گلگهر شاید واپسین تیمی نباشد که از قلعهنویی قطع امید میکند
سالهای پرتردید «ژنرال»
وصال روحانی
روزنامه نگار
امیر قلعهنویی حتی موقعی که در استقلال بود و انواع مهرهها و نفرات را در اختیار داشت، معروف به این بود که یک پلن سهساله را به سران باشگاه میداد و میگفت اگر انتظار جامآوری را از او دارند، حداقل 3 سال برای این مهم صبر پیشه کنند و زودتر از این از او توقع قهرمانی نداشته باشند.
با این اوصاف بدیهی است که قلعهنویی در بدو پیوستن به گلگهر به سران این باشگاه کرمانی هم برنامهای سه ساله داده و تأکید کرده باشد که انتظار فتح جامها را فقط در سال سوم از او داشته باشند. مشکل اینجا است که سال سوم او در تیم سیرجانی هم در حال سپری شدن است و اگر نشانههای موجود را مبنا بگذاریم، هیچ اثری از یک قهرمانی بسیار محتمل برای مردان کنونی ژنرال در لیگ بیست و دوم مشاهده نمیشود.
خانهسازی روی آب
درست است که گلگهر در هفته بیست و یکم لیگ پیکان را 1-2 برد و در رده چهارم جدول ردهبندی لیگ مستقر شده ولی در هفته بعدی بازی حساس صفر-1 برده از استقلال را با خوردن دو گل در وقت تلف شده 1-2 به این رقیب واگذار کرد و ضربه بد و تازهای خورد. این تیم هنوز روی کاغذ شانس قهرمانی دارد، اما با توجه به اینکه از لیگ 30 هفتهای ما فقط 8 هفته آن باقی مانده است، فرض محتملتر و امکان فزونتر این است که یکی از سه تیم بالای سرشان در جدول (سپاهان، پرسپولیس و استقلال) که به واقع هم تیمهای قویتری در قیاس با گلگهر هستند، بر سکوی قهرمانی جلوس کنند. در جام حذفی هم نام گلگهر هنوز در جدول و در میان تیمهای حاضر رؤیت میشود، ولی این تیم باید ابتدا در دیدار عقبافتادهاش با فولاد خوزستان در مرحله یکهشتم نهایی سرفراز شود و در آن صورت به بازیهای بعدی خود بیندیشد و این در حالی است که در جام حذفی هر کشوری امید بستن به قهرمانی و باز کردن «حساب قطعی» روی آن عین بیتدبیری است، زیرا این جام آکنده از نتایجی غیرمنتظره است و دل بستن به آن همانند خانهسازی روی آب است که طبعاً فرجام
تلخی دارد.
یادگار سالهای خوش
به این ترتیب ژنرال در حالی قدم به هشت هفته پایانی فصل میگذارد که کار او و تیمش بیش از هر چیز با عامل تردید همراه است و هرگونه اتفاق و فرجامی برای گلگهر متصور نشان میدهد و این متفاوت با سرنوشت و وضعیتی است که وی پیشتر در اکثر تیمهای تحت فرماندهی خود داشت. درست است که قلعهنویی در 9-8 سال اخیر به فتح هیچ جامی توفیق نیافته و طی این مدت در هیچیک از تیمهای قبلیاش (بهترتیب تراکتور، ذوبآهن و سپاهان) کارش به فصل سوم بسط پیدا نکرده، اما در گذشته دورتر هر یک از برنامهریزیهای سهساله او نتایج خوشی داشت. یکی از نمونههای بارز این روال در دو مقطع از سه مقطعی که امیرخان در استقلال سرمربی بود، به چشم آمد؛ زمانهایی که او آبیها را به سه عنوان قهرمانی در لیگ برتر و یک عنوان اولی در جام حذفی رساند و بر پایه همین توفیقها و یادگاریهای خوش و همچنین دو جام قهرمانی که برای سپاهان کسب کرد، عنوان پرافتخارترین مربی لیگ برتر را هنوز یدک میکشد.
نسخهای کمرنگ شده
با این حال ورسیونی از قلعهنویی که در سه سال اخیر گذارش به استان کرمان و تیم گلگهر افتاده، همان ژنرال توانمند و تأثیرگذاری نیست که در دهه 1380 و تا همین 10 سال پیش در فوتبال کشور جولان میداد و حریف میطلبید و نسخهای کمرنگ شده از آن مربی قاطع و مسلط نشان میدهد و به همین سبب گلگهر را حتی در سال سوم زمامداری خود به یک جایگاه واقعاً امیدبخش رهنمون نکرده است. او البته همچنان باهوش و موقعیتشناس است و به نشانه آن پیشنهاد صوری و «سرکاری» هدایت تیم ملی ایران را که فدراسیون فوتبال ظاهراً به او ارائه نمود، رد کرده و با طنابی پوسیده به ته چاه نرفته (البته او از دید فدراسیون هنوز یکی از گزینههای اصلی احراز این سمت است) اما گلگهر جدیدترین تیمی است که دریافته قلعهنویی به دلایلی متفاوت دیگر همان ژنرالی نیست که استخدامش تضمینی بر موفقیت بود و چون وی همچنان اصرار بر ماندن در این حرفه دارد، این تیم کرمانی احتمالاً واپسین باشگاهی نخواهد بود که به چنین نتیجه و برداشتی میرسد.