نفت مسجدسلیمان در صورت شکست مقابل ذوبآهن تقریباً رفتنی است
واپسین کورسوهای امید
وصال روحانـی
روزنامه نگار
جمعهای که پیش رو داریم (25 فروردین) نفت مسجدسلیمان در مسابقهای که برایش واقعاً حکم مرگ و زندگی را دارد، روبهروی ذوبآهن میایستد. این یکی از دیدارهای هفته بیست و ششم لیگ برتر فوتبال کشور است و نفتیها که در قعر جدول قرار دارند، اگر این دیدار را ببازند، سقوطشان به دستهای پایینتر تقریباً صددرصد خواهد شد. در این صورت فاصله 8 امتیازی مسجدسلیمانیها با مس کرمان که در رده چهاردهم یعنی واپسین نقطه این جدول قرار دارد، حفظ خواهد شد و برای نفتیها فقط چهار بازی باقی خواهد ماند که حداکثر امتیاز قابل کسب در آن 12 پوئن است. مس کرمان در همان شب (جمعه شب) میزبان پرسپولیس است و حتی اگر یک امتیاز هم نگیرد، میتواند مطمئن باشد که با ثبت یک شکست احتمالی تازه برای تیم مسجدسلیمانی در چهار دیدار بعدیاش کار این تیم تمام و مس کرمان در لیگ برتر ابقا خواهد شد. به طریق اولی اگر مس کرمان در یکی از 5 بازی پیشرویش یک برد و یک تساوی هم بگیرد، ابقای خود و سقوط نفت مسجدسلیمان را تسریع خواهد کرد و در دو، سه هفته پایانی بدون دغدغه بازی خواهد کرد. این در صورتی است که صنعت نفت آبادان دیگر تیم ته جدولی دو، سه برد بهدست نیاورد ولی اگر هم چنین شود تا آنجا که به نفت مسجدسلیمان مربوط میشود، رسیدن این تیم به صنعت نفت که مثل خودش فانوس به دست است، نجاتش نمیدهد و فقط کسب جایگاه مس کرمان در جدول این تیم را رستگار میسازد و این امر تنها با خلق رویدادهایی شکل میگیرد که شرح آن را آوردیم.
مکانی غیرقابل بازگشت
شاید رسیدن به چنین نقطه تاریکی در فصلی که نفت مسجدسلیمان چهار بار سرمربیاش را عوض کرده، جای هیچ تعجبی نداشته باشد و اگر این تیم مشکلات عظیم مذکور را نمیداشت، باید حیرت میکردیم. این تیم مثل صنعت نفت نه تنها در دریافت بودجه مورد نیازش از وزارت نفت به انواع مشکلات برخورد کرده، بلکه بر اثر همین عارضه و نداشتن پول مجبور شده مربیانش را «راه به راه» عوض کند و بواقع آنها را از اردوی خود فراری ببیند. این مربیان نه خود دستمزدی به شکل مرتب و مشخص و مکفی دریافت میکردند و نه شاگردانشان برای گرفتن امتیازی به فراخور زحماتشان آنقدر امیدوار میشدند که برای بهروزی تیم خود جانفشانی کنند. مجموعه این مسائل نفت مسجدسلیمان را در نخستین فصل حضورش در لیگ برتر چنان تضعیف کرده که چاره و سرنوشتی جز بازگشتی سریع به جایگاه سابقه خویش که همان لیگ دسته اول کشور است، ندارد و کیست که نداند صعود مجدد از این لیگ به لیگ برتر اگر سختتر از قهرمانی در لیگ برتر نباشد، قطعاً آسانتر هم نیست.
روزهایی تیره و تار
بله، واپسین کورسوهای امید برای نفتیها در دیدارهای جمعه شب شکل میگیرد و این در صورتی است که خودشان ذوبآهن را که از قضا در دو هفته آخر خوب نتیجه گرفته، شکست بدهند و مس کرمان در دیدارش با پرسپولیس هیچ امتیازی نگیرد و به اصطلاح بازاریها کاسب نباشد. شاید از همان لیگ بیست و دوم میشد این روزهای تیره و تار را برای تیم اول شهر دوست داشتنی مسجدسلیمان نظاره و حس کرد. درست است که نفتیها در چهار - پنج هفته اول نتایج خوبی گرفتند، اما از هفته ششم به بعد به سراشیبی افتادند و باخت پشت باخت دادند و به هیچ تیمی نه نگفتند و در تعدادی از این بازیها 4 یا 5 گل خوردند و بواقع ویران شدند.
رضا مهاجری سرمربی آن زمان نفت مسجدسلیمان بعد از آن شروع خوب و ادامه فاجعهبارش طبعاً برکنار شد و جای او را به ابراهیم اشکش سپردند که اگرچه در تیم دسته اولی استقلال ملاثانی نتایج خوبی گرفته بود اما در مسجدسلیمان آبی از او گرم نشد و در چهار بازی متوالی نتیجهای نگرفت و فقط در یکی، دو مورد شکستهای تیمش را قدری خفیفتر ساخت.
یک واقعه بیسابقه
خفیفتر کردن باختهای تیم روندی بود که رضا عنایتی جانشین اشکش به شکلی بهتر از او آن را اجرا کرد ولی او هم پس از شش هفته متواری شد زیرا دید پولی در کار نیست و به تبع آن شاگردان او هم روحیهای ندارند. از همه جالبتر و عجیبتر اینکه بعد از رفتن عنایتی سران باشگاه یکبار دیگر اشکش را سر کار آوردند اما او اینبار هم فقط پیامآور شکست برای تیمش بوده و فرایند باختهای چهار و پنج گله از سر گرفته شده و به یمن آن مسجدسلیمانیها تا حالا 55 گل خورده را در کیسه خود دارند که در همه ادوار لیگهای ایران بیسابقه است. در نهایت باید بیش از پیش پرسید که آیا جای چنین تیمی واقعاً در لیگ برتر است؟