از مستأجران «یک هفتهای» تا مالکان نصف و نیمه
لیگی که چندان هم حرفهای نیست
وصال روحانـی
روزنامه نگار
یک هفته پس از اتمام لیگ بیست و دوم و دو ماه و اندی مانده به شروع لیگ بعدی این سؤال در ذهنها رژه میرود که چگونه مجریان مسابقات و تیمهای حاضر در لیگ توانستهاند مدتهایی مدید بخشی از آییننامه لیگ را نادیده بگیرند و آن را اجرا نشده باقی بگذارند؟
در اساسنامه لیگ از روز نخست تصریح شده بود که تیمهای حاضر در این مسابقات باید حداکثر تا شروع لیگ سوم یک ورزشگاه استاندارد متعلق به خویش را ارائه کنند و زمین تمرین شخصی هم داشته باشند و در غیر این صورت از چرخه مسابقات کنار گذاشته خواهند شد. 23 سال بعد از آن تذکر اولیه و 21 سال پس از اتمام مهلت تأمین آن نیمی بیشتر از تیمهای لیگ ورزشگاه اختصاصی ندارند و هیچ کس هم مانع شرکتشان در مسابقات نشده است.
نه مالک، بلکه مستأجر
بواقع از 16 تیم حاضر در لیگ فقط سپاهان که «نقش جهان» را دارد، فولاد خوزستان که «فولاد آرهنا» متعلق به آن است، تراکتور که هم بر ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز تملک نسبی دارد و هم صاحب یک استادیوم کوچکتر است و همچنین گلگهر سیرجان استادیومهایی اختصاصی و کمی تا قسمتی استاندارد دارند و بقیه از ورزشگاه شخصی بیبهرهاند.
پرسپولیس و استقلال مثل معمول آویزان ورزشگاه آزادی تهراناند، ذوبآهن از فولادشهر استفاده میکند ولی تملک کامل بر آن ندارد و بیشتر مستأجر آن است تا مالک این زمین و نساجی اگرچه با ورزشگاه شهید وطنی قائمشهر عجین شده اما مالک این استادیوم نیست.
از اینجا به آنجا
از همه تأسفبارتر وضعیت هوادار و پیکان است که مجبورند بازیهای خانگی خود را هر هفته در ورزشگاهی متفاوت در تهران یا اطراف آن انجام بدهند. آنها را روزی به دستگردی میفرستند و زمانی به ورزشگاه انقلاب کرج ارجاع میشوند و تا زمانی که ورزشگاه شهدای قدس قابل بهرهبرداری بود، در مواردی از این استادیوم نیز سر درمیآوردند تا واژگان «مستأجران یک هفتهای» بهترین توصیف برای آنها باشد. این در حالی است که مس کرمان سقوط کرده از استادیوم مرکزی شهر کرمان بهره میگرفت و نفت آبادان و نفت مسجدسلیمان نیز همین طور و استادیوم اصلی این شهرها پذیرای آنها در لیگ بیست و دوم بود. ملوان مسابقات خانگیاش را همچنان در استادیوم خاطرهساز تختی که چند سالی است به احترام زندهیاد سیروس قایقران به اسم وی نامیده میشود، برگزار میکند وآلومینیوم نیز از ورزشگاه اصلی شهر اراک بهره میگیرد.
آیا AFC حق ندارد؟
وقتی از 16 تیم حاضر در لیگ فقط 6-7 تیم مالکیت (آن هم در بعضی موارد فقط تملک نسبی) بر استادیوم محل انجام بازیهای خود دارند، چطور میتوان اهداف و آمال لیگ برتر را که بارها به اشتباه به آن صفت «حرفهای» هم اطلاق میشود، برآورده شده دانست و مجریان آن را موفق و فوتبال باشگاهی ایران را آرمانگرا تلقی کرد؟ آیا برخوردهای منفی «AFC» با این لیگ و تیمهای آن درست و به فراخور همان چیزی نیست که از سوی مسئولان امر در فوتبال کشورمان به اجرا درآمده است؟
از خارجیها تا ما
اروپاییها را مثال نمیزنیم که هر یک از باشگاههایشان ورزشگاه اختصاصی و حتی مجتمعهای تمرینی متعلق به خویش را دارند زیرا خواهند گفت ما کجا و آنها کجا و این قضیه را قیاس معالفارق خواهند نامید. اما در بغل دستمان و در همین کشورهای کوچک عربی خاورمیانه باشگاهی را نمییابید که استادیوم اختصاصی نداشته باشد و آن هم چه استادیومهای مدرن و شیک و استانداردی. اگر در مقام توجیه گفته شود که پول از سر و روی قطریها، اماراتیها، سعودیها و کویتیها بالا میرود و هیچ هنری نکردهاند که این استادیومهای «در سطح اول جهان» را ساختهاند، باید پرسید ارقام نجومیای که هر ساله از سوی سرخابیها و باشگاههای صنعتی ما صرف تیمداریشان در لیگ برتر میشود، چرا در همه این سالهای طولانی مصروف ساختن یک ورزشگاه استاندارد و اختصاصی برای شماری از آنها نشده و به چه سبب حتی چند زمین تمرینی متعلق به خویش ندارند تا هر روز در دغدغه این نباشند که برای انجام تمریناتشان به کجا و کدام نقطه از شهر بروند. شاید سپاهان این مشکل را حل کرده و «نقش جهان» را داشته باشد اما به چه دلیل سرخابیها هنوز که هنوز است، ملک و ورزشگاهی از این دست را در تملک خود ندارند؟ طی 75 سال حیات باشگاه استقلال و حدود 60 سال حضور پرسپولیس در صحنه، آیا آنها نمیتوانستند قسمتی از هزینههای کلان خود را صرفهجویی و در یک تاریخ خاص و مناسب با پول جمع شده برای خود ورزشگاه اختصاصی بسازند؟
اگر آنها قانونمدار بودند
پیدا کردن جواب این سؤال به سختی یافتن دلیل مماشات سازمان لیگ با باشگاههای فاقد ضوابط حرفهای و بیبهره از ورزشگاه اختصاصی و موافقت با استمرار حضور آنها در مسابقات لیگ نیست اما هر دو مورد مسائلی هستند که سبب شده لیگ ما به طور واقعی حرفهای نباشد و پیشرفتی را سبب نشود که اگر مسئولان امر قانونمدار بودند، کم و بیش حاصل آمده بود.