نمیتوان به رحمتی نمره مردودی داد، اما...
تیم موفقی که با هیجان بیگانه است
وصال روحانـی
روزنامه نگار
وجوه خوب و بد متعددی بر نمایشهای آلومینیوم اراک در لیگ اخیراً پایان یافته فوتبال کشور مترتب است اما خوشبختانه یا بدبختانه نمیتوان به سیدمهدی رحمتی سرمربی جوان این تیم نمره مردودی داد.
خوردن گلهایی اندک البته یک حسن بزرگ است ولی زدن گلهایی بسیار کمشمار هم ایراد عظیمی است که به هیچ روی نمیتوان نادیده گرفت. قحطی گلزنی و کسب 16 تساوی در 30 دیدار که به معنای مساوی شدن بیش از نیمی از بازیهای این باشگاه است، نه تنها خبر از کسالت روحی و عدم جوشش روانی در این تیم میدهد بلکه سندی بر این نکته است که احتیاط و مدارا سیاست و سیستم اصلی مورد رجوع رحمتی بوده و نشانی از ریسک و تهاجم و ماجراجویی در عملکرد این تیم نیست و آلومینیوم فقط میآید که شکست نخورد و اگر دری به تخته خورد و به گلزنی نائل و برنده هم شد، فبها.
فقط نباز و به خانه برو!
چنین نگرشی از سوی مربی که در ایام بازیگریاش یک دروازهبان بوده و به تبع آن در اول و آخر به گل نخوردن و قوی کردن اصول دفاعی اندیشیده، جای تعجب ندارد و حتی اگر آن دروازهبان یکی از سه سنگربان برتر ربع قرن اخیر فوتبال کشور ما بوده باشد (که رحمتی اینگونه است) باز در این معادله تغییری ایجاد نمیشود. با این حال وقتی بحث اجرای یک فوتبال زنده و رو به جلو و تشنه گلزنی و مشتاق برای ارائه نمایشهایی همهپسند مطرح میشود، تیم رحمتی در این زمینه به شدت فقیر است و چیزی برای گفتن ندارد و این اگر یک نقصان بزرگ نباشد (که یقیناً هست) قطع به یقین مباهاتی را هم موجب نمیشود. شماری از بازیهای تیم رحمتی فقط خمودگی و کسادی ذهنی و ایستایی و رکود رفتاری را فریاد کرده و توگویی آلومینیوم با هدایت این مربی هیچ طرح هیجانانگیزی برای ارائه کردن ندارد و تنها میآید که 90 دقیقه فاقد پویایی و سرشار از استقامت جسمانی و دوندگیهای رو به عقب را سپری کند و نبازد و به خانه برود.
فوتبالی که غنیتر نشد
نمایشهای حسین پورحمیدی درون آخرین سنگر تیم اراکی که وی را پس از علیرضا بیرانوند به دومین دروازهبان موفق فصل تبدیل کرد، اسباب ستایش میشود و هشتم شدن این تیم در جدول ردهبندی و بالاتر قرار گرفتنش از بسیاری تیمهای نامدارتر و پرمهرهتر هم به رحمتی اجباراً نمره قبولی میدهد و دلیل لازم و نخست برای ابقای او در اراک به حساب میآید. در عین حال اگر بگوییم او و تیمش زیبایی آفریدهاند و فوتبال کشور را غنیتر کردهاند، حرف ناصحیح بزرگی زدهایم و این کاری است که به کلی از آن رویگردانیم.
تنها روز سنتشکنی
یکی از معدود مواردی که آلومینیوم سنتشکنی کرد و هم بالنسبه زیاد گل زد و هم فزونتر از گذشته گل خورد، در هفته آخر لیگ بود که در اهواز با فولاد خوزستان 2-2 مساوی کرد. در آن روز بندهای احتیاط تا حدی از دست و پای مردان آلومینیوم جدا شده بود و بر اثر آن عنصر هیجان هم به روند بازی این تیم تزریق و صحنهها قدری تماشایی شد. با این حال اراکیها در فصلی که کمترین فراز و فرود را داشتند و معمولاً در سطحی متوسط ظاهر میشدند، از دستاوردهای خود راضی نشان میدادند. آنها هرگز خطر سقوط به دستهای پایینتر را حس نکردند و ایمنی یار همیشگیشان بود اما در نقطه مقابل نتوانستند بزرگترین دستاورد فصل پیش خود را هم که رسیدن به فینال جام حذفی بود، تکرار کنند و این بار در مرحله یکهشتم نهایی این جام با این رقابتها وداع کردند.
چیزی مهمتر از جذب
بازیکنانی تازه
به جز پورحمیدی که پیشتر وصف او آمد، امثال محمود قائد رحمتی، محمدرضا آزادی، وحید محمدزاده، مهران موسوی و البته میلاد فخرالدینی هم در جمع بازیکنان آلومینیوم جای داشتند و یک عنصر تهاجمی خارجی همچون هانسل زاپاتا نیز گاهی برای آنها گرهگشایی میکرد اما اگر رحمتی و تیمش میخواهند فصل بعد تصویر روشنتر و مثبتتری از خود را در اذهان ایجاد کنند، باید قبل از جذب نفراتی تازه در تعیین و تبیین روشهای بازی خود تجدید نظر کنند و به سمت و سویی متفاوت و توأم با هیجانسازی روی بیاورند. این تنها چیزی است که میتواند بختک «تکراری و کسالتآور بودن» را از پیکر آنها جدا سازد و برداشتی مثبتتر را از این تیم به وجود بیاورد.