پول ندارند، قرارداد دلاری میبندند
سرخابیها در بنبست درآمدزایی
حمیدرضا عرب
روزنامهنگار
این داستان هرساله باشگاه استقلال است که تعهداتی خارج از دایره درآمدهای جاری خود ایجاد میکند. نه فقط باشگاه استقلال که ید طولایی در بدهکاری دارد، بلکه باشگاه پرسپولیس هم همین رفتار نادرست مالی را دارد و به تناوب این دو باشگاه در سالیان متمادی اقدام به عقد قراردادهایی کردهاند که توان پرداخت آن را نداشتهاند.
در این میان اهمال و سستی مدیران دو باشگاه نیز مزید بر علت شده تا سرمایههای مالی عظیمی از کف این دو باشگاه برود و سرمایههایی که میتوانست خرج امور مهمتر شود، به سادگی از کف این دو باشگاه رفته و هزینه بدهیها و دیرکردها شده است.
براساس گفته خود مسئولان باشگاه استقلال بدهی به استراماچونی با پرداخت 160 میلیون تومان قابل حل بود اما بیتفاوتی در مقابل این مربی و پرداخت نشدن بدهی او سبب افزایش سرسامآور دیون این مربی شد به طوری که اکنون باشگاه استقلال باید یک میلیون و 580 هزار دلار به این مربی پرداخت کند و عملاً بدهی به استراماچونی 10 برابر عدد اولیه شده است و هیچ یک از مدیران سابق باشگاه استقلال نیز در مواجهه با این موضوع مهم پاسخگو نیستند که چرا و به چه دلیل اجازه دادند بدهی تا این اندازه افزایش یابد؟!
بیتردید اگر همان روز که با استراماچونی قرارداد منعقد شد، مسئولان وقت بندهای قرارداد را به سود باشگاه استقلال منعقد میکردند یا اینکه تدبیری میاندیشیدند که با جدایی استراماچونی ناچار به پرداخت حقوق فصل دوم او نباشند، باشگاه استقلال در چنین گرداب بزرگ مالی گرفتار نمیشد اما بیآنکه بدهکاری به استراماچونی اهمیتی برای مدیران وقت داشته باشد، این ماجرا به حال خود رها شد تا باشگاه استقلال با سنگینترین بدهی تاریخ حیات خود مواجه شود و به نقطهای برسد که در اقدامی نامناسب دست نیاز به سوی هوادارانی دراز کند که حتی برای تأمین بلیت حضور در ورزشگاه آزادی و تماشای بازیهای تیم خود، با مشکل مالی مواجهند.
در ماجرای ژوزه نیز باشگاه پرسپولیس در زمان خود رقم بسیار هنگفتی غرامت پرداخت کرد و مدیران این باشگاه نیز به مانند باشگاه استقلال بدون توجه به بندهایی که در قرارداد سرمربی سابق خود قرار میدهد، دست او را آزاد گذاشتند تا شکایت بلندبالایی از این باشگاه مطرح و با وجود ترک این باشگاه اما مبلغ قابل توجهی را دریافت کند.
تردیدی نیست اگر قانونی از سوی متولیان اصلی این دو باشگاه وضع میشد که به مدیران آنها اجازه نمیداد قراردادهایی خارج از دایره درآمدهای جاری خود منعقد کنند، هیچ یک از این دو باشگاه به نقطه کنونی نمیرسیدند که ناچار به پرداخت غرامتهای سنگین شوند و مبالغی را به حسابهای خارجی انتقال دهند که میتوانست خرج زیرساختها شود.
شگفتآور است که وقتی بدهی یکی از طرفها پرداخت میشود مدیران این دو باشگاه با سینههایی ستبر در رسانهها حاضر میشوند و اقدام خود را به نوعی فتحالفتوح میدانند و با چنان حرارتی از پرداخت بدهی صحبت به میان میآورند که تصور میکنی تحولی شگرف در باشگاهداری ایجاد شده است در حالی که پرداخت این مبالغ نه تنها شادمانی ندارد بلکه جای بسی افسوس و تأسف دارد که سرمایههای این باشگاه به سادگی در اختیار افرادی قرار میگیرد که حتی برای دریافت آن زحمتی نکشیدهاند و تنها بهدلیل بندهای یکطرفهای که در قرارداد خود منعقد کردهاند توانستهاند جیب باشگاهها را خالی کنند.
شاید اگر استقلال و پرسپولس خصوصی بودند با حساسیت بیشتری قراردادها منعقد میشد و اجازه نمیدادند به سادگی درآمدها از باشگاه خارج شود اما در استقلال و پرسپولیس بهدلیل آنکه بخشی از بودجههای سالانه از سوی دیگر نهادها تأمین میشود و مدیران این دو باشگاه هیچ زحمتی برای تصاحب آن نمیکشند، به سادگی نیز اجازه داده میشود این مبالغ از باشگاه خارج شود و در اختیار افرادی قرار بگیرد که تنها با زرنگی مدیران برنامه خود باشگاههای طرف قرارداد را در چنین مخمصهای قرار دادهاند.