حاصل تلخ چهار بار تغییر سرمربی در یک فصل
عملیات انتحاری در مسجدسلیمان
وصال روحانـی
روزنامه نگار
آمار و نتایج نفت مسجدسلیمان در لیگ بیست و دوم فوتبال کشور چنان ضعیف بود که به لحاظ فنی نمیتوان خردهای به سقوطشان به یک دسته پایینتر گرفت اما هواداران این تیم خوزستانی حق دارند بپرسند چرا نحوه اداره نفت چنان نابسامان و بیثبات بوده که این فرایند تلخ را موجب گشته است. واگذاری 18 بازی از 30 مسابقه برگزار شده و کسب تنها 4 برد و خوردن 59 گل که در تاریخ 22 ساله لیگ بیسابقه بوده، آماری است که هیچ ناظر منصفی را قادر به دفاع از دستاوردهای فنی این تیم نمیکند و جای چنین تیمی طبعاً در بالاترین دسته لیگ کشور نیست. معضلات شدید مالی که سبب شد روحیه و انگیزش بازیکنان نفت مسجدسلیمان به کمترین حد برسد، یکی از دلایل اصلی نمایشهای ضعیف این تیم و سقوط آن به دستهای پایینتر توصیف شده اما اگر این عامل این همه تأثیرگذار بود، صنعت نفت آبادان هم که مشکل مشابهی داشت و به سبب وابستگی به وزارت نفت و کاهش بودجه اهدایی این وزارتخانه به تیمهای تحت کفالتش دستمزد نفرات خود را بسیار دیر و اندک دریافت میکرد، باید اینک مانند مسجدسلیمانیها «لیگ یکی» میشد. حال آنکه بدون تأثیرپذیری از این مسأله، آنقدر جنگید و همت به خرج داد که در لیگ برتر ماندنی شد و در هشت هفته پایانی عقبماندگی هشت امتیازیاش نسبت به مس کرمان را به شکلی حماسی جبران کرد و تیم کرمانی را به جای خود به صحنه «لیگ یک» بازگرداند.
تغییراتی شاهکاروار
چهار بار تغییر یافتن سرمربی نفت مسجدسلیمان در لیگ بیست و دوم که سند روشن و صریح ثبات نداشتن این باشگاه است، در کسب نتایج ضعیف این تیم تأثیری بس افزونتر از دیرکرد مسئولان در پرداخت حقوق بازیکنان و کم بودن این مبالغ داشته است.
تیم مسجدسلیمان فصل اخیر لیگ برتر فوتبال کشور را با هدایت رضا مهاجری شروع کرد ولی بهدلیل ناکام ماندن این مربی پس از سپری شدن 10 هفته نخست، ابراهیم اشکش را که سرمربی تیم دسته اولی استقلال ملاثانی بود، جانشین وی کرد. این پایان تغییرات پرشمار در نفت مسجدسلیمان نبود و پس از نتیجه نگرفتن اشکش در چهار مسابقه، رضا عنایتی (سرمربی کنونی تیم ملی امید ایران) سکان هدایت این باشگاه را در دست گرفت ولی عنایتی هم بیش از 6 بازی دوام نیاورد و پس از رفتن او، سران باشگاه در حرکتی شاهکاروار(!) از نو به اشکش روی آوردند و همان طور که پیشبینی میشد، این اقدام نیز ثمری نداد و سقوط این تیم به دستهای پایینتر با هدایت اشکش محرز شد. رویدادی که عملیات انتحاری سران باشگاه چیزی جز آن را گواهی نمیداد و جای تعجب میداشت اگر تیمی با این همه تغییر روی نیمکت مربیگریاش در میدانی سخت و فرسایشی همچون لیگ برتر که هر تک امتیاز حاصل از آن هم هر تیمی را پیر میکند، ماندنی شود و جان به سلامت به در ببرد.
سهمیه خوزستان ثابت ماند اما...
تفاضل گل «منفی 37» که نتیجه زدن فقط 22 گل در قبال 59 گل خورده طی 30 مسابقه لیگ بود، بهعنوان یکی از ضعیفترین تفاضل گلهای تاریخ لیگ برتر به ثبت رسیده و فقط استقلال اهواز با تفاضل «منفی 42» خود در لیگ پانزدهم از آمار امسال تیم مسجدسلیمان فراتر رفته و تنزلی فزونتر از آن را به نمایش گذاشته است. صعود مجدد تیم استقلال خوزستان به لیگ برتر که سهشنبه شب در پایان دیدارهای «لیگ یک» محقق شد، سبب گشت سهمیه استان خوزستان در بالاترین دسته لیگ کشور که 3 تیم بود، کمتر نشود و با وجود سقوط نفت مسجدسلیمان به دستهای پایینتر، خوزستانیها واقعهای جبرانی را بر این قضیه تجربه کردند ولی تا آنجا که به مسجدسلیمان مربوط میشود و با وجود همه شور و عشقی که مردم شریف این شهر به نماینده خود در لیگ برتر داشتند و هنوز هم دارند، این حقیقت انکارناشدنی است که این تیم دلایلی را به دست نداد که به نظر برسد سزاوار سقوط به دستهای پایینتر نبوده است. واقعهای که تیم شجاعتر و جنگندهتر صنعت نفت از آن رهایی یافت اما همنام مسجدسلیمانیاش تدابیری مؤثر را برای رهایی از آن از جانب خود بروز نداد.
خسرانهای تقویت ناکافی
بسیاری از تیمهای صعودکننده از «لیگ یک» به لیگ برتر به شهادت تاریخ با این باور نادرست در مسابقات لیگ برتر شرکت کردهاند که نیروها و نفراتشان برای حضوری موفق در این عرصه نفسگیر کفایت میکند و به این سبب در ایام «پیشفصل» تدارک بایستهای نداشته و به اندازه کافی مهرههای قوی و جدید نگرفتهاند و به همین سبب در لیگ برتر ناکام مانده و به «لیگ یک» بازگشتهاند. نفت مسجدسلیمان که وصف آن را آوردیم، تیمی از این قبیل بود که اگرچه در تعطیلات تابستان 1401 و طی 2-3 ماه منتهی به زمان شروع فصل جدید لیگ برتر برخی تکمهرههای تازه را استخدام کرد اما تعداد و کیفیت کار آن بازیکنان هرگز در حدی نبود که بتواند تیم مسجدسلیمانی را از سقوطی مجدد رهایی بخشد.
فاصله اندک ذوق تا اندوه
وقتی هم که نقل و انتقالهای زمستانی برای نیمفصل دوم لیگ آغاز شد، نفت از تقویت شایسته خود بازماند زیرا از یک سو بازیکنان برجسته و سرنوشتساز بهدلیل قرارداد داشتن با باشگاههای خود در دسترس نبودند و از جانب دیگر سایر بازیکنان هم به سبب وضع بحرانی این باشگاه و بیپول بودن نفتیها تمایلی به حضور در جمع آنان بروز نمیدادند و به سمت سایر متقاضیان سوق یافتند. مجموعه این عوامل شهر مسجدسلیمان را از چرخه لیگ برتر خارج کرد و این درسی آشکار برای همه تیمهایی است که آنچنان از راهیابی به لیگ برتر ذوقزده میشوند که فراموش میکنند اگر برج و باروی خود را به طور اساسی تقویت نکنند، ذوقشان در اندک مدتی به اندوه تبدیل میشود.