس از سقوط نفت مسجدسلیمان از لیگ برتر بیم آن میرفت که سهمیه خوزستانیها یکی کمتر شود و به عدد 2 برسد اما صعود استقلال خوزستان سهمیه قبلی این استان را حفظ کرد و خوزستان را همچنان سه تیمی نگه داشت.
یکی از شگفتانگیزترین قهرمانیها
7 سال پیش استقلال خوزستان اوضاعی بس شادمانهتر از امروز داشت زیرا در رویدادی معجزهوار و در حالی که هیچکس بختی حتی یک درصدی برای این تیم قایل نبود، قهرمان پانزدهمین دوره لیگ برتر کشور شد. درست است که بزرگان لیگ شامل سرخابیهای تهران و سپاهان اصفهان در آن لیگ زیر سطح خود و بسیار ضعیف و کم تداوم ظاهر شدند اما استقلال خوزستان با بهرهجویی از مربیگری مؤثر و هدایت مدبرانه عبدالله ویسی بیش از هر تیمی در جمعآوری امتیازات از خود استمرار نشان داد و در روز آخر رقابتها پرسپولیس که اوجگیریاش را دیر آغاز کرده بود، با قدری تفاضل گل برتر پشت سر گذاشت و یکی از شگفتانگیزترین قهرمانیهای رؤیت شده در تاریخ تمامی لیگهای ایران را به تصویر کشید.
گم شدن در تاریکیها
اما استقلال در فصول بعدی به ظرفیتهای عادی خود برگشت و همانی شد که همیشه بوده است. ویسی رفت و دستیار اولش سیروس پورموسوی هم نتوانست همان روح خواهنده بزرگی را که جام قهرمانی لیگ پانزدهم را به ارمغان آورده بود، در این تیم حفظ کند. در سالهای بعدی ویسی که در باشگاههای بعدیاش سرخورده شده و بشدت ناکام مانده بود، دو بار دیگر به جمع آبیهای شهر اهواز بازگشت اما بد اندر بد عمل کرد و عذرش را خواستند و پورموسوی هم در رجعتهایی که داشت، دستش به جایی بند نشد. تک مرتبه حضور استقلال در لیگ قهرمانان آسیا هم که محصول همان تک قهرمانی شگفتانه بود، صرفنظر از برخی درخششها و جرقه زدنهای مقطعی و یکی دو نتیجه برد و مساوی حاصل روشنی نداشت و این تیم از جمع بزرگان آسیا حذف شد و باید هم میشد. به این ترتیب استقلال خوزستان در تاریکیهای «لیگ یک» گم شد و رفت که رفت.
فراز و فرودهای پایانناپذیر
چنین وضع ناامیدکنندهای فقط در فصل 1402-1401 لیگ دسته اول کشور ترمیم شد و این تیم با خروج از ظلمات به سوی روشناییها تاخت تا اینکه سرانجام جامه لیگ برتریها را از نو بر تن کرد. هفت سالی که استقلال طی آن مظهر تلاشهایی ناکامل برای در آمدن از ورطه سرشار از بیثباتی و آکنده از بالا و پایین شدنهای پایانناپذیر بود، بالاخره با رسیدن آبیهای اهواز به رتبه دوم «لیگ یک» به گونهای محو و ناکامیهای پرشمار ثبت شده در آن ایام تا حدی جبران شد.
مؤلفههایی متفاوت
ادامه این روند جبرانی و چگونگی و شدت و ضعف آن فقط با شروع لیگ برتر بیست و سوم و بر اساس کیفیت نتایج و بیلان و جایگاه این تیم مشخص خواهد شد اما این مسأله از هماکنون محرز است که مشخصههایی که استقلال خوزستان را از «لیگ یک» بالا آورد و دوباره لیگ برتری کرد، فقط در همان حد جواب میدهد و اگر مدیران این باشگاه و پورموسوی مؤلفههای حضوری موفق در لیگ برتر را فراهم نیاورند و نفرگیریها و استخدام بازیکنان جدیدشان به فراخور چنان حضوری نباشد، آبیهای اهواز برای مدت زیادی لیگ برتری نخواهند ماند. شاید آنها مانند نفت مسجدسلیمان که فقط یک فصل در لیگ برتر دوام آورد، سقوط سریع تازهای را به «لیگ یک» تجربه کنند و به ورطهای بازگردند که سر در آوردن مجدد از درون آن احتمالاً سختتر از تک قهرمانی تاریخی و باور نکردنی این تیم در دوره پانزدهم لیگ برتر خواهد بود.