مُردهای که قابل احیا نیست
وصال روحانی
روزنامه نگار
برکناری حبیبالله شیرازی از سمت ریاست هیأت فوتبال تهران اقدام درستی بود زیرا وی هم صلاحیت فنی و کیفی احراز این سمت را نداشت و هم بسیاری از پستهای موجود در هیأت را به اعضای فامیل خود سپرده بود و این هیأت را طی حدود 15 سال صدارت بحثبرانگیز خود به یک ملک خانوادگی تبدیل کرده بود.
در عین حال آنچه بعد از عزل وی روی داده نیز به نوبه خود تعجببرانگیز است. تا این لحظه طبق روایات، 24 نفر برای پست ریاست این هیأت در انتخابات پیشرو ثبتنام کردهاند و از آنجا که در دوران ریاست فاقد هدفمندی «شیرازی» فوتبال تهران حالت یک «نیم مُرده» و بلکه «مرده کامل» را پیدا کرده بود، این سؤال پیش میآید که کسب این پست برای متقاضیان آن کدام جذابیت و بهره را دارد که اینگونه برای آن صف کشیدهاند. فوتبال استان تهران و بویژه شهر تهران به سبب قصورهای عظیم شیرازی و همکارانش چنان زمین خورده و فاقد توان شده که زنده کردن آن کار هر کسی نیست و شاید بیش از 10 سال زمان ببرد تا به نقطهای برگردد که در دهههای پربار 1340 و 1350 در آن قرار داشت و حتی به دهه 1360 هم بسط یافت. همسو با اوجگیری لیگهای سراسری و ارجاع بهترین تیمهای پایتخت به این لیگها، تهران فاقد هر باشگاه مهم و تیم جذابی شد که بتواند علایق مردم به مسابقات باشگاهی این شهر را محفوظ نگه دارد و کملطفیها و سهلانگاریهای مسئولان وقت تهران و بویژه خاندان شیرازی این وضعیت تلخ را ناگوارتر و فوتبال تهران را بیش از پیش دونپایه کرد، تو گویی «خاک مرده» بر آن پاشیدهاند.
امروز 24 نامزد پست ریاست هیأت تهران با کدامین دلگرمی و با کدام پشتیبانی مالی و توانمندیهای استراتژیک پای در عرصه نهادهاند تا خاک مذکور را بزدایند و فوتبال تهران را دوباره زنده و جاندار و برای علاقهمندان جذاب سازند؟ میزان رکود و ایستایی و فقدان هرگونه بدعت و تدبیر کارسازی در راه تقویت فوتبال تهران طی 30 سال اخیر به حدی رسیده که احیای آن به قول قدیمیها کار حضرت فیل است و احتمالاً فیل هم کم میآورد و هر کس وارد این وادی شود، به واقع وقتش را هدر میدهد و فقط خودش را نابود خواهد کرد. در میان افراد ثبت نام کننده برای ریاست هیأت نامهای آشنایی مانند نیما نکیسا، حسین خبیری، صادق درودگر و حتی میرشاد ماجدی و سهیل مهدی هم مشاهده میشود و شما بهتر از ما میدانید که ماجدی به مدت 7 ماه سرپرست موقتی فدراسیون فوتبال بود و مهدی سه سال است که ریاست کمیته مسابقات سازمان لیگ را برعهده دارد و این پستها تا چه میزان بر ریاست هیأت تهران میچربند. آیا دل آنها که بیش از هر کسی میدانند چه بلاهایی بر سر فوتبال تهران نازل شده (و به قولی زیر عمل جراحی «فوت» کرده!) بیش از حد خوش نیست که معتقد به زنده کردن این مُرده هستند یا به وعدههایی امید بستهاند که این و آن در راستای روند احیا به آنها دادهاند و هر کسی میداند چنان عظیم و تحقق آن دشوار و راههای انتقال آن به ساختار پژمرده هیأت تهران صعبالعبور است که نباید به آن امید بست و واقعی برشمرد. این در حالی صورت میپذیرد که حتی از احمدرضا براتی، سرپرست موقتی هیأت تهران و جانشین «شیرازی» هم تمایل چندانی برای ماندن در این سمت و به تبع آن ثبت نام در انتخابات دیده نمیشود. ظاهراً براتی بیشتر از دوستانی که نامشان آمد، میداند هر مردهای قابل زنده کردن باشد، این یکی نیست!