صفحات
  • صفحه اول
  • مدیریت فوتبال
  • زیر چاپ
  • استقلال
  • منهای فوتبال
  • ورزش جهان
  • فوتبال ایران
  • پرسپولیس
  • پرونده
  • لژیونر
  • صفحه آخر
شماره هفت هزار و دویست و هشتاد و پنج - ۳۱ فروردین ۱۴۰۲
روزنامه ایران ورزشی - شماره هفت هزار و دویست و هشتاد و پنج - ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ - صفحه ۶

هیچ وقت دنبال تحمیل خودم به تیروکمان نبودم

میلاد وزیری: دست فدراسیون را باز گذاشتم تا جوانگرایی کنند

وقتی طالب ندارم، ماندنم در اردو صلاح نیست

رضا عباسپور
روزنامه نگار

میلاد وزیری ملی‌پوش پرافتخار و شناخته شده تیروکمان ایران در بخش ریکرو را می‌توان به واسطه بیش از 20 سال حضور مستمر در رده‌های سنی مختلف و تیم‌های ملی پایه و بزرگسالان، یکی از چهره‌های ماندگار و افتخارآفرین در رشته تیروکمان دانست. حضور در 2 دوره بازی‌های المپیک (2012 لندن و 2020 توکیو)، چندین دوره رقابت‌های جهانی، بازی‌های آسیایی و قهرمانی آسیا و کسب عناوین مختلف از رقابت‌های معتبر موجب شده تا میلاد وزیری نامش را در تاریخ ورزش ایران جاودانه کند. اما این روزها در شرایطی که او حدوداً 34 سال سن دارد، بی‌توجهی مسئولان فدراسیون تیروکمان و کادرفنی به جای استفاده از سال‌ها تجربه بین‌المللی ارزشمند این ملی‌پوش موجب شده بار دیگر به‌خاطر کمبودهای فراوان موجود در اردو و برخی کم‌توجهی‌ها عطای تیم ملی را به لقایش ببخشد و با هماهنگی مربیان و کادرفنی با اردوی تیروکمان خداحافظی کند! اگرچه شعبانی بهار رئیس فدراسیون تیروکمان دلیل جدا شدن وزیری از اردوی تیم ملی را هماهنگ نشدن او با کادرفنی و زمانبندی‌های در نظر گرفته شده برای ملی‌پوشان و برخی بی‌نظمی‌ها از سوی این ستاره باتجربه تیم ملی ریکرو می‌داند، اما وزیری با رد این ادعا، معتقد است دلایل خداحافظی او از تیم ملی تیروکمان موارد متعدد دیگری بوده که در ادامه دلایل مطرح شده را با هم از زبان ملی‌پوش تیروکمان کشورمان مرور می‌کنیم.
شعبانی بهار چند روز پیش در گفت‌و‌گو با برخی رسانه‌ها معتقد بود که میلاد وزیری خودش اردوی تیم ملی را ترک کرد، چون نتوانست با شرایط و قوانین حاکم بر اردو و مد نظر سرمربی تیم ملی کنار بیاید. دلایل او را قبول داری؟
اصلا مواردی که رئیس فدراسیون تیروکمان در خصوص دلایل جدایی‌ام از اردوی تیم ملی گفتند را قبول ندارم. بالاخره من بعد از 20 سال حضور در اردوهای تیم ملی و در رده‌های مختلف سنی می‌دانم چطور با قوانین و مقررات اردویی کنار بیایم و طرز رفتار با کادرفنی و قوانینی که آنها برای ملی‌پوشان می‌گذارند را بلدم. شما می‌توانید نوع برخورد و رفتار من را از هم‌تیمی‌هایم در اردوهای مختلف برگزار شده در ادوار گذشته بپرسید. هرچند خیلی هم دوست ندارم بیشتر از این در این خصوص صحبت کنم.
پس اصل ماجرا چیست؟
بله، این درست است که من با تصمیم و نظر خودم اردوی تیم ملی را ترک کردم، اما قبل از اینکه بخواهم وسایلم را جمع کرده و برگردم خانه، ابتدا برای آقای نجاری تمامی موارد و دلایلی را که نمی‌توانستم در اردو بمانم و کار را ادامه دهم توضیح داده و او هم بعد از اینکه موارد را با سرمربی کره‌ای تیم ملی در میان گذاشتند، به من اجازه دادند که اردو را ترک کنم. حتی آقای نجاری از قول سرمربی تیم ملی گفتند که هر وقت مجدد برای بازگشت به اردو مهیا بودی، می‌توانی با نظر سرمربی بعد از محک رکوردی به اردو برگردی. بعد از آن من وسایلم را جمع کردم و برگشتم خانه. پس من سرخود و به‌خاطر موارد  قابل توجهی که رئیس فدراسیون به آن استناد کرد، از اردو خارج نشدم، بلکه کاملاً با هماهنگی کادرفنی به‌خاطر پاره‌ای مشکلات شخصی، همین‌طور نقایص و کمبودهای دیگری که در اردو وجود داشت و در ادامه حتماً به آنها اشاره خواهم کرد صلاح دیدم در این مقطع زمانی از اردو خارج شوم. ببینید من با مربیان داخلی و خارجی زیادی در طول این سال‌ها کار کردم. همیشه هم سعی کردم رفتارم در اردو طوری باشد که خللی در قوانین و مقررات اردویی پیش نیاید. اما در مقطع کنونی وقتی دیدم از نظر مالی هیچ پشتوانه‌ای برای ملی‌پوشان تیم ملی وجود ندارد، از طرفی هیچ اعزام بین‌المللی باتوجه به وضعیت بد مالی و بودجه‌ای فدراسیون در کار نیست، فکر کردم دلیلی ندارد 24 ساعت زمان و وقتم را بگذارم برای چیزی که نتیجه‌اش مشخص نیست. مهم‌تر از این موارد من بعد از این همه سال حضور در اردوهای تیم ملی متوجه می‌شوم وقتی قلب و تفکر سرمربی و سیستم مدیریتی فدراسیون با کمانداری نباشد، اگر آن کماندار بهترین‌ها هم باشد، شرایطی برایش ایجاد می‌شود که خودش رفتن را به ماندن ترجیح دهد.
یعنی برخورد سرمربی و سیستم مدیریتی با شما مثل قبل گرم نبود؟
نه، حقیقتش این است که من وقتی این موضوع را حس کردم که، مصاحبه‌های سرمربی تیم ملی و سیستم مدیریتی و فنی تیم ملی را می‌دیدم که چپ و راست درخصوص جوانگرایی و توجه به پشتوانه‌سازی و موارد اینچنینی صحبت می‌کردند و اینکه دیگر به جای سرمایه‌گذاری روی افراد پا به سن گذاشته باید روی جوان‌ها انرژی و وقت گذاشت، فهمیدم که اینجا دیگر جای من نیست. من جوان جویای نام و تازه به تیم ملی رسیده نیستم که هر چیزی را برای رسیدن به مثلاً المپیک یا میادین معتبر دیگر تحمل کنم. سقف آرزوهای هر ورزشکاری المپیک است که من 2 بار این میدان بزرگ را تجربه کردم. اما هرچقدر هم که افتخــــار و سابقـــــــــه داشته باشم، وقتی تفکــــــــــر و علاقه دوستان چیز دیگری است، ماندن و پافشاری من روی اردونشین بودن فقط خودم را اذیت می‌کند. به همین دلیل دست کادرفنی و مسئولان فدراسیون تیروکمان را باز گذاشتم تا همانطور که نظرشان است، جوانگرایی کنند و به‌دنبال پشتوانه‌سازی باشند.
پشتوانه‌سازی و جوانگرایی جای خود، مگر می‌شود به این راحتی فدراسیون تیروکمان چشمش را روی این همه سال تجربه ارزشمند و گرانبهای بین‌المللی و هزینه‌ای که از بیت‌المال بابت برنده شدن میلاد وزیری در تیروکمان و ورزش کشور شده است به بهانه جوانگرایی ببندد؟
شما لطف دارید، اما واقعیتش من خودم هم هیچ رقم نمی‌توانم با این موضوع کنار بیایم. اینکه باید در هر رشته ورزشی جوانگرایی کرد و دنبال پشتوانه‌سازی بود برای موفقیت در آینده درست است و هیچ کدام از ما منکرش نیستیم، اما مگر میلاد وزیری که تازه 34 سال سن دارد ولی با حضور در 2 المپیک و میادین جهانی و آسیایی فراوان کوله‌باری از تجربه را یدک می‌کشد، پیر و مسن است که تا صحبت از من و امثال من می‌شود، چپ و راست دوستان بحث پشتوانه‌سازی و جوانگرایی را پیش می‌کشند؟ اصلاً شما همین الان میانگین سنی تیم ملی را بدون میلاد وزیری بگیرید ببینید اگر کمتر از 26 تا 27 سال بود، هر چه گفتید قبول. اصلاً این تیم  به المپیک 2024 پاریس هم با همین میانگین سنی اعزام شود. برای المپیک بعدی یعنی 2028، همین ملی‌پوشان هم آن موقع هم سن و سال الان من می‌شوند. یعنی آن زمان هم باید به همین بهانه جوانگرایی ملی‌پوشانی که سابقه المپیکی و جهانی کسب کردند را به همین راحتی کنار گذاشت؟ اصلاً سؤالم از دوستان این است؛ ما در این سال‌ها چه کار زیربنایی اساسی برای پشتوانه‌سازی کردیم که الان دنبال برداشت ماحصل آن هستیم؟ اگر الان ما در تیم ملی 50 تا 60 کماندار درجه یک که از میلاد وزیری بهتر و شایسته‌تر بودند و به درد اعزام بین‌المللی و رقابت با کمانداران برتر دنیا می‌خوردند داشتیم، والله خود من حتی حاضر نبودم یک لحظه جای آنها را در تیم ملی پر کنم. ولی الان وقتی می‌بینم که فقط بحث جوانگرایی در حد شعار است، ناراحتم و نگران آینده تیروکمان.
پس شما هم معتقدید در برخی رشته‌ها مثل تیروکمان داشتن تجربه خیلی مهم‌تر از نیرو و انگیزه جوانی است؟
صددرصد همینطــــــــــــــــور است. در تیروکمان یک ورزشکار هرچقدر تجربه بین‌المللی بیشتری داشته باشد و بیشتر در میادین معتبر تیرانداخته باشد، خیلی راحت‌تر و با آرامش بیشتری می‌تواند در میادین معتبر و بزرگ رودرروی رقبا ایستاده و بـــــدون استرس برنامه کادرفنی را در میــــــدان مســــــــابقه پیاده کند. اگرچه بازهم می‌گویم که خودم بسیار به جوانگرایی و پشتوانه‌سازی معتقدم، ولی نه به این قیمت که سرمایه‌های گرانبهای خود را نادیده بگیریم و روی آنها پا بگذاریم به بهانه جوانگرایی. آخر ماجرا هم هیچ عایدی که نداریم هیچ، داشته‌هایمان را هم با این بی‌مهری و کم‌توجهی‌ها سوزاندیم و از بین بردیم.
اینطور که شعبانی بهار از نداری و بی‌پولی تیروکمان گلایه داشت، احتمالاً وضعیت حقوقی و مالی ملی‌پوشان و کادرفنی هم در اردو تعریفی ندارد؟
خیلی دوست ندارم به مسائل مالی ورود کنم اما چون برخی موارد گفته شده من ناچارهستم یکسری کمبودها را که باعث شد اردو را ترک کنم بگویم. ببینید الان یک کماندار اگر بخواهد در تیم ملی عضو ثابت باشد، حداقل باید بین 600تا 700 میلیون تومان از جیبش هزینه کند تا برسد به تیم ملی. هزینه یک کمان حرفه‌ای الان چیزی حدود 200 و خورده‌ای میلیون تومان است. اگر این عدد را به هزینه تیرهایی که بتواند به درد ما برای مسابقه و تمرین بخورد که چیزی حدود 800 یورو است اضافه کنیم و آن را نیز به هزینه خورد و خوراک و مکمل و ... اضافه کنیم، رقمی حدود همین600 تا 700 میلیون می‌شود. شما ببینید در این وضعیت اسفبار اقتصادی کدام کماندار می‌تواند یک چنین هزینه‌ای کند برای ملی‌پوش شدن؟ بعد بیاید اردویی که هیچ خروجی ندارد. نه مسابقه بین‌المللی و نه حقوق آنچنانی و نه پاداشی که بتوان با آن امرار معاش کرد. من همین موارد را دیدم که تصمیم گرفتم بی‌خیال اردو شده و برگردم باشگاهم تا بتوانم مخارج زندگی‌ام را تأمین کنم. ما که نه جایی استخدام هستیم و نه پشتوانه مالی آنچنانی داریم که از آنجا هزینه‌های خود را تأمین کنیم. به همین دلیل نه تنها من بلکه خیلی‌ها با این وضعیت اسفبار اصلاً انگیزه‌ای برای ملی‌پوش شدن ندارند. ما متأسفانه لیگی هم نداریم که از آن طریق هزینه‌های خود را تامین کنیم چون باشگاه‌ها هم انگیزه‌ای برای ورود به لیگ تیروکمان ندارند. قبلاً برخی سهمیه مسابقات بین‌المللی به تیم‌های برتر لیگ واگذار می‌شد که این انگیزه خوبی برای حضور برندها در این مسابقات بود. ولی الان همان اعزام‌ها هم برای تیم‌های باشگاهی وجود ندارد. من راهکارهای زیادی برای درآمدزایی تیروکمان دارم. اما وقتی می‌بینم که تمایلی از سوی مجموعه مدیریتی تیروکمان برای پیاده کردن این ایده‌ها وجود ندارد، آویزان نیستم که خودم را به آنها تحمیل کنم.

 

جستجو
آرشیو تاریخی