عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6853 /
۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۴ شهريور
|
چرا برداشته شدن قانون «گل زده در خانه حریف» اتفاق خوبی است؟
جاناتان ویلسون
انتشار خبر عدم استفاده از قانون گل زده در خانه حریف در مسابقات این فصل یوفا موجی از پیشبینیهای ناراحتکننده را با خود به همراه داشت. منتقدان سرسخت تأکید دارند که فوتبال نابود خواهد شد. تیمهای میهمان با بیانگیزگی خصوصاً در دیدار رفت به دفاع روی خواهند آورد و میدانند که تساوی صفر-صفر برای آنها نتیجه بسیار خوبی است چرا که در دیدار برگشت احتمال استفاده از وقت اضافه نیم ساعته برابر هواداران خودی را دارند که آنها را در مسیر کسب پیروزی از حریف پیش خواهد انداخت. و شاید این همان اتفاقی باشد که رخ دهد اما اگر اینطور باشد، نیازمند تغییرات بزرگی خواهد بود.
اول از همه، چنین بدبینیای بر این فرض تکیه دارد که قانون گل زده در خانه حریف به اهداف تعیین شدهاش رسیده و ارزش بیشتری که برای آنها در نظر گرفته شده، باعث شده که تیمهای میهمان هجومیتر باشند اما هیچ سندی برای تأیید این موضوع وجود ندارد؛ در واقع دادهها نشان میدهند که قانون گل زده در خانه حریف باعث شده که کار تیمهای میهمان برای گلزنی دشوارتر شود.
این قانون اولین بار در فصل 68- 1967 در جام باشگاههای اروپا مورد استفاده قرار گرفت؛ بنابراین ما 12 فصل اطلاعات از این رقابت پیش از به کارگیری قانون گل زده در خانه حریف را در اختیار داریم. تیمهای میهمان در این بازه زمانی در 33 درصد بازیها موفق به گلزنی نشدند. در 12 فصل ابتدایی پس از به کارگیری این قانون، تیمهای میهمان در 45 درصد دیدارها موفق به گلزنی نشدند. به عبارتی دیگر، پس از به کارگیری قانونی که قرار بود جسارت حمله کردن را به تیمهای میهمان بدهد، گلزنی برای آنها 36 درصد سختتر شد.
البته این ارتباط لزوماً به معنای علت و معلول بودن نیست؛ عواملی دیگر نیز در این میان دخیل هستند. فوتبال عموماً از اواسط دهه 1960 میلادی به بعد به دفاعیتر شدن روی آورد. ممکن است که بدون قانون گل زده در خانه حریف، تیم میهمان در بیش از 45 درصد دیدارها موفق به گلزنی نشود اما دو تیم در هر بازی حضور دارند. اگر شما انگیزه انجام کاری را به یک تیم بدهید، احتمال اینکه تیم دیگر را برای انجام کاری برعکس آن تشویق کرده باشید، زیاد است. آیا دلیل افزایش عدم موفقیت تیمهای میهمان در گلزنی نمیتواند نتیجه انگیزه بالای تیمهای میزبان در ممانعت از گلزنی آنها باشد؟
اگر این موضوع که آرسن ونگر نیز به آن اشاره کرده واقعیت داشته باشد، شاید حذف این قانون باعث شود که فوتبال با احتیاط کمتری دنبال شود. درست است که بدون قانون گل زده در خانه حریف نتیجه صفر-صفر به نتیجه بهتری برای تیم میهمان تبدیل میشود اما تساوی 2-2 هم بدون این قانون به نتیجه بهتر برای تیم میزبان تبدیل خواهد شد.
علاوه بر این، فوتبال از زمان به کارگیری این قانون با تغییرات بسیاری مواجه شده است. دفاع از نتیجه و عقبنشینی حالا بسیار دشوارتر است. بخشی از چنین شرایطی به دلیل تغییر قوانین است که باعث شده به کارگیری تکنیک قرار دادن حریف در تله آفساید و تنبیه شدید پس از تکلی خطرناک سختتر باشد اما این شرایط به دلیل تغییرات تکنیکی و تاکتیکی هم است. بهبود شرایط زمینها، توپها و کفشها به این معناست که لمس توپ اولیه خوب در سطح اول فوتبال به راحتی صورت میگیرد. این باعث افزایش سرعت حملات است و به بهترین تیمها اجازه میدهد که الگوهای سریع و جذابی را برای درهم شکستن خطوط دفاعی منسجم به کار بگیرند.
و به این دلیل که تیمهای بزرگ معمولاً سلطه کاملی بر مسابقات داخلی دارند، تعداد کمی از آنها از درخشش خاصی در خط دفاع برخوردار هستند- به همین دلیل مراحل پایانی لیگ قهرمانان در طول چند سال گذشته بسیار دراماتیک و هیجانانگیز بوده است. از نظر تئوری ممکن است که حذف قانون گل زده در خانه حریف باعث شود که تیمهای بزرگ سبک خود را به شدت تغییر دهند اما بعید به نظر میرسد.
و به هرحال مشکلی که قرار بود با استفاده از گل زده در خانه حریف به چالش کشیده شود که چندان موفقیتآمیز هم نبود، تا حد زیادی از میان برداشته شده است. سفر مانند گذشته دشوار نیست. سفر خارج از کشور در اروپا دیگر سفری به ناشناختهها به حساب نمیآید. شرایط یکدست و ورزشگاهها پاکسازی شدهاند. دیگر حس ناراحتی و خطر وجود ندارد. وقتی قانون گل زده در فصل 66- 1965 در مسابقات جام در جام به کار گرفته شد، تیمهای میهمان فقط در 16 درصد مسابقات پیروز میشدند. پیش از اینکه ویروس کرونا باعث ایجاد تغییر در پارامترها شود، این عدد بیش از دو برابر شده بود. در عین حال تحقیقی در تایمز نشان داد که تیمهای میزبان در مسابقات یوفا تا سال 1980 از برتری به ثمر رساندن 06/1 گل در هر بازی برخوردار بودند. این عدد تا سال 2000 به 77/0 کاهش پیدا کرد و در سال 2018 به 51/0 گل رسید.
یا به تحقیقی که جدیداً انجام شده توجه کنید: MLS در سال 2014 از قانون گل زده در مسابقات پلیآف استفاده کرد. تیمهای میهمان پیش از به کارگیری این قانون در 7/42 درصد از مسابقات قادر به گلزنی نبودند اما پس از آن این عدد به 5/43 درصد افزایش پیدا کرد- که در فضای فعلی که در آن دفاع کار دشواری است، بسیار زیاد به حساب میآید. در واقع انگیزه تیمهای میهمان برای گلزنی به اندازه انگیزه تیمهای میزبان برای جلوگیری از این اتفاق بود.
خلاصه مطلب این است که بازی در خارج از خانه مانند قبل مانعی بزرگ به حساب نمیآید. نیازی به قانون گل زده در خانه حریف نیست و به هرحال این قانون هرگز به خوبی عمل نکرد- شاید حتی برخلاف هدفی که به منظور آن به کار گرفته شده بود هم عمل کرد. این قانون باید سالها قبل کنار گذاشته میشد.
(این مطلب پیشتر در سایت هفتیک ترجمه و منتشر شده)
طنزیم
فرق با فرق
هومن جعفری
سانتوس سرمربی فعلی تیم ملی پرتغال و سرمربی وقت اسپورتینگ لیسبون گفت: «وقتی رونالدو هنوز یک نوجوان بود، او را در دفترم خواستم و گفتم که در بازی هوایی ضعیف است. یک روز بعد در تمرین، 4 بازیکن سانتر میکردند و رونالدو پرش میکرد تا این ضعف را برطرف کند. او هر بار سعی میکرد ارتفاع پرش را بیشتر کند. واقعاً خارق العاده بود.»
متوجه شدید؟ سرمربی به بازیکن گفته مشکل دارد، بازیکن هم از فردایش شروع کرده به تمرین اختصاصی!
حالا اینجا مربی به «اویارقلی صفرزاده اصل پشت کوه آبادی» بازیکن پولی تیم که توسط مدیرعامل ناقلا و سرپرست بلا به تیم اضافه شده، میگوید: دوازده کیلو اضافه وزن داری! از امروز رژیم غذایی بگیر، از فردا هم نیم ساعت زودتر بیا دور زمین بدو که یک ماهه برسی!
بازیکن بلافاصله به سرپرست تیم زنگ میزند: آقا یعنی چی! بابام به شما و مدیرعامل صد میلیون نداده که آقای سرمربی اینطوری به من هتک حرمت کنه! یعنی چی؟ ایشون میگه من اضافه وزن دارم! من پدر شماهارو در میارم. ازتون مدرک دارم ازم پول گرفتین. بیچارتون میکنم!
فردای آن روز سرمربی به دلیل اختلافات فنی از باشگاه استعفا میدهد!
در چنین روزی ۲۴ شهریور ۱۳۸۵
فرگوسن از هواداران منچستر خواست چرت نزنند
«آلکس فرگوسن» سرمربی تیم فوتبال منچستریونایتد انگلیس مدعی شد نیمی از هواداران این باشگاه در دیدارهایی که روزهای یکشنبه در ورزشگاه اولدترافورد برگزار میشود، چرت میزنند.
به گزارش خبرگزاری رویترز از لندن، فرگوسن بعد از مشاهده فضای مهیج ورزشگاه در جریان پیروزی 3 بر 2 مقابل سلتیک در چارچوب رقابتهای جام قهرمانان باشگاههای اروپا و در آستانه دیدار یکشنبه آینده مقابل رقیب قدیمی، آرسنال، گلایه کرده است.
وی روز جمعه به سایت باشگاه گفت: باز هم میگویم که آرزو داشتم هر تیمی بتواند فقط شش هزار تماشاگر مثل هواداران سلتیک داشته باشد چون دست کم میتواند روحیه رقابت جویی سالمی میان هواداران ایجاد کند.
سرمربی اسکاتلندی منچستر ادامه داد: حضور چنین تماشاگرانی فضای بهتری ایجاد میکند و هواداران ما هم تحت تأثیر آنها هیجان بیشتری ابراز میکنند. گاهی به لحظات خاصی که چهارشنبه شب گذشته ایجاد شد، فکر میکنم و معتقدم به چنین فضایی بیشتر نیاز داریم.
به گفته وی «روزهای یکشنبه هواداران تیم منچستر برای اینکه شعبدهبازی ببینند به اولدترافورد میآیند. نیمی از آنها چرت میزنند و منتظرند که سرگرم شوند.»
فرگوسن تأکید کرد: ما به هیجان و تشویق آنها نیاز داریم. نباید غیر از این باشد. یک تماشاگر میتواند تیمش را به جلو سوق دهد.
وقتی معجزه هم میمیرد
تفاوت «میلیارد دلار» و «میلیارد تومان»!
میعاد نیک
جدالی که الکلاسیکوی فوتبال آسیا نام گرفته در شامگاه دوشنبه شب شهر دبی هم رگههایی از الکلاسیکوی فوتبال اسپانیا را با خود به همراه داشت؛ آن بازیهایی که بارسلونا مقابل رئال مادرید میتاخت و سپیدپوشان مادریدی هم هر چه میزدند، به درب بسته میخوردند تا درنهایت اعداد روی اسکوربورد به نفع کاتالانها نمایش داده شوند. اگر چه قیاس تیمهای فوتبال استقلال تهران و الهلال ریاض با بارسلونا و رئال مادرید قیاسی بس معالفارق است اما این هُرم و جذابیت رودررو شدن دو قدرت بزرگ آبیپوش فوتبال آسیاست که به چنین رقابتی، لقب الکلاسیکو داده.
کیفیت فوتبالی که در استادیوم زعبیل به منصه اجرا درآمد اما شباهت زیادی به تقابل سنتی فوتبال اسپانیا نداشت. نه استقلال آن تیم دستوپا بستهای بود که کارشناسان آن را یک تیم از پیش بازنده میدانستند و نه الهلال آن شمشیر بُرنده و پُتک قاطع. دو تیم طی ۹۰ دقیقه اشتباهات بسیاری را مرتکب شدند اما تفاوتهایی که باعث شد نتیجه ۲ بر صفر به سود نماینده فوتبال عربستان رقم بخورد، در تفاوت «میلیارد دلار» و «میلیارد تومان» بود. تیم آبیپوش در زمین هر چه کرد، نتوانست راهی به دروازه الهلال پیدا کند و در آن سو، مهاجمان تیم سعودی با کمترین موقعیت جدی ممکن به بیشترین گل رسیدند و تمام خواستههای تاکتیکی سرمربی پرآوازه پرتغالی خود را برآورده ساختند. شاگردان فرهاد مجیدی در نیمه نخست نمایش مناسبی را از خود در مستطیل سبز نشان دادند اما یک اشتباه، یک غفلت و بیتجربگی در قلب خط میانی و دفاعی تیم فوتبال استقلال باعث شد تا بافتیمبی گومیس، سیهچرده ترسناک این سالهای الهلال با یک ضربه چیپ، قفل دروازه سیدحسین حسینی را فرو بریزد؛ ضربهای که شاید بیش از ۱۰ میلیون دلار ارزش داشت و شاید نتوان چنین موقعیتسنجی نابی را در فوتبال ایران یافت.
جوانگرایی و ریسک سرمربی جوان آبیها در استفاده از مهرههای جدید، شاید در رقم خوردن این نتیجه مؤثر بود اما نقاط مثبت آن به نکات منفی چیرگی داشت. در شبی که استقلالیها از کمترین هماهنگی بین خطوط دفاعی و میانی برخوردار بودند و عملاً خط حملهشان در عمق از کار افتاده بود، تکنوازی چند جوان و مهره جدید اردوگاه هواداران آبی را به آیندهای بدون داریوش شجاعیان، مهدی قایدی، فرشید اسماعیلی و مسعود ریگی امیدوارتر کرد. استقلال اما این دیدار را به الهلال و در زمین هموار استادیوم باشگاه الوصل امارات متحده عربی نباخت؛ رقابت برای درخشش در لیگ قهرمانان آسیا را وقتی باخت که بحران سوءمدیریتها در ساختمان باشگاه بالا گرفت و هیچ دستی برای تغییر و نجات دراز نشد. رختکن آبیها زمانی مقابل تیم فوتبال الهلال سرافکنده شد که هیچکارهها یک شبه به پستهای معاونت اجرایی و مدیریت باشگاه رسیدند و صندلیهای مهم و سرنوشتساز هیأت مدیره باشگاه به دست سهمخواهان و بیربطترینها به فوتبال ایران رسید. درست است که شاگردان فرهاد مجیدی مقابل ستارگان میلیون دلاری نماینده فوتبال عربستان سعودی حرف چندانی برای گفتن نداشتند اما تصور کنید زمانی را که ستارههای فصل گذشته حفظ میشدند و چند مهره هم به تیم اضافه میشد؛ شاید آن موقع بهجای سوگنامه نویسی، مشغول تمجید از تاکتیکهای منجر به پیروزی کادرفنی آبیها بودیم.
کجسلیقگی در نقل و انتقالات
تقسیم سهم اشتباهات استقلال وقتگیر و بینتیجه
مقایسهها را همه بلدیم. اینکه الهلال بازیکن ۱۵ میلیون دلاری دارد اما مجموع قیمت بازیکنان استقلال به چنین عددی نزدیک نمیشود اما فارغ از این مقایسهها که نتیجه آن چندان ارتباطی به فوتبال ایران با وضعیت اقتصادی موجود باشگاهداری ایران ندارد، استقلال باید خودش را بشناسد و بفهمد که چهره جدیدش چگونه است
فرشاد کاسنژاد
استقلال با یاران جدیدش در اولین بازی، سختترین بازی را پشت سر گذاشت. با تیمی که هنوز در نقل و انتقالات کامل نشده و نتوانسته (و شاید نمیتواند) حتی جانشین برای جداشدههای بیدلیل و بادلیل خود پیدا کند، سخت است که با الهلال مواجه شوید و برنده از میدان بیرون بیایید.
مقایسهها را همه بلدیم. اینکه الهلال بازیکن ۱۵ میلیون دلاری دارد اما مجموع قیمت بازیکنان استقلال به چنین عددی نزدیک نمیشود اما فارغ از این مقایسهها که نتیجه آن چندان ارتباطی به فوتبال ایران با وضعیت اقتصادی موجود باشگاهداری ایران ندارد، استقلال باید خودش را بشناسد و بفهمد که چهره جدیدش چگونه است.
اولین تصویر از خریدهای جدید امیدوارکننده نبود. مثال میزنیم؛ جعفر سلمانی در دو بازی اخیرش برای تیم ملی و استقلال، نه شباهتی به مدافع چپ تیم ملی دارد و نه شباهتی به مدافع راست برای استقلال. دو نمایش زیر متوسط که نشان میدهد او چقدر از بازیکنی که دربارهاش امید ساخته شده، فاصله دارد. این فاصله باید در استقلال جبران شود وگرنه استقلال یک بازیکن متوسط خریده است که نه میتواند جانشین نادری باشد و نه میلیچ و نه میتواند یک روز حتی جای وریا غفوری را پر کند.
در استقلال با خرید متوسطها یک تیم متوسط را تحویل خواهیم گرفت. در خط دفاع استقلال مقابل الهلال هر چه گشتیم محمد دانشگر را پیدا نکردیم اما عارف آقاسی را در اولین نمایش برای استقلال بازیکنی دیدیم که فاصله عمیق فنی با دانشگر دارد. اشتباهات آقاسی در بازی پرشمار بود و در صحنهای که همه میخواهند وریا را مسئول گل دوم الهلال بدانند، آقاسی نیز غایب بود.
در استقلال وقتی اولین قرارداد فصل با آرش رضاوند تمدید میشود اما مسعود ریگی را به سپاهان تقدیم میکنند و فرشید اسماعیلی را نمیخواهند، یعنی کجسلیقگی رواج دارد. این کجسلیقگی در بسیاری جداییها و خریدها دیده میشود.
با این عملکرد در نقل و انتقالات، هم مدیریت باشگاه زیر سؤال میرود و هم سرمربی. هر دو با هم و کنار هم. آنها تلاش میکنند در نقل و انتقالات حساب خود را از یکدیگر جدا کنند اما این حساب در میدان مسابقه جداشدنی نیست و کسی نمیپرسد این تیم مددی است یا تیم مجیدی. استقلال وسط این اختلافات سوخته و کسی حوصله محاسبه سهم این و آن در این کجسلیقگیها را ندارد.
در استقلال رشید مظاهری را راندهاند، مسعود ریگی را راندهاند، شیخ دیاباته را راندهاند اما آرمان رمضانی را به عنوان برگ برنده مقابل الهلال رو میکنند، در استقلال نادری را راندهاند و به جعفر سلمانی رسیدهاند. اینها کجسلیقگی است. استقلال توان حفظ چهرههایش را داشت، به همان ترتیب که فصل گذشته آنها را استخدام کرده یا تمدید کرده بود اما استقلال دچار توهماتی در نقل و انتقالات شد که برخی از آنها را در حرفهای مسئولان باشگاه میشنویم و ردپایی هم از تصمیمات فرهاد مجیدی میبینیم. در میانه این بلبشو اگر توقع دارید که پس از هر تصمیم در استقلال، بررسی کنیم و ببینیم چه کسی سهم بیشتر در خطاها دارد، چارهای نیست جز اینکه بنویسیم این دیگر وقت تلف کردن است و نتیجهای ندارد.
از اشتباهات بازیکنان تا فرصتطلبی مهاجمان حریف
مجازات با ترکیب ناهمگون
صمد مرفاوی – مربی سابق استقلال
بزرگترین مشکل استقلال مقابل حریف مقتدر عربستانیاش ناهماهنگی بین بازیکنان بود. ترکیب استقلال دگرگون شده بود و نفرات جدید نتوانستند با بازیکنان قدیمی هماهنگ شوند. مجیدی و تیمش زمان را از دست داده بودند و آبیپوشان مقابل الهلال از عدم هماهنگی رنج بردند.
اشتباهات در خط دفاعی مورد دیگری بود که عامل شکست استقلال شد. مدافعان ما هم روی هر دو گل مرتکب اشتباه شدند و همه ما میدانیم در لیگ قهرمانان و به ویژه مقابل مهاجمان حرفهای الهلال اگر مرتکب اشتباه شوید، مجازات خواهید شد. در واقع ناهماهنگی بازیکنان، اشتباهات فردی و فرصتطلبی مهاجمان حریف سه عامل مهم شکست استقلال مقابل الهلال بود.
بیثباتی هر سال گریبانگیر آبیپوشان بوده و موضوعی که در چند سال گذشته ما شاهدش بودیم، امسال هم میبینیم. بازیکنان زیادی از فصل گذشته از تیم جدا شدند و نفرات جوانی هم به تیم اضافه شدند. با این اوصاف تیم نیاز به زمان دارد تا به انسجام لازم برسد. نکته حایز اهمیت استقلال در این فصل این است که نفرات جدید با نظر فرهاد مجیدی جذب شدند و میتوانیم به آینده تیم امیدوار باشیم.
با این وجود پس از حذف استقلال از لیگ قهرمانان آسیا، شرایط آبیپوشان در لیگ بیستویکم بهتر خواهد بود. همانطور که گفتم استقلال نیاز به زمان دارد و این تیم با گذشت زمان تیم متفاوتی خواهد شد. بازیکنان جدید استقلال اکثراً جوان هستند و با تمرین بیشتر در کنار سایر بازیکنان و هماهنگی بیشتر، ما شاهد تیم باکیفیتتری از استقلال خواهیم بود و مجیدی و شاگردانش قطعاً در فصل پیش رو حرفهای زیادی خواهند داشت.
هواداران اگر موفقیت استقلال را میخواهند، باید صبور باشند. یک تیم یک روزه به موفقیت نمیرسد و احتیاج به زمان دارد. بنابراین طرفداران استقلال باید به مجیدی و بازیکنان فرصت بدهند تا شاهد موفقیت و نتایج درخشان این تیم باشند.
شجاعتی که نتیجه نداد
جوان، جسور و شکست خورده
سامان موحدی راد
استقلال بازی بزرگ را باخت. از آن شکستهای دردآور. از آنهایی که حسرتش را میخوری. چرا که اگر به پیروزی تبدیل میشد، تبدیل به یکی از فراموش نشدنیترینها میشد. از قضا میتوانست هم به پیروزی تبدیل شود. استقلال موقعیتهای قابل توجهی داشت اما بهترین بازیکن زمین یعنی سنگربان الهلال مانع گلزنیهای استقلال شد. زعبیل یک شب تلخ و درس آموز برای استقلالیها بود. آنها یکبار دیگر رؤیای لیگ قهرمانان آسیا را از دست دادند و حالا باید از نو خودشان را برای لیگ برتر آماده کنند. مسأله مهم در بازی استقلال و الهلال شجاعت فرهاد مجیدی در به کار گرفتن جوانان بود. اینکه سبحان خاقانی و امیرحسین حسینزاده از ابتدا در ترکیب استقلال بودند، هم شجاعت و هم ریسکپذیری بالای مجیدی را نشان میدهد. آن هم در دیدار که در طرف مقابل موسی مارگا و گومیس و پریرا حضور دارند اما میدانیم که همیشه شجاعت و ریسک پذیری قرار نیست به نتیجه خوب منتهی شود. به ویژه وقتی که در برابر تیمی با چنین ترکیب و آمادگیای بازی میکنید.
به نظر این بازی اختلاف سطح بالای دو باشگاه را نشان میدهد. شاید همان ابتدای کار و وقتی ترکیب دو تیم اعلام شد، این تفاوت بهشدت مشهود بود. تفاوتی در سطح دو باشگاه و صد البته در سطح زیرساختهای فوتبالی دو کشور. گزارشگر بازی از ابتدا روی هزینه سنگین الهلال برای این بازی تأکید میکرد و اینکه دلارهای نفتی خرج این تیم شده است. یک فرافکنی کلاسیک برای فرار از واقعیت فوتبال ما. آنچه ما در زمین دیدیم یک تیم منسجم، آماده و دارای بازیکنانی شاخص بود که از سطح لیگ عربستان هم فراتر بود. همین که تیمی در حال حاضر امکانات و زیرساختهایی دارد که میتواند موسی مارگا را مستقیم از پورتو به باشگاهش بیاورد و امکانات لازم را در اختیارش قرار دهد، به تنهایی نشان میدهد که این باشگاه از نظر زیرساختی در حد باشگاههای تراز اول اروپاست.
در مقابل به یاد بیاورید زمانی که همین استقلال یک مربی ایتالیایی را استخدام کرده بود و حتی از تأمین زمین تمرین آن هم عاجز بود و سرانجام هم او را فراری داد. اصلاً همین که موسی مارگا یا پریرا قبول میکنند در الهلال بازی کنند و در این تیم هم خوش میدرخشند و در مقابل در ایران مربی سطح چندمی در ایتالیا مثل استراماچونی نمیتواند تحمل کند، خودش به تنهایی بیانگر وضعیت دو تیم و دو فوتبال است. دیگر نیاز با مثال و شواهد دیگری نیست.
تأکید بیش از حد بر پول و سرمایهگذاری عربستانیها هم بیمورد است. تیمهای ایرانی از محل جریمههایی که تاکنون در پی بیمبالاتی و بیمسئولیتیشان در دادگاههای فیفا پرداختهاند، میتوانستند چندین و چند زمین تمرین مناسب و بازیکنانی با کیفیت و امکاناتی بهتر برای خود تأمین کنند اما مدیریت فوتبالی در ایران چنین پیش نرفت و نمیرود. برای همین است که از دیدن بازی خوب استقلال در برابر الهلال و علیرغم شکست در این بازی دلمان بیشتر از هر کسی برای امیرحسین حسینزاده میسوزد. ستاره جوانی که نمایش خیرهکنندهای از خودش نشان داد و هواداران استقلال را امیدوار کرد اما میدانیم که در این بستر نمیتواند کمکی به استقلال بکند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو