چه چیزهایی تیم «امید» را رنج میدهد؟
باشگاه ها ، شریک ناکامی 40 ساله
در میان مشکلات متعددی که تیم امید را در سنوات مختلف رنج داده، یک مورد خاص بیش از سایرین آزاررسان بوده و هرگز راهحلی هم برای آن پیدا نشده است. طول مدت این آسیبرسانی و عجز مسئولان امر در حل آن به حدی میرسد که میتوان این مشکل ویژه و ماندگار را معضلی ابدی نامید.
تیم امید البته از کش و قوسی که فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک همواره برای کسب حاکمیت در این تیم داشتهاند، آسیب دیده و تأخیرهای فراوان در تعیین مربیان تیم و به تبع آن دیر آغاز شدن تمرینات و تدارکات امیدها هم فرایندی مضر بوده و صلاحیت فنی ناکافی مربیان منتخب در پارهای موارد هم تیم را به قهقرا برده که شاید اگون کوردس آلمانی در سال 2000 نمونه روشن آن بوده است. با این وجود معضل حل نشدنی امیدها که در ثبت ناکامیهای پرتعداد آنها در ادوار مختلف انتخابی المپیک بیشترین سهم را داشته، خودداری باشگاهها از تحویل دادن درست و به موقع بازیکنان منتخب خود به اردوهای تیم امید بوده است؛ فرایندی که سبب شده امیدها در همان زمان کوتاه اردوها و تدارکشان، بسیاری از نفرات اصلی و مورد نظر خود را در اختیار نداشته باشند و از کارایی لازم دور بمانند.
میزان کاهلی فدراسیون فوتبال در تأدیب باشگاههای خاطی هم به حدی بوده که هرگز در روند تأخیر در آزادسازی بازیکنان از سوی تیمهایشان ترمیم و تغییر اساسی صورت نپذیرد و فدراسیون به انتشار تعدادی بیانیه و ابلاغیه کم اثر اکتفا کرده است. ابلاغیههایی که باشگاههای خودداری کننده از گسیل بازیکنانشان به گردهماییهای تیم امید به هیچ انگاشتهاند و مجازاتهای اعلام شده از سوی فدراسیون برای این دسته از باشگاهها نیز هرگز به شکلی شایسته، واقعی و تأثیرگذار به اجرا درنیامده است.
ضررهای مرتبط نبودن با فیفا
چند نکته در تحقق خطای فوق و دیر رها شدن بازیکنان منتخب دخیل و پایهگذار این فرایند بودهاند. یکی از این نکات این است که گردهماییها و حتی مسابقات تیمهای امید در سراسر جهان معمولاً در «فیفادی»ها صورت نمیگیرد و به تبع آن، قواعد مربوطه که تصریح میدارند بازیکنان منتخب موظفند حداکثر تا 3 روز قبل از انجام مسابقات، خود را به اردوی ملی معرفی کنند، شامل حال رده سنی امید نمیشود. این امر سبب شده باشگاهها هیچ الزامی را برای رها کردن نفرات دعوت شده خود به اردوهای تیم امید احساس نکنند و این کارشان یک قانونشکنی محسوب نشود و اگر هم نفرات خود را به اردوهای «امید» بفرستند، نوعی «لطف» از سوی آنها به حساب آید.
این اردوها سطح پایین است!
مواردی از این دست سبب شده که بازیکنان منتخب باشگاهها بسیار دیر و فقط در آستانه برگزاری مسابقات به اردوی کشورشان بپیوندند و به همین سبب از هماهنگی لازم با سایر نفرات به کلی بیبهره باشند. از سوی دیگر چون این بازیکنان معمولاً دو، سه سالی در تیمهای لیگ برتری کار و تمرین و در مسابقات رسمی رده بزرگسالان شرکت کردهاند، هیچ گاه روال سبکتر و ظاهراً سطح پایینتر تیم امید را نپذیرفته و آن را هضم و جذب نکرده و حتی آن را دون شأن خود دانستهاند.
آنها سنگ تمام نمیگذارند؟
میتوان این موارد را غیرمهم و کماثر شمرد و مدعی شد که اگر اتحاد معنوی و عزم عمومی ضمیمه کار امیدها شود، چه آنهایی که به موقع به اردوهای تدارکاتی میآیند و چه کسانی که دیرکرد دارند، میتوانند پایههای توفیق و صعود آنها را بگذارند اما واقعیت امر این است که وقتی تعداد نفرات کلیدی تیم امید که به خاطر ملاحظات مورد بحث دیر و بد به اردوهای تدارکاتی میآیند به حداقل 40 درصد میرسد، تقریباً غیرممکن است که آن تیم بتواند به نتایج و بردهای مورد نیازش برسد. یک قسمت تلخ دیگر قضیه که امیدواریم فقط یک تصور باشد و صحت نداشته باشد، این است که چون نفرات کلیدی تیم امید زندگی امروز و آیندهشان نه در گروی این تیم بلکه باشگاههایشان است و در چنان جایی تأمین درآمد میکنند، برای تیم امید سنگ تمام نمیگذارند و جانفشانی نمیکنند و سرشان را جلوی توپ نمیگذارند و نیمچه تلاشی میکنند و سپس پی کار حرفهای و تیمهای باشگاهی خود میروند.
یک ناکاوت احتمالی تازه
امیدواریم وجه آخر در دوره پیش رو (مقدماتی المپیک 2024 پاریس) شکل نگیرد اما شکی نیست مربیان جدید تیم امید هم قطعاً با مجموعه مسائلی روبهرو هستند که وصف آن آمد و حتی معضل اصلی و ابدیای که شرح آن را آوردیم، به تنهایی برای ناک اوت شدن آنها مثل مربیان قبلی و تکرار ناکامیهای سنوات پیشین کفایت خواهد کرد.