من آنم که رستم بود پهلوان
وصال روحانی
حجت کریمی، سرپرست موقت «استقلال» دوشنبه شب در مصاحبهای تلویزیونی چنان سخنسرایی کرد که تنها منجی این باشگاه خود او است و مدیران قبل از وی کملطفی کرده و فقط آبیها را تخریب کردهاند. کریمی ظاهراً سابقه برخی کارهای اجرایی را در ورزش کشتی دارد اما تخصص و اهلیت او در فوتبال اگر از هواداران بیشمار استقلال کمتر نباشد، یقیناً بیشتر هم نیست. البته در میان مدیران سابق استقلال تعدادی فقط هزینهتراشی کرده و از شهرت حاصل از ایام حضورشان در این باشگاه پلی برای رسیدن به پستهای بعدی خود که مهمتر از جایگاهشان در استقلال بوده، ساختهاند اما استقلال گاه امثال کاظم اولیایی و محمدحسین قریب را هم در رأس تشکیلات خود دیده که به این باشگاه خدمت کرده و برخی خاطرات خوش را برجای نهادهاند.
کریمی در مصاحبه مورد بحث با آب و تاب از حل مشکل آندرهآ استراماچونی گفت و آن را به خود نسبت داد حال آنکه حلال مشکل مثل معمول وزارت ورزش بود که ریش گرو گذاشت و از یک بانک پرامکانات کشور درخواست کرد که طلب نجومی این مربی ایتالیایی را بپردازد و تنها کاری که کریمی و سایر اعضای کمشمار باقیمانده از هیأت مدیره استقلال در این فرایند انجام دادند، نظارت بر حسن اجرای پرداخت این پول و شاید هم تماشای صرف این پروسه بود. این در حالی بود که روند سخنگویی و انتقال این مسأله توسط کریمی به شنوندگان اظهاراتش به گونهای بود که انگار او این پول را از جیب خودش داده یا این مبلغ فقط از طریق ارتباط برقرار کردنها و همت شخصی وی حاصل آمده و به حساب استراماچونی واریز شده است. کریمی پس از آنکه به دفعات مدیران قبلی استقلال را به کمکاری و بدعهدی متهم کرد، در واپسین قسمت حرفهایش رو به دوربین کرد و از یک شرکت تولیدکننده گوشیهای الکترونیک به وضوح خواست که آنها هم پولی نجومی به استقلال بدهند تا سایر امور این باشگاه هم بگذرد(!) و استقلال (البته مثل پرسپولیس) و به رسم حسنه و همیشگی خویش با پول دیگران زندگی کند و خوش باشد. توگویی تأمین مخارج این باشگاه و درآمدزایی نه وظیفه این مدیران بلکه کاری مختص سایر نهادها است و اگر چنین نکنند، مقصر و بانی ناکامیهای عظیم این باشگاه تلقی خواهند شد. این در حالی است که تساهل و تأخیرهای کلان در پرداخت مطالبات مربیان و بازیکنان خارجی پیشین استقلال که سبب افزوده شدن جرایم دیرکرد به مبالغ اولیه هم میشود، تقصیر مستقیم مدیران همین باشگاه بوده و آنقدر دست روی دست گذاشتهاند تا طرفهای خارجی طلبکار با شکایت به فیفا و با اضافه شدن دائمی مبالغ بدهی باشگاه به آنها دمار از روزگار استقلال درآورند. قضاوت را به ورزشدوستان که کاملاً با شرایط و خواستههای بیش از حد سرخابیها از این و آن آشنا هستند، میسپریم اما این نکته مسلم است که هیچ باشگاهی با مدیرانی که صحیحترین وصف پیرامون آنها یک ضربالمثل نغز و قدیمی ایرانی با مضمون «من آنم که رستم بود پهلوان» است، به جایی نمیرسند و بهتر است مفر تازهای جسته و به مدیرانی کارآمدتر روی بیاورند.