از نداری مطلق تا دارندگی چشمگیر
پاسخی بر ابهامهـــــــــــــای پیرامون منصوریان
وصال روحانـی
روزنامه نگار
علیرضا منصوریان، سرمربی جدید تیم فوتبال فولاد خوزستان پیشینه هدایت صنعت نفت را هم دارد و در نتیجه میداند به کدامین استان و به چه عرصهای ورود کرده اما تفاوتها بین نفت آبادان و «فولاد» بیش از آنی است که بتوان همه آن را تشریح کرد. اگر صنعت نفت به دلیل عدم حمایت لازم از سوی وزارتخانهای که بر اساس اسم و ارتباط، مالک این تیم به حساب میآید، بدترین شرایط مالی را داشته و هم اینک نیز درگیر با انواع کاستیها و دچار اقسام کمبودها است، فولاد در نقطه مقابل این قضیه قرار دارد و مظهر دارندگی است.
از ورزشگاه نمونه تا کارهای استراتژیک
سالها است که مدیران «فولاد» نه تنها بیشترین حمایت مالی را از تیم فوتبال این کارخانه میکنند، بلکه به لحاظ سختافزاری و فراهم آوردن تأسیسات مناسب نیز کوشا و موفق ظاهر میشوند و ورزشگاه شهدای اهواز که جزو لایملک باشگاه فولاد به حساب میآید، از پیشرفتهترین و مدرنترین استادیومهای کشورمان است و نمایندگان AFC در بازرسیهای ادواری خود از امکانات فوتبال ایران یکی از اولین استادیومهایی که به آن نمره قبولی دادهاند، همین ورزشگاه بوده است. فولادیها سایر تشکیلات و امور استراتژیک باشگاهداری را هم رعایت کرده و مجموعهای را به وجود آوردهاند که هر مربیای در سطح کشور و حتی آسیا آرزوی کار کردن در آن را دارد و آن را یک افتخار برای خود میداند.
روزهای استقلال، ایام تراکتور
برآورد فوق شامل علی منصور هم میشود. او پس از کسب موفقیت در هدایت تیم نفت تهران و صعود از چنان نقطهای تا جایگاه رهبری تیم بسیار مطرحتر، پرمهرهتر و پرمسئولیتتر استقلال که سالها محل بازی وی بود، دچار مسائلی شد که معمولاً برای بسیاری از مربیان در حال ارتقا روی میدهد. او فقط 18 ماه در جمع آبیها دوام آورد زیرا کوشید همان فرمولهای کاری را در استقلال پیاده کند که دلیل توفیق وی در تیم بسیار کمحاشیهتر نفت بود و این موارد با یکدیگر همخوانی نداشت. طول مدت حضور منصوریان در تراکتور هم از 6 هفته نخست لیگ بیستم فراتر نرفت و البته بیش از آنکه توفیق یا عدم توفیق وی شرط باشد، تنوعطلبیها و بیثباتیهای پایانناپذیر محمدرضا زنوزی مالک این باشگاه تبریزی بانی این حضور کوتاه مدت بود.
هر چه که «او» بخواهد
پس از آن به ماجرای حضور علی منصور در صنعت نفت رسیدیم که آن هم به سبب کمپولیهای مفرط این باشگاه و اثر ویرانگرانه آن روی روح و روان بازیکنان فرجام خوشی نداشت. درست است که منصوریان از آن عرصه ناگوار هم کنار کشید اما به دلیل مقاومت و صبر بیشتر از گذشته او و وجود نداشتن گزینههای آماده دیگری برای هدایت نفت، او زمانی قابل توجه از لیگ بیست و یکم را در آبادان سپری کرد و فقط در هفتههای پایانی فصل پا پس کشید. منصوریان از واپسین روزهای سال 1401 پس از کنار کشیدن جواد نکونام از هدایت فولادیها و عدم تمایل حمید رجبی دستیار اول نکونام برای پر کردن جای وی در درازمدت، عنان رهبری باشگاهی را در دست گرفته که 180 درجه با نفت آبادان فرق دارد و هرچه در آن شهر در اختیار علی منصور و شاگردان وی نبود، اینک در اهواز در دسترس این مربی و شاگردان وی هست.
ترسیم آینده شغلی علی منصور
برای همه دوستداران فوتبال که مایلند ببینند منصوریان در صورت داشتن تمامی امکانات چگونه عمل میکند و آیا مثل زمان حضورش در استقلال شرایط مساعد را پرپر میکند یا برعکس راه صحیح را مییابد، پست تازه او پاسخ دهنده این پرسشها و برطرف کننده بسیاری از ابهامهای دیگر پیرامون اوست. این در حالی است که انتقال وی از درون فقط مطلق (شرایط نفت آبادان) به فضای دارندگی چشمگیر (اوضاع فولاد خوزستان) بر جذابیتهای این سناریو و میزان مهم بودن ماجرا چنان افزوده است که شاید فرجام نهایی آن ترسیم کننده بخشی عمده از آینده کاری این مربی هم باشد. تیم جدید و پرمهره منصوریان در اولین بازی خود تحت هدایت وی ملوان را 0-1 برد و سه امتیاز حساس گرفت ولی در دومین دیدار با وجود بازی کردن در اهواز، 0-2 به استقلال باخت. این روند پر فراز و نشیب و فاقد تداوم در تعطیلات نوروز و پس از بازگشایی لیگ در روز 10 فروردین 1402 استمرار یافت و فولاد این بار در تهران، پیکان اواخر جدولی را 0-2 شکست داد. به این ترتیب به نظر میرسد که هفتههای منصوریان و فولاد تازه آغاز شده باشد اما اگر او به این روند سینوسی نظم ندهد و به نتایج مثبت تیمش استمرار ببخشد، شاید قصه فوق طولانی نشود و این مربی به فصل بعد نرسد.