فتحاللهزاده استعفا داد، اما چرا اینقدر دیر؟
استقلال؛ سوهان روح، مایه عذاب
وصال روحانـی
روزنامه نگار
تبعات ماجراهای آندرهآ استراماچونی و لئوناردو پادوانی در استقلال نشان دهنده آشکار ضعف چشمگیر مدیریتهای قبلی و کنونی در این باشگاه پرطرفدار اما «سست قوام» تهرانی است.
ماهها کشمکش بر سر جور کردن بدهیهای میلیاردی آبیها به سرمربی سابق ایتالیایی و مدافع پیشین برزیلی آنها و بیثمر ماندن تلاش مدیران در این زمینه دلیل واضحی بر این نکته است که باید یک بار دیگر در این باشگاه خانهتکانی اساسی کرد و مدیرانی تواناتر و معقولتر را سر کار آورد. علی فتحاللهزاده، مدیرعامل فعلی و مصطفی آجورلو، مدیرعامل قبلی استقلال به جای اینکه راهکارهای مؤثرتری برای تأمین و پرداخت بدهیهای دو مرد خارجی فوق بیابند، مشغول مبارزه کلامی با یکدیگر و متهم کردن طرف مقابل به کمکاری و سوءمدیریت طی ماههای اخیر بودهاند و مثل هر مدیر شاغل دیگری در استقلال در سنوات اخیر ابتدا به این نکته چنگ زدهاند که؛ «ما تقاص مدیریتهای قبلی را میدهیم و این قروض نجومی محصول کار رؤسای پیشین باشگاه است و بلایای آن به ما منتقل شده است.» این در حالی است که در هر عصر و دورهای اگر هم گشایشی در کار حاصل آمده و پول مورد بحث جور شده و به دست طرف مقروض رسانده شده، این کار نه با همت مدیران ناتوان وقت بلکه با لطف وزارت ورزش و مبالغی که آنها به انحای مختلف تأمین و به حساب طلبکاران ریختهاند، انجام شده و مدیران وقت فقط کاسه گدایی در دست گرفتهاند و البته چنین موضوع و روالی در باشگاه پرسپولیس هم بارها برقرار بوده و مشاهده شده است.
اینچنین است که استقلال تبدیل به یک سوهان واقعی روح و مایه بزرگ عذاب برای همگان و بویژه هواداران خود شده است و آنها نمیدانند با این مدیریتهای ظاهرساز چه بکنند. با مدیریتی که تا همین یکی، دو روز پیش سر کار بود و فقط زبانی شیرین داشت و عملکردی غمبار یا با مدیریتهای قبلی که پولهای زیادی از اینجا و آنجا (و با نظر لطف نهادها و حامیان باشگاه) به دستشان رسانده شد اما فقط هزینه کردند و بدهیهای نجومی آفریدند و چون فهمیدند که توان درست کردن کارها را ندارند، از باشگاه فرار کردند. شاید میراث آنها برای باشگاه یک دفتر قطور تازه از بدهیهای نجومی بوده باشد اما شهرت حاصل از مدیریت در این باشگاهها به کار مدیر مستعفی آمده و در رسیدن او به پست غیر ورزشی (و گاهی هم ورزشی) بعدیاش دخیل بوده است.
امروز استقلال هرچند در میدان مسابقات نتایج خوبی میگیرد اما در زمینه مدیریت، فاجعهبار است و اگر مجازاتهای اعلام شده توسط فیفا به سبب دیرکرد در پرداخت دیون استراماچونی و پادوانی به اجرا درآید (این موضوع قطعی به نظر میرسد اما هنوز اعلام رسمی نشده است)، اوضاع از این هم سیاهتر خواهد شد و دوستان باز نفر قبلی را به جای گذاشتن ویرانهای برای خود متهم نموده و از خود سلب مسئولیت خواهند کرد.
این گونه افراد و بواقع اشخاص منصوب کننده آنها چنان بر ریشههای باشگاه تیشه میزنند که هیچ نیروی بدخواه احتمالی خارج از تشکیلات باشگاه نمیتواند آن را این گونه به سوی نابودی سوق بدهد. فتحاللهزاده روز شنبه (12 فروردین) با گذاشتن پیامی روی صفحه شخصیاش، عجز خود در تأمین و پرداخت بدهیهای سرسامآور را اعلام و از سمت خود استعفا کرد اما او این کار را سه- چهار ماه دیر انجام داد و باید در همان آذر و دی ماه 1401 که این ناتوانی برای او محرز شد، از پست خود کنار میرفت تا فرد دیگری که برخلاف او توانا و درآمدزا باشد، عنان امور را در دست گیرد و چنان مدیری چند ماه وقت داشت تا راه حلهایی برای این بحران بیابد اما حالا برای چنان کاری بسیار دیر شده و اگر نوشدارویی هم فراهم آید، پس از مرگ سهراب خواهد بود.