تغییر رویکرد شیخ ناصر و رفقا بعد از حذف دوباره
پی.اس.جی فرانسویتر میشود
باز هم شکست، باز هم حذف از لیگ قهرمانان. این روایت پر تکرار و ملال آور نسخه عربی «پاری سن ژرمن» است. پس از یک دهه هزینه سرسام آور، تجهیز یکی از گرانترین و پرستارهترین تیمهای تاریخ و البته به خطر انداختن چشم انداز، موازنه و شفافیت مالی فوتبال در اروپا؛ به نظر میرسد شیوخ جاهطلب قطری تسلیم واقعیت شده و با تأخیر فراوان در اندیشه تجدید نظر رویکرد دلار محورشان در پروسه تیمداری هستند. پروسهای که جز یک نایب قهرمانی در لیگ قهرمانان و مجموعهای گرانقیمت و نامتوازن حاصل بینالمللی دیگری نداشته و اصلاح امور و بازگرداندن آن به مسیر درست، تدبیر و کارآمدی فراوان میخواهد.
مدتهاست که با فروکش کردن تب و تاب اولیه هواداران و با از دست رفتن امیدواریها برای سلطنت بر فوتبال اروپا؛ اعتراضهای متفاوتی نسبت به شیوه مدیریت باشگاه پاریسی به گوش میرسد. ظاهراً این بار و بهدنبال حذف سریع و تکراری از لیگ قهرمانان؛ بالاخره «ناصر الخلیفی» و همراهانش صدای نارضایتی را شنیده و در پی طرحی نو در تابستان پیش رو خواهند بود. هرچند هنوز هم برخی اخبار از ادامه روند گذشته و خرید چند ستاره گرانقیمت دیگر حکایت دارد؛ اما روایتهای قابل اعتمادتر از کاهش هزینه باشگاه و تغییر شیوه و رویکرد نقل و انتقالاتی سخن میگویند. به نظر میرسد «پی اس جی» آینده به محلی برای اعتماد بیشتر به ستارههای جوان فرانسوی و بویژه پاریسی تبدیل خواهد شد. واقعیت این است که پایتخت فرانسه در سالهای اخیر به حاصلخیزترین نقطه اروپا برای رشد استعدادها تبدیل شده و تیم ملی فرانسه مملو از ستارههای جوانی است که در پاریس شکل گرفتهاند. پسرانی که به سبب بیاعتنایی و بیتدبیری باشگاه بزرگ پایتخت بسوی باشگاههایی در نقاط مختلف اروپا هدایت شدهاند. به نظر میرسد در تکمیل فرایند تغییر و بهسازی باشگاه، بسیاری از این ستارههای جوان به باشگاه بازگردانده خواهند شد. مردانی که با درخشش در باشگاههای ممالک دیگر، اسباب انتقادهای فزاینده و شماتت ادامهدار مدیران باشگاه پاریسی را فراهم آوردهاند. واضح است که بازگرداندن این ستارههای جوان و بومی و البته فرصت دادن به استعدادهای بالقوه آکادمی و تیمهای پایه باشگاه، هم سبب رضایت هواداران شده و هم تیم را با هویت فرانسوی و رنگ و بوی پاریسی گذشتهاش آشتی خواهد داد.
باید انصاف داد که با حضور «لوئیس کامپوس» پرتغالی در مسند «مدیریت فنی» باشگاه و از تابستان گذشته تلاشهایی برای گردآوری و حمایت از بازیکنان آیندهدار و تشکیل گروهی از نخبگان جوان آغاز شده است. استفاده از «ال چادیل بیتشیابو» و «وارن زئیر امری»(که هیچ یک از آنها به سن قانونی برای اجاره ماشین نرسیدهاند!) در مصاف اخیر با ستارههای «بایرن» نخستین نشانههای تغییر رویکردی است که انتظار میرود در آینده و زیر نظر مدیر کارآمد و نامدار پرتغالی با شتاب بیشتری دنبال شود.
در عمل اما انجام این طرح آرمانی به هیچ وجه آسان و ارزان نخواهد بود. اگرچه قرارداد «مارکوس تورام» مهاجم «مونشن گلادباخ» رو به پایان است؛ اما «مانو کونه»، همباشگاهی فرانسوی و 21سالهاش تا 2025 قرارداد دارد و از همین حالا مشتریان متمولی مانند «بایرن مونیخ» و «لایپزیش» و باشگاههایی در لیگ برتر جزیره برای به چنگ آوردنش به صف شدهاند. شرایط برای باز پس گیری«راندال کولو موانی»، ملی پوش فرانسوی شاغل در«اینتراخت فرانکفورت» هم کم و بیش به همین صورت است. شیخ قطری هرگز نباید انتظار تخفیف برای خرید چنین جواهرهایی داشته باشد.
این البته تنها نقطهای نیست که تئوری جذاب بازگرداندن ستارههای قدر ندیده به وطن و ایجاد تحول در باشگاه پاریسی با چالش جدی مواجه میشود؛ واقعیت این است که تیمها را نمیتوان طبق ایده آلهای مطبوعات؛ کمالگرایی هواداران و البته آمال، آرزو و جاه طلبیهای مدیران ترمیم کرد. البته که بهادادن به بازیکنان بومی و استفاده حداکثری از استعدادهای جوانتر فرانسوی قابل ستایش است. با این وجود این راهبرد فارغ از دشواریهای پیش گفته؛ با توجه به جمع کثیر ستارههای گرانقیمتی که با قراردادهای سنگین و سخاوتمندانه در استخدام باشگاه هستند، چگونه امکانپذیر خواهد بود؟ بعلاوه تناقض طعنهآمیز ماجرا، تلاش همزمان برای اجرای پروژه دگرگونسازی از یکسو و اصرار برای عقد قرارداد جدید با «لیونل مسی» از سوی دیگر است. در این میان دستکم ممکن است «مسی» به «بارسا»؛ آرژانتین بازگردد و یا برای پاک کردن تنها نقطه ضعف رزومه درخشان خود و البته شاگردی و خوشهچینی در مکتب «فیل نویل» و فراگیری پیچیدگیهای فوتبال، راهی «میامی» شده و باشگاه را از یک قرارداد پرهزینه بالقوه دیگر نجات دهد. مشکل واقعی اما بازیکنانی هستند که هرگز مشتریانی به جذابیت و سخاوتمندی «شیخ ناصر» پیدا نخواهند کرد و به همین سبب به سختی حاضر خواهند شد از این خوان گسترده چشـــــــــمپوشــــــــــــی کنند. بهعنــــــوان مثـــــــــــــال چنــــد باشگاه خواهند توانســـــــــــــــت دستمزد «مارکو وراتی» را پرداخت نمایند و «وراتی» واقعاً حاضر است پاریس را به مقصد چند باشگاه دیگر ترک کند؟ به این ترتیب «پی اس جی» در بنبستی از تناقضهای خودساخته گرفتار شده است. یکسو استعدادهای جوان و رانده شدهای که حالا به ستارههای بزرگ و ارزنده تبدیل شدهاند و بازگرداندن آنها پرهزینه و دشوار خواهد بود و سوی دیگر مردان نامدار، گرانقیمت و کم بازده که یادآور گذشته معیوب باشگاه و تحقیر تکرار شونده اروپایی هستند. آینده نشان خواهد داد که صاحبان جاهطلب باشگاه تا چه اندازه حاضرند لذت یکه تازی در بازار نقل و انتقالات و غلبه بر«پرز»، «لاپورتا» و البته رقبای خاورمیانهای را با صبوری، تدبیر و تلاش تدریجی و بیهیاهو جایگزین کنند. بدون تردید میزان پایبندیشان به این تغییر ارتباط مستقیمی با احتمال موفقیتشان خواهد داشت.