کش و قوس فدراسیون و کمیته المپیک ادامه دارد
تیم «امید»؛ به مثابه گوشت قربانی
وصال روحانی
روزنامه نگار
در سایه بهانههای پایانناپذیر فدراسیون فوتبال برای تأخیر هرچه بیشتر در معرفی سرمربی جدید تیم ملی امید، در حالی به هفتهای تازه پا گذاشتهایم که تا برگزاری مرحله اول پیکارهای قهرمانی زیر 23 سال آسیا که مقدماتی المپیک پاریس هم هست، کمتر از 50 روز باقی مانده است. سخنگوی فدراسیون فوتبال میگوید: دلیلی برای تسریع در این امر وجود ندارد زیرا سه هفته پایانی لیگ برتر پیشرو است و اگر سرمربی جدید امیدها همین امروز انتخاب شود، نه میتواند اردو بگذارد و نه اگر بگذارد، باشگاهها به سبب فشردگی مسابقات به او بازیکن خواهند داد. از آنسو جنگ قدرت بین فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک بر سر تصاحب تیم امید و تصمیمگیری درباره تمامی مسائل آن مانند اکثر سنوات قبلی برگزاری المپیکها همچنان برقرار است و برنده این جنگ نامشخص مینماید. کمیته المپیک که میخواهد زمامدار اصلی این تیم باشد، حبیب کاشانی را به عنوان مدیر تیم معرفی کرده و فدراسیونیها به رغم قبول ظاهری این حکم چندان هم از آن راضی نیستند. اینکه کمیتهایها و کاشانی به کدام سرمربی چشم دارند، محل مناقشه و تردید است اما در آن سوی جنگ قدرت، هم سران فدراسیون گزینههای مورد نظر خود را برای این پست دارند و هم امیر قلعهنویی که مدتی است سرمربی تیم ملی بزرگسالان شده، با این بهانه که همه تیمهای ملی ردههای سنی پایه باید منبعث از تیم بزرگسالان باشند و خط فکری و عملیشان مانند این تیم باشد، افراد مورد نظرش را برای هدایت امیدها پیشنهاد داده است.
نامها و نشانهها
اینچنین است که انواع نامها و شهرتها و آدمها در هفتههای اخیر برای احراز این سمت در معرض دید و بررسی فدراسیونیها قرار گرفته و هر یک حمایت تعدادی از سران فدراسیون یا قلعهنویی را پشت خود داشتهاند. محمد ربیعی، مجتبی حسینی و مهدی تارتار نمونههایی از این دست هستند و از وحید هاشمیان دستیار اول دراگان اسکوچیچ هم به عنوان یکی از نامزدها یاد میشود و در یکی از تحولات دیگر حمید درخشان هم وارد گود شده و برخی میگویند برای اینکه کفه خود را در رقابت بر سر کسب عنوان سرمربی تیم ملی امید سنگین کند، ظاهراً قول داده است که سلطان ابدی سرخها یعنی علی پروین را هم وارد کادر سرپرستی امیدها کند. او البته به قصد جلب قلوب سران کمیته المپیک متذکر شده که کاملاً به موازات حبیب کاشانی هم حرکت خواهد کرد.
خودتان حدس بزنید
فرجام این کش و قوسها را خودتان حدس بزنید اما این نکته محرز است که تیم ملی امید مثل یک گوشت قربانی شده که دو طرف یک کش و قوس ابدی آن را دائماً به سوی خود میکشند و هیچیک هم در این زورآزمایی برنده مطلق نمیشوند و فقط گوشهای از غنایم برایشان میماند. غنایمی که در گرفتن موقتی پستهای مدیریتی و مربیگری خلاصه میشود و خسرانهای آن بس بزرگتر است زیرا دوری فوتبال ایران از مرحله نهایی المپیکها را که 47 سال شده، فزونتر خواهد ساخت. به واقع باید بسیار خوشبین باشیم که تصور کنیم این هجران تقریباً نیم قرنی در المپیک 2024 پاریس پایان میگیرد و امیدهای فوتبال ما به آن مرحله راه مییابند.