سه برش از هفته پر تب و تاب
از کنار هم میگذریم
آیسان سعیدی
روزنامهنگار
آنها حالا به کرانه موفقیت رسیدهاند. کرانهای که با عبور از یک نیمفصل پرتلاطم و تندبادهای گوناگون میسر شده و از همین رو جذابیت و هیجان آن دوچندان است. درست در نقطهای که به نظر میرسید ریکاردو ساپینتو با استقلال به بنبست رسیده، تیم او ققنوسوار برخاست و حالا با سرعت نور در حال طی طریق به سوی صدر جدول است. ورای جا افتادن انگارههای فنی و تاکتیکی ساپینتو در استقلال، موفقیت امروز را باید نتیجه مچ شدن تیم با رویکرد سرمربی پرتغالی دانست. مردی عصیانگر که در کنار زمین همچون یک آتشفشان فعال است و گدازههای خود را به درون مستطیل سبز میریزد اما این آتشفشان داغ در سراسر نیمفصل اول تر و خشک را با هم میسوزاند. مردی که بازیکنانش تحت تأثیر همین عصیانهای دائمی در لب خط تمرکز خود را از کف میدادند و در نتیجه به برد و موفقیت نمیرسیدند. هدف ساپینتو البته از ابتدا مشخص بود. او با سبک مربیگری خود میکوشید که با رفتارهای غیرعادی و برونگراییاش تیم مقابل را تحت تأثیر قرار داده و بار روانی و استرس را به حریف منتقل کند تا شاگردانش فارغالبال و در سایه از فرصت استفاده کرده و به حریف عاصی شده و بدون تمرکز ضربه بزنند اما رفتارهای او بیش از اینکه تیم مقابل را منکوب کند، تیم خودش را تحت تأثیر قرار میداد. نتیجه این رفتار همانی بود که در زمین میدیدیم؛ یک تیم دستپاچه و بدون تمرکز که آسیمهسر برای برد جان میکند.
ساپینتو اما به جای اصلاح رفتار و رویکرد خود و غلتیدن به ورطه تعادل کوشید تا تیمش را با خلق و خو و رفتارهایش آشنا کند. او بازی به بازی بیشتر و بیشتر در حرکات خود اغراق کرد و حتی محرومیت را به جان خرید به قیمت اینکه شاگردانش یاد بگیرند که مخاطب این رویکرد و این عصیانگری تیم حریف است. آنها آموختند که بیاعتنا به ساپینتو و در آرامش کامل همان نقشهای را در زمین اجرا کنند که سرمربی تیم از آنها میخواهد و دریافتند که حرارت آقای سرمربی باید حریف را ذوب کند، نه خودیها را. نتیجه انطباق آبیها با رویکرد و استراتژی سرمربی پرتغالی از استقلال تیمی متفاوتی ساخت. تیمی که به بردن عادت کرده و در نیمفصل دوم همه حریفان را تار و مار میکند. استقلال و ساپینتو حالا در هم حل شدهاند؛ اتفاقی که یک برانگیختگی را موجب شده تا استقلال تخت گاز به سمت صدر جدول پیشروی کند.
برای تیمی که بزرگترین بازی فصل را شکست خورده و در نبرد فینالگونه برابر حریف مستقیم خود در خانه و پیش چشمان تماشاگرانش مقهور شده، برای ادامه فصل تنها یک راه باقی مانده؛ انتحار. برای پرسپولیس با توجه به شرایط فعلی هیچ فرصت دیگری باقی نمانده. آنها سال را با یک ناکامی بزرگ برابر سپاهان به پایان بردند؛ آنچه حتی پله دوم جدول را هم از آنها گرفت تا سال نحس با یک سقوط بزرگ برای پرسپولیس به پایان برسد. فاصله 5 امتیازی تا صدر جدول و تعداد هفتههای کوتاه باقی مانده تا پایان فصل تنها یک مسیر را پیش روی سرخها گذاشته؛ اینکه پرسپولیس تنها انتحاری بازی کند. آنها هیچ چارهای به جز برد در تمام بازیهای باقیمانده ندارند و هر بازی برای آنها یک فینال است. حتی در صورت تحقق این سناریو آنها باید منتظر لغزش سپاهان صدرنشین باقی بمانند تا شاید جام به آنها چشمک بزند. رؤیایی که تحقق آن حداقل روی کاغذ بعید و دور از ذهن به نظر میرسد. با وجود این مأموریت انتحاری آنها تنها شانس کوچک باقی مانده روی کاغذ است. نخستین فینال پرسپولیس از فینالهای 6گانه در رفسنجان بود؛ جایی که مس چغر و پوستکلفت محمد ربیعی یک زمین سفت مقابل آنها به شمار میرفت. تیمی که به کم گل خوردن و سخت گل خوردن در فصل جاری شهره شده. پرسپولیس در رفسنجان اگرچه دست بالا را داشت اما یک پنالتی مشکوک و 10 نفره شدن حریف بهترین فرصت برای آنها بود تا سرخها بازی انتحاری را پیشه کنند و دروازه حریف را به توپ ببندند اما آنچه پرسپولیس در این بازی نشان داد، هیچ تناسبی با بازی انتحاری نداشت و با روند افتان و خیزان هفتههای اخیر مو نمیزد. تیمی که دقایق طولانی مقابل یک حریف 10 نفره بازی کرد و چندین و چند موقعیت خلق کرد اما باز هم بسان هفتههای اخیر فرصتها را از دست داد و نتوانست حریف را در منگنه قرار دهد. پرسپولیس در رفسنجان همان تیم هفتههای اخیر بود؛ تیمی که چندان موقعیت نمیسازد، دندان زهری ندارد و از موقعیتهای خود نیز نمیتواند استفاده کند. سرخها خوششانس بودند که با همان پنالتی مشکوک 3 امتیاز را به جیب زدند وگرنه احتمالاً بدون آن پنالتی یک مساوی دیگر در راه بود. پرسپولیس فعلی هرگز تیم زهردار و کوبندهای نیست و در تنگنای انتهای فصل و شکاف ایجاد شده با صدر که نیاز به گلزنی و بازی طوفانی دارد، نمیتواند کاری از پیش ببرد. این پرسپولیس با این شکل بازی هر روز از جام دورتر خواهد شد.
برای تیمی که چند فصل با وجود بریز و بپاش فراوان از جام دور مانده و حالا به صدر جدول رسیده، فرصتی برای سادهانگاری نیست. آنها حالا در کلیدیترین مقطع فصل به صدر جدول رسیدهاند و این صدرنشینی را آسان از دست نخواهند داد. برنامه سپاهان همین است؛ صدرنشینی تا روز آخر و در آغوش کشیدن جام. جامی که هر هفته به آنها نزدیکتر میشود. در این مسیر چه باک اگر آنها استراتژی این فصل را به کناری نهاده و برد را با هر کیفیتی طلب کنند؛ حتی با گل مشکوک! در حقیقت آنها کمیت و جام را فدای کیفیت و زیبایی کردهاند. سپاهان پس از شکست پرسپولیس و تثبیت صدرنشینیاش مانیفست خود را تغییر داده. آنچه در برابر نفت آبادان دیدیم، پرترهای رنگ پریده از این رویکرد و استراتژی جدید بود. تیمی که تنها هدفش بردن و رسیدن به 3 امتیاز بود و برای رسیدن به آن همه چیز خود را فدا کرد؛ از کیفیت گرفته تا حقیقت! یک گل مشکوک توسط ستاره این روزهای فوتبال ایران رامین رضاییان برای آنها بس بود و در بقیه اوقات بازی شاهد بودیم که سپاهان برخلاف تمامی بازی قبلی و روزهای دیگر، بازی را اداره کرد تا از گل قیمتی و 3 امتیازیاش محافظت کند. آن هم برابر تیمی که از ابتدای فصل فانوس سقوط را در دست گرفته و از انتهای جدول تکان نخورده. برای سپاهان و مورایس بازی حالا فرق کرده. آنها میخواهند ببرند و قهرمان شوند؛ به هر قیمتی.