- چرا علیه داوران جبههگیری میکنید؟!
- بشار بهخاطر بدقولی نیمکتنشین میشود؟
- انتصابهای بیپایه برای تیمهای پایه
- فقط یک امضا !
- شاهعلیدوست: سابقه آقا ابراهیم بیشتر از من است
- یکی از بهترین پاس گلهای زندگیام را به قایدی دادم
- از بازگشت انصاری بشدت استقبال میکنم
- زرینچه: از استراماچونی کار یاد گرفتم، اما نباید سرپرست میشدم
- ابراز عشق نوله به سکوهای خالی
- محمود اسماعیلپور: دیگر سکوت نمیکنم
- تراکتور منصوریان آماده نبرد با خاطرههای تلخ
- فدراسیون فوتبال، انتخابکننده مربیان بیربط
- مجیدی: اگر نظارتی بود، با مدیرهای حقهباز برخورد میکردید
- توفیق اجباری
|
فکری مخالف سیاستگذاریهای باشگاه استقلال
چرا علیه داوران جبههگیری میکنید؟!
بحثی درباره لغو بازی پرسپولیس به راه افتاده که واکنش سرمربی استقلال را بهدنبال داشته است. محمود فکری در این باره میگوید: «تصمیمی برای لغو بازیها نگرفتهاند. اگر قرار است مسابقات را تعطیل کنند، همه بازیها باید لغو شود. اگر بحث بازیهای آسیایی پرسپولیس مطرح باشد، باید کمک کنند این تیم در فضای خوبی برای مسابقه آسیایی خود آماده شود، اما اگر بحث کرونا باشد، باید همه بازیها را تعطیل کنند. یکسری شایعات مطرح شد، اما خدا را شکر فکر کنم بازیها برگزار میشود. اگر مسابقات برگزار شود، برای ورزشکاران خوب است و شور و نشاطی هم در جامعه شکل میگیرد.» فکری وقتی با سؤالی درباره تقابل با نکونام که همشماره او در استقلال بوده مواجه میشود این پاسخ را میدهد: «امیدوارم بین شماره 6ها، اخلاق برنده شود. از این بازیها هر سال داریم و چیزی که باید بماند، بحث منشهای پهلوانی و دوستانه است. امیدوارم بازی در فضای خوبی برگزار شود.» فکری اما در بخش دیگری از صحبتهای خود به شکل علنی با سیاستگذاریهای باشگاه مخالفت میکند تا مشخص شود برخی در باشگاه استقلال با او همسو نیستند. سرمربی استقلال میگوید: «ای کاش این کار انجام نمیشد، چون خودم اعتقادی ندارم. بهترین داورهای دنیا با بودن کمکداور ویدئویی باز هم اشتباه میکنند. اشتباهاتی شاید در دیدارهای قبلی بوده باشد، اما در مجموع باید سعی کنیم آرامش را به داوران بدهیم تا آنها در فضای بدون تنش قضاوت کنند. ما داوران باوجدانی داریم و فکر نمیکنم عمدی در قضاوتشان بوده باشد. داوران با بجا سوت زدن خودشان میتوانند به خوب بازی کردن ما کمک کنند و ما هم میتوانیم با اعتراض نکردنهای بیجا باعث شویم داوران خوب سوت بزنند. خودم علاقهمند نیستم رسانهای به یکدیگر اعتراض کنیم. اگر اعتراض و انتقادی هست با خودشان میتوان تلفنی مطرح کرد یا به کمیته داوران بگوییم. رسانهای کردن این کار قشنگ نیست. از هواداران میخواهیم به قشر داوران احترام بگذارند.» با توجه به صحبتهای فکری درباره سیاستگذاریهای باشگاه باید منتظر واکنش باشگاه استقلال به این موضوع باشیم. اینکه چه دلیلی دارد بدون خواست محمود فکری و دستیارانش علیه داوران جبههگیری میشود خود سؤالی است که مدیران استقلال باید به آن پاسخ دهند. احتمالاً مشکل از مدیریت رسانهای این باشگاه است که با فکری هماهنگ نیست.
بشار بهخاطر بدقولی نیمکتنشین میشود؟
بشار رسن در خوشبینانهترین حالت امروز در تمرین پرسپولیس حاضر خواهد شد. با توجه به شرایط فنی، بدنی و روانی که این بازیکن داشت کادر فنی پرسپولیس پیشبینی میکرد او در بازی سهشنبهشب عراق مقابل ازبکستان هم به میدان برود که اگر این اتفاق بیفتد او در شرایط بدنی نهچندان جالبی به اردوی پرسپولیس برخواهد گشت.
رسن امروز یا فردا به تمرین پرسپولیس میآید و فرصت کوتاهی وجود دارد تا برای دیدار با صنعتنفت آماده شود و همین مسأله کار کادر فنی را برای آماده کردن او سخت خواهد کرد. با توجه به شرایط رسن به نظر میرسد این بازیکن در روز اول حضورش در تمرین یا حتی روز بعدش باید ریکاوری کند و تمرین سبکی داشته باشد و در این شرایط شاید یحیی قید استفاده از هافبک عراقیاش را بزند و بازیکن دیگری را جایگزین او کند.
از طرفی شنیده شده تعداد بازیکنان کرونایی در اردوی تیم ملی عراق به عدد شش رسیده. طبیعتاً از بشار قبل از حضور در تمرینات پرسپولیس تست گرفته خواهد شد و تا جواب این تستس مشخص نشود او در تمرین حاضر نمیشود، بنابراین شاید او فردا در تمرین حاضر شود آن هم به شرطی که تستش منفی باشد.
انتصابهای بیپایه برای تیمهای پایه
بعد از انتخاب پرویز مظلومی به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان که با انتقادهای زیادی همراه بود، کمیته فنی و توسعه فدراسیون فوتبال با انتخاب داود مهابادی به عنوان سرمربی جوانان و حمید درخشان به عنوان مدیرفنی این تیم، بار دیگر نگاه منتقدان را متوجه خود کرده است. همچنین امین راستی، ایمان عالمی، محمدعلی یحیوی اعضای کادر فنی تیم فوتبال جوانان خواهند بود و فراز فاطمی سرپرستی این تیم را برعهده خواهد داشت. از وقتی پرویز مظلومی برای پیوستن به استقلال از هدایت جوانان استعفا داد، تمرینات و اردوهای این تیم تعطیل شده است. این در حالی است که تیم فوتبال جوانان ایران مسابقات آسیایی و جام جهانی را پیشرو دارد و انتخاب سرمربی و تعیین تکلیف برای این تیم از هر اتفاق دیگری اهمیت بیشتری داشت. با این حال اما باز هم انتخاب سرمربی برای تیم جوانان با انواع جنجالها و حواشی همراه شده است. از انتقادها به نفس انتخاب مهابادی و درخشان که بگذریم، به بیخبری باشگاه فجرسپاسی از انتخاب داود مهابادی و شکایت مدیرعامل این تیم نسبت به حضور سرمربی تیمش در تیم ملی جوانان میرسیم. عبدالرسول فلاح، مدیرعامل باشگاه فجرسپاسی شیراز گفت که از انتصاب داود مهابادی به عنوان سرمربی تیم فوتبال جوانان خبر نداشته و این مربی چیزی به آنها نگفته است. او تأکید کرد: «در جریان موضوع نیستم. او روز دوشنبه پس از شرکت در تمرین، دستیارانش را به باشگاه آورد تا قراردادهای خود را امضا کنند. او همیشه یک روز به تهران میرود، اما امروز وقتی به خانه آمدم متوجه شدم سرمربی تیم جوانان شده است. از این اتفاق شوکه شدم. اگر مهابادی گزینه تیم جوانان بود، باید 10،20 روز پیش این موضوع را به ما میگفت تا تیم را جمع و جور کنیم. الان برنامههای ما به هم میریزد و مهابادی باید این موضوع را به ما میگفت.» فدراسیون فوتبال در فاصله 5 روز مانده تا شروع مسابقات لیگ یک، داود مهابادی سرمربی تیم فوتبال فجرسپاسی را به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان معرفی کرده است. نکته جالب اینجاست که طبق ادعای مدیرعامل باشگاه فجر، مهابادی علیرغم مذاکراتی که از چند ماه پیش برای تیم جوانان با فدراسیون فوتبال داشته اما باز هم قراردادش را با فجر تمدید کرده و اقدام به جذب بازیکن کرده است. نه فدراسیون فوتبال در جذب این سرمربی اصول حرفهای را رعایت کرده و رضایت باشگاهش را گرفته است و نه سرمربی براساس اصول حرفهای به قرارداد خود پایبند بوده است. از طرف دیگر هنوز درگیریهای لفظی حمید درخشان با کارلوس کیروش از یاد جامعه فوتبال نرفته است و نکته جالب اینکه این افراد قرار است به جوانان و تیمهای پایه از همین حالا اصول حرفهای فوتبال را بیاموزند. براساس اعلام کمیته مسابقات کنفدراسیون فوتبال آسیا، مسابقات قهرمانی جوانان آسیا که به تعویق افتاده بود از سوم تا 20 ماه مارس سال 2021 (13 تا 30 اسفند) به میزبانی ازبکستان برگزار خواهد شد. فقط یک امضا !
ایران ورزشی - اینطور که به نظر میرسد بالاخره تیم ملی والیبال هم صاحب سرمربی شد و پروسه طولانی انتخاب به پایان رسید. آخر ماجرا هم انگار درست همان طوری چیده شده که از ابتدا به نظر میرسید. رئیس فدراسیون والیبال در شرایطی که طی ماههای گذشته مهلتهای یکی، دو هفتهای برای خودش تعیین کرد تا انتخاب نهایی را انجام دهد و گزینههایش را یکی یکی محدودتر کرد، روز گذشته بالاخره اعلام کرد که روند مذاکره با ولادیمیر آلکنوی روس نهایی شده و تنها مانده امضای قراردادی که برای او فرستاده شده تا به طور رسمی او را سرمربی ایران بدانیم. رئیس فدراسیون والیبال با تأیید توافق نهایی با آلکنو گفت: «ما جذب آلکنو را تمام شده میدانیم اما باید قرارداد بین دو طرف امضا شود تا رسمی شود. کار جذب آلکنو تا حدود بسیار زیادی انجام شده و قرارداد این مربی را روز دوشنبه برای او ارسال کردیم تا قراردادش امضا و رسمی شود.» او البته معتقد است قرارداد باید امضا شود تا همه چیز رسمی شود: «در قرارداد آلکنو همه جوانب و مقررات حقوقی رعایت شده است و نهایتاً تا پایان هفته این قرارداد رسمی خواهد شد. البته ما جذب آلکنو را تمام شده میدانیم اما باید قرارداد بین دو طرف امضا شود تا رسمی شود.» رئیس فدراسیون والیبال درباره زمان حضور این مربی نامدار روس در ایران توضیح داد: «قرار است او نوروز سال آینده به ایران بیاید. البته آلکنو کارش را به محض امضای قراردادش آغاز خواهد کرد و به بررسی و ارزیابی حریفان ایران در المپیک توکیو خواهد پرداخت.»
مدت زمان قرارداد آلکنو
رئیس فدراسیون والیبال اگرچه در آخرین اظهار نظرش درباره مدت زمان قرارداد سرمربی جدید تیم ملی چیزی نگفته اما پیش از این اعلام کرده بود که قرارداد مربی آتی تیم ملی تا پایان المپیک خواهد بود تا در صورت توافق طرفین تمدید شود. بستن چنین قراردادی برای این مدت زمان کم شاید آنقدرها مرسوم نباشد و مخصوصاً مربیان زیر بار آن نروند. با این حال شرایط خاص هر دو طرف گویا منجر به چنین توافقی شده. البته ممکن است آلکنو شکل دیگری از قرارداد را مدنظر قرارداده باشد و قراردادش را مشروط یا بلندمدتتر بسته باشد. باید دید طی روزهای آینده و پس از امضای قرارداد، چه جزئیات دیگری از آن در اختیار رسانهها قرار خواهد گرفت.
مربی بزرگ در میدان بزرگ
مربی این روزهای زنیت کازان روسیه که البته شرایط چندان خوبی در لیگ این کشور ندارد، سرمربی جدید تیم ایران است. هدف اصلی او هدایت تیم ملی در رویداد بسیار مهم المپیک است. المپیکی که شاید آخرین رویدادی باشد که نسل کنونی همگی در کنار هم بتوانند در آن شرکت کنند و در اوج آمادگی به میدان بروند. به همین خاطر هم داورزنی از ابتدا به دنبال یک مربی بزرگ بود تا در این فرصت، تمام شرایط برای گرفتن بهترین نتیجه ممکن فراهم باشد. آلکنو مربی بسیار بزرگی است که سابقه کسب مدال طلای المپیک را در کارنامه دارد و به جز رقابتهای قهرمانی جهان، کمتر رویدادی است که او نتوانسته باشد مدال آن را به گردن بیندازد.
گزینه الکی!
دنیل کاستلانی از ابتدا هم مشخص بود که گزینهای است که جایی در تفکرات داورزنی ندارد و در بهترین حالت گزینه آلترناتیو برای شرایط عدم توافق با آلکنو است. در نهایت هم همه دیدند که سمت و سوی تلاشها از ابتدا برای جذب آلکنو بود و در نهایت هم میبینیم که توافق نهایی با او انجام شده.
آلکنو فروردین در تهران؟
فدراسیون اعلام کرده که آلکنو فروردین به تهران میآید اما سؤال اینجاست که آیا رقابتهای لیگ روسیه و همچنین رقابتهای اروپایی زنیت کازان تا فروردین به پایان میرسد؟ آلکنو در مدت زمان اندکی که تا پایان المپیک روی نیمکت ایران مینشیند، برنامه پر فشاری پیش روی خود دارد و باید خیلی زود تیم را برای لیگ جهانی آماده کرده و پس از آن هم مهیای حضور در المپیک توکیو کند.
شاهعلیدوست: سابقه آقا ابراهیم بیشتر از من است
مصاحبه
جعفر برزگر @jafar_barzegar_yari
کاپیتان باتجربه سایپا پس از ۱۵ سال حضور در جمع نارنجیپوشان از این تیم جدا شد. اتفاقی که شاید قابل پیشبینی نبود. او حالا پیراهن تیم نساجی را بر تن دارد که البته از این انتخابش هم بسیار راضی به نظر میرسد. روزبه شاهعلیدوست بر این باور است که نساجی با درایت سرمربیاش روز به روز شرایط بهتری را کسب میکند. البته جدایی تعدادی از بازیکنان باعث خواهد شد تا آنها برای هماهنگی نیاز به زمان داشته باشند.
بعد از ۱۵ سال حضور در سایپا جدایی تا حدودی غیرمنتظره بود.
واقعاً دلیل خاصی نداشت. به هر حال فوتبال حرفهای همین است. آقای ابراهیم صادقی آن زمانی که همبازی و در اردوها هماتاق بودیم، همیشه به من لطف داشت اما صلاح در این بود که جدا شوم. البته صحبتهایی انجام شد که کنار تیم بمانم و در کلاسهای مربیگری شرکت کنم. بازیکنان بزرگتر از من در فوتبال حرفهای اروپا از تیم خود جدا میشوند. جدایی از سایپا برای من سخت است چون در تمام سالهای جوانیام پیشنهاداتی برای جدایی از این تیم داشتم اما ترجیح دادم بمانم. از رده پایه در این باشگاه بودم و همیشه عرق خاصی به سایپا داشتم. جدایی پس از ۱۵ سال سخت بود اما شرایط فوتبال حرفهای این مسائل را هم ایجاب میکند. من هم با علم به همین موضوع و بررسی تمام جوانب از سایپا که مثل خانهام بوده و هست، جدا شدم.
اگر میماندی شما هم یکی دیگر از نارنجیهای وفادار میشدی؟
من خاطرات بسیار خوب زیادی از سایپا دارم. البته آقا ابراهیم حدود بیست سال میشود که همراه تیم سایپا است. اگر حقیقتش را بخواهید احساسم این بود که همچنان میتوانم بازی کنم و خوشحالم که به تیم نساجی آمدم. جداییام از سایپا را به فال نیک میگیرم و امیدوارم بتوانم برای نساجی مثمرثمر باشم و تمام تمرکزم را روی این تیم گذاشتهام.
پیروزی هفته اول مقابل آلومینیوم در اراک اگرچه غیرممکن نبود اما شاید خیلیها تصور نمیکردند که با سه گل آنها را شکست دهید.
در شروع مسابقه بازی پایاپای بود تا اینکه گل اول را زدیم و در ادامه با اخراج یکی از بازیکنانشان شرایط برای آنها سختتر شد و ما به گلهای بعدی هم دست پیدا کردیم. ما قبل از فصل با توجه به اردوهایی که داشتیم کاملاً آماده این بازی بودیم.
از انتخاب نساجی راضی هستی؟
بله کاملاً. در ابتدای کار فضا برایم متفاوت و کار سخت بود ولی خدا را شکر که دوستان خوبی در این تیم دارم و مربیان تیم به من کمک کردند تا با شرایط کنار بیایم، جا دارد از آنها تشکر کنم. همه چیز خوب است و امیدوارم بتوانم مثمرثمر باشم و کمک کنم. در اینجا دوستانی مثل شیری، جانملکی، کلانتری، بیگی و... دارم که در سایپا همبازی بودیم. خدا را شکر در نساجی راحت هستم و مشکل خاصی ندارم.
نساجی در هفتههای پایانی فصل گذشته نتایج بسیار خوبی با محمود فکری گرفت و شاید همین کار را برای کادرفنی جدید سخت کند.
هان طور که گفتید این نتایج برای نساجی رقم خورد. در حال حاضر هم بازیکنان زیادی از تیم جدا شدهاند که مربی برای هماهنگی با نفرات نیاز به زمان دارد. از طرفی جدا از خودم بقیه بازیکنان جدید هم جزو بازیکنان خوب تیمشان بودند اما باید به یک موضوع اشاره کنم.
چه موضوعی؟
اینکه باشگاه در انتخاب آقای دکتر فاضلی به عنوان سرمربی تیم بسیار هوشمندانه عمل کرد. ایشان تجربه بسیار زیادی از سالها حضور در فوتبال دارند. به نظرم نساجی روز به روز شرایطش بهتر میشود.
در بازی دوم باید با تراکتور بازی کنید.
کاملاً به سختی این بازی آگاه هستیم. آنها در بازی قبلی مقابل نفت مسجدسلیمان متوقف شدند و حتماً انگیزههای زیادی برای بازی با ما دارند. تراکتور بازیکنان بزرگ و تأثیرگذاری دارد که کوچکترین غفلت میتواند به ضرر ما تمام شود. خدا را شکر شرایط ما هم خوب است و باید تا سوت پایان بازی تمرکزمان را حفظ کنیم.
این بازی میتوانست یکی از پرتماشاگرترین بازیهای هفته دوم باشد.
کاملاً با شما موافقم. واقعاً جای هواداران پرشور نساجی خالی است. امیدوارم هر چه زودتر ویروس منحوس کرونا در جهان ریشهکن شود تا هواداران هم از نزدیک شاهد تماشای بازی تیم محبوبشان باشند.
یکی از بهترین پاس گلهای زندگیام را به قایدی دادم
امیر اسدی
بازی مقابل بوسنی، به جز پیروزی ارزشمندی که برای تیم ملی به همراه داشت، زمنیهساز بازگشت برخی بازیکنان کلیدی سابق به ترکیب نیز بود.
نمونهاش سعید عزتاللهی که در زمان مربیگری کارلوس کیروش یکی از مهرههای مؤثر تیم ملی به شمار میرفت اما مصدومیت و تصمیم عجیب مارک ویلموتس، بین این هافبک توانا و 190 سانتیمتری و تیم ملی برای مدتی فاصله انداخت. با حضور دراگان اسکوچیچ و البته درخشش سعید در ترکیب وایله و لیگ دانمارک، این بازیکن 24 ساله به اردوی تیم ملی دعوت شد و مقابل بوسنی به میدان رفت. عزتاللهی در گفت و گو با ایران ورزشی درباره بازگشت به تیم ملی میگوید: «همانطور که میدانید من یک مقدار بدشانسی داشتم و در این مدت از اردو دور بودم. آسیبدیدگیهایی که برای من پیش آمد و یک مقدار هم صلاحدید مربی قبلی بود که برای بازی مقابل عراق و بحرین در ترکیب تیم ملی نباشم. بازگشت به تیم ملی حس خوبی بود و از این بابت خدا را شکر میکنم. خوشحالم به جمع سایر بازیکنان برگشتم و همیشه با تمام وجودم برای تیم ملی بازی کرده و بازی خواهم کرد.»
هافبک وایله دانمارک درباره جو اردو و تفاوت آن با دوره مربیگری کیروش صحبت میکند: «شرایط اردو هم خوشبختانه خوب بود. با توجه به اینکه مربی جدید آمده، قطعاً شرایط اردویی فرق کرده. با توجه به تفکراتی که هر مربی دارد، اردو را همانطور پیش میبرد و ما به عنوان بازیکن وظیفه داریم به بهترین شکل ممکن آماده شویم. فکر میکنم اردوی مثبتی بود، از این جهت که در روزهای فیفا باید نهایت استفاده را ببریم. با توجه به بازیهای حساسی که در مقدماتی جام جهانی پیش رو داریم، این بازیهای تدارکاتی کمک میکند تا هماهنگتر شویم و مربی هم ایدههای فنی و تفکراتش را در تیم پیاده کند و با بازیکنان به اشتراک بگذارد.»
از سال 2015 که سعید عزتاللهی به تیم ملی ایران دعوت شد و نخستین بازی خود را مقابل ترکمنستان انجام داد، به جز یک مقطع که شماره 19 را بر تن کرد، همیشه او را با پیراهن شماره شش دیدهایم. حالا او به اردو برگشته و دوباره همان پیراهنی را پوشیده که دوستش دارد: «هر بازیکنی که در اردو باشد، شماره پیراهنش را بر تن میکند. خب شماره من هم شش است اما اردوی قبلی که نبودم، بچههای دیگر آن را پوشیدند که مشکلی هم نیست. چون بازیکنان باید شمارههای یک تا 23 را بپوشند و به همین دلیل نمیتوانند از شماره شش چشمپوشی کنند. با توجه به سابقه و حضور بچهها در تیم ملی این شمارهها داده میشود و هیچکس هم در این زمینه مشکلی ندارد.»
سعید از دقیقه 76 بازی مقابل بوسنی جانشین وحید امیری شد و توانست بازی درخشانی را ارائه بدهد. او در توپگیریها فوقالعاده ظاهر شد و البته پاس گل زیبایی را نیز برای مهدی قایدی ارسال کرد. عزتاللهی درباره این پاس گل هم صحبت میکند: «فکر میکنم یکی از بهترین پاس گلهای زندگیام بود. خوشحالم بعد از مدتی که به تیم ملی برگشتم، مثمرثمر بودم و امیدوارم بتوانیم با آقای اسکوچیچ روز به روز پیشرفت کنیم و در بازیهای مقدماتی نتیجه بگیریم و به جام جهانی برسیم.»
بعد از پیروزی ارزشمند تیم ملی برابر بوسنی، برخی منتقدان بر این عقیده بودند که حریف با تمام بازیکنان خود راهی این مسابقه نشده بود. عزتاللهی درباره این انتقادها هم صحبت میکند: «بوسنی همیشه بوسنی است، حالا آن را ما تصمیم نمیگیریم که آنها با چه تیم و نفراتی وارد زمین شوند. وظیفه ما این است که مقابل هر حریفی با تمام وجود بازی کنیم و به پیروزی برسیم. من کاری به منتقدان ندارم، چون هر کسی دیدگاهی دارد. آنچه مسلم است انجام بازی تدارکاتی بهتر از بازی نکردن است و باید از این دید هم به قضیه نگاه کنیم. اینکه ما بازی تدارکاتی برگزار کردیم میتواند مثبت باشد و چه خوب که توانستیم این دیدار را برابر بوسنی انجام بدهیم.»
چند ماه قبل اخباری درباره اضافه شدن کریم باقری به کادرفنی تیم ملی شنیده شد. طرفین با یکدیگر مذاکره کردند اما در نهایت باقری تصمیم گرفت در پرسپولیس بماند و آنجا به فعالیت خود ادامه بدهد. سعید عزتاللهی که همیشه تأکید کرده الگوی فوتبالیاش کریم باقری است، میگوید: «من هم مثل بقیه شنیدم که شاید آقا کریم به کادرفنی اضافه شود و قطعاً باعث افتخار بود برای من و هم سایر بازیکنان که او میآمد و کنارمان حضور داشت. اما خب با صلاحدید خودشان یا صحبتهایی که با فدراسیون فوتبال داشتند، متأسفانه این اتفاق رخ نداد. من همیشه به عنوان الگو و کسی که در تاریخ فوتبال ایران جزو برترینها و نوادر بوده، به کریم باقری نگاه میکنم و امیدوارم قسمت شود و بتوانم روزی با ایشان افتخار همکاری داشته باشم.»
عزتاللهی بعد از پایان بازی با تیم ملی بوسنی، سفر عجیبی را به دانمارک داشت. خودش در این باره می گوید: «یک سفر خیلی طولانی داشتم، به خاطر اینکه پرواز اول من کنسل شد. مجبور شدم با تیم به استانبول بروم و از آنجا راهی آمستردام هلند شوم. از آمستردام به کپنهاگ آمدم و فکر میکنم حدود یک روز در راه بودم. به هر حال این اتفاق افتاد و با توجه به شیوع و همهگیری ویروس کرونا، سفر واقعاً سخت شده است و این داستانها وجود دارد.»
لیگهای اروپایی به دلیل بازیهای تدارکاتی و همچنین رسمی، دو هفته تعطیل بود و قرار است چند روز دیگر پیگیری شود. لیگ دانمارک هم از این قاعده مستثنی نبود اما حالا وایله در هفته نهم لیگ باید به مصاف بروندبی قدرتمند برود. سعید در پایان مصاحبه از این بازی هم صحبت میکند: «بروندبی یکی از تیمهای خوب، پرطرفدار و قدیمی دانمارک است. بازی سخت و مشکلی پیش رو داریم که برای ادامه حضورمان در بالای جدول حیاتی است. امیدوارم بتوانیم از این بازی دست پر بیرون بیاییم و برنده باشیم.
چون فاصله ما و بروندبی در جدول کم است و تیمهای چهارم و پنجم هستیم، حساسیت دیدار افزایش یافته اما خیلی خوشبینم که برنده این بازی ما باشیم و از این تیم در جدول سبقت بگیریم.»
از بازگشت انصاری بشدت استقبال میکنم
مصاحبه
ناصرقراگزلو
محمدحسین کنعانیزادگان در کنار شجاع زوجی رویایی برای دفاع میانی پرسپولیس تشکیل داده بودند اما حالا که شجاع رفته باید در کنار سیدجلال در پست حساس دفاع میانی از خط دفاعی تیمشان حفاظت کنند. محمدحسین جدا از نمایش موفق در پرسپولیس، با اندیشههای اسکوچیچ در سیستم سهدفاعه تیم ملی در مقابل بوسنی نیز نمایش موفقی از خود ارائه داد. او در گپوگفتی با ایران ورزشی از اضافه شدن محمد انصاری و برخی دیگر از مسائل پرسپولیس صحبت کرد که ماحصلش را میخوانید:
در رابطه با استفاده از بازیکنانی نظیر نعمتی و شجاعی در پست مهاجم در شرایطی که پرسپولیس از وجود آلکثیر در فینال آسیا محروم است، در تمرینات و بازیهای دوستانهتان چه نظری داری؟
بازیکنان ما پتانسیل فنی بالایی دارند و در طرف مقابل هم ما از کادر فنی بسیار خوب و مجربی مانند آقایحیی و حمید مطهری بهره میبریم که انصافاً جزو بهترینها هستند، از همینرو کادر فنیمان هر پستی که تشخیص بدهند حتماً بازیکنان با بهترین کیفیت فنی نهایت تلاششان را انجام میدهند تا خواسته کادر فنی و انتظاراتشان را برآورده سازند.
آخرین شکایت النصر هم به جایی نرسید!
بله، خوشحالم تیر النصریها باز هم به سنگ خورد. ما در زمین حرفمان را میزنیم و این را در مقابل النصر هم ثابت کردیم. بازیکن ما را با حقکشی محروم کردند و هزار جور مشکل برایمان به وجود آوردند، اما 10نفره هم حریفمان نشدند. ما یاد گرفتهایم و شخصیتی داریم که در زمین جوانمردانه بازی کنیم و فوتبالی حرفمان را در زمین بزنیم نه اینکه از هر چیزی سعی کنیم دستاویزی برای خودمان به ناحق درست کنیم. خوشحالم خدا جای حق نشسته و به زمین و زمان زدند اما تیرشان باز هم به سنگ خورد و دست از پا درازتر اینبار کمیته استیناف آسیا هم رأی داد که ما بحق به فینال رسیدیم.
یحیی گلمحمدی هم بهترین مربی غرب آسیا انتخاب شد.
آقایحیی بهترین است و واقعاً لیاقت انتخاب در رده بهترین مربی غرب آسیا را داشت. تیم ما با هدایت کادر فنی موفقمان که در رأس آنها یحیی گلمحمدی قرار داشت موفق شد به فینال صعود کند، از همینرو حق سرمربی ما بود که با شایستگی انتخاب شود.
بعد از رفتن شجاع حالا محمد انصاری به تمرینات بازگشته و البته او در فینال حاضر نیست، با این وجود برای مدافعی که دوبار رباط صلیبیاش پاره شده و اینبار با اراده بالا برگشته چه چشماندازی داری و آیا حضور او را برای پرسپولیس مفید میدانی؟
محمد پسر باشخصیت، بسیار خوب و بااخلاقی است؛ بازیکنی که هیچ حاشیه و مشکلی نداشته و برگشته است. خودم خیلی با محمد صحبت کردم. من هم دوبار رباط پاره کردم اما خیلی با قدرت برگشتم و خدا را شکر میبینید چند سال است که با قدرت چه در سطح باشگاهی و چه در سطح ملی بازی میکنم. زمانی که خودم هم دوبار رباط پاره کرده بودم تیمها کمی میترسیدند مرا به خدمت بگیرند و مشکلاتی هم برایم درست میکردند اما آنقدر خوب برگشتم که همه چیز فراموش شد. الان هم وجود بعضی از نگرانیها طبیعی است اما محمد با قدرت تمام برگشته و همه چیز درست خواهد شد.
خوشبختانه از عمل محمد پنج ماه گذشته و او مراحل آمادهسازیاش را طبق برنامه سپری میکند و من و تیمم به بازگشت پرقدرت محمد که استارتش را هم مدتی قبل زده بسیار امیدواریم. این مدافع باتجربه و بااخلاق خیلی به دردمان میخورد و به کارمان میآید و میتواند به پرسپولیس کمک کند، به همین دلیل ما بشدت از بازگشت محمد انصاری استقبال میکنیم.
با وجود کمبود در بعضی پستها شرایط تیمتان را مناسب ارزیابی میکنی؟
طبیعی است که همه از تیم ما بیشترین انتظار را داشته باشند. من هم با این وجود فکر میکنم بازیکنان بسیار خوب و چندپستهای در تیممان داریم، ضمن اینکه مدیریت و کادر هم در تلاشند بازیکنان دیگری را به خدمت بگیرند و حتماً در این رابطه هم اقدامات لازم انجام شده و خبرهای خوبی شنیده خواهد شد، به همین دلیل باید به قدرت پرسپولیس کماکان خیلی زیاد امیدوار بود.
تو ابتدا در پست مهاجم بازی میکردی بعد پلهپله عقب رفتی و مدافع میانی شدی، از همینرو در هر بازی عطش زیادی برای گلزنی داری. آیا به گلزنی در فینال فکر کردهای و اگر به این مهم برسی چه عکسالعملی خواهی داشت؟
بحث فینال بهتنهایی مطرح نیست. من همیشه و در هر بازی سعی کردهام مثمرثمر باشم و بهترین کیفیت خودم را ابتدا در دفاع و پس از آن در ضربات ایستگاهی و ضربات آزاد بهترین کارآیی را داشته باشم و برای بازی فینال هم باید دید در بازی چه اتفاقاتی رقم میخورد.
حتماً اگر گل بزنی کار پس از آن از یزله زدن و... فراتر خواهد رفت!
(میخندد)، باور کنید برای بازی فینال تصویرسازی کردهام اما هنوز به گلزنی و شادی پس از آن فکری نداشتهام. انشاءالله تیم موفق شود برای ما مهمترین نکته است. فعلاً هم فکرمان به بازی با صنعتنفت معطوف است تا در آن بازی ببریم و اولین سه امتیاز لیگ بیستم را دشت کنیم.
در بازی با سایپا دو امتیاز دیدار شروع فصل را بهراحتی از دست دادید!
همه دیدند که در آن بازی از هر نظر استحقاق برد را داشتیم اما بدشانسی اجازه نداد به برد با چند گل اختلاف برسیم، اما بازی اول بود و شک نداشته باشید مقابل صنعتنفت و بازیهای بعدیمان جبران خواهیم کرد چون به ارزش امتیازهای بازیهای اول فصل خوب واقفیم و امتیاز هیچ بازی را بهراحتی از دست نخواهیم داد.
به نظر میرسد پس از ثبت رکورد تاریخی پوکر، رسیدن به پنجمین قهرمانی متوالی، شدنی است.
هدف ما چیزی جز قهرمانی و تکرار آن نیست. از طرفی هم خودمان و هم هوادارانمان در چند سال اخیر به قهرمانی عادت کردهایم، هیچ چیز هم برای تیم ما رویایی نیست چون ثابت کردهایم بهترین هستیم و توانایی انجام هر کار بزرگی را داریم، حتی پنجمین قهرمانی متوالی، اما اگر چند هفته بگذرد حتماً راجع به این موضوع بهتر میشود صحبت و اظهارنظر کرد.
برسیم به تیم ملی. اسکوچیچ با روش سهدفاعه و سیستمهای 2-5-3 و 3-4-3 بهخوبی تیم ملی را محک زد و برد خوبی مقابل بوسنی به دست آوردید.
بوسنی تیم قدرتمندی بود اما ما با هدایت و روش موفق اسکوچیچ برنده شدیم. انصافاً از زمانی که اسکوچیچ سکان هدایت تیم ملی را قبول کرده خیلی خوب با بازیکنان کار و تیم ملی را هدایت کرده است. کار در سیستم سهدفاعه برای مدافعان تا حدودی سخت است اما دیدید که خط دفاعی و بقیه خطوط چقدر خوب کار کردند و هیچ فضایی و فرصت آنچنانی به بوسنی ندادند. خوشحالم ما تیم قدرتمند بوسنی را در حالی با دو گل شکست دادیم و هیچ گلی نخوردیم که تیم بزرگ هلند با وجود آنکه با سه گل از سد بوسنی گذشت اما یک گل هم دریافت کرد؛ نکتهای که قدرت خط دفاعی و تیم ملی ایران و نقش مثبت اسکوچیچ را نشان میدهد. در تیم ملی آقای اسکوچیچ بهخاطر بازیهای لیگ و فشردگی برنامهها خیلی با تیم به شکل عملی کار نکرده و بیشتر به شکل تئوری حرفهایشان را زدهاند اما با این وجود بیشترین تأثیرگذاری را داشتهاند که این امر برای تیم ملی و انشاءالله کسب موفقیتهای ما بسیار امیدوارکننده بوده است.
زرینچه: از استراماچونی کار یاد گرفتم، اما نباید سرپرست میشدم
حمیدرضا عرب
جواد زرینچه در حالی که تجربه کار در کنار استراماچونی را مفید میداند اما بر این باور است که نباید بهعنوان سرپرست در استقلال فعالیت میکرد. او بعد از یک تجربه مدیریتی دیگر دوباره به فکر بازگشت به زمین چمن افتاده و قصد دارد مربیگری کند. زرینچه که از نوادر تاریخ فوتبال ایران محسوب میشود براین باور است طی سالهایی که پستهای مدیریتی باشگاه استقلال را پذیرفته بهلحاظ فوتبالی متضرر شده است. احتمالاً دیگر آقاجواد را در پستهای اجرایی نخواهیم دید. او حتی انتخاب اخیر باشگاه استقلال را هم قبول نکرده و قصد ندارد در کمیته فنی این باشگاه به فعالیت بپردازد. زرینچه عزمش را جزم کرده تا دوباره مربیگری کند.
از سوی باشگاه استقلال رسماً اعلام شد شما، علی جباری، نصرالله عبداللهی، جواد قراب، بهتاش فریبا، محمد نوری و خسرو حیدری بهعنوان عضو کمیته فنی استقلال برگزیده شدهاید.
من اصلاً در جریان این خبر نیستم و نمیدانم چرا بدون اینکه با من هماهنگ کنند یا نشستی بگذارند نامم را در لیست کسانی گذاشتند که قرار است بهعنوان کمیته فنی در باشگاه استقلال فعالیت کنند. برای خودم هم عجیب است که چرا چنین تصمیمی گرفته شده و هیچ هماهنگی با من نشده است.
اگر هماهنگی شود در کمیته فنی استقلال فعالیت میکنید؟
من گرفتاریهای خاص خودم را دارم و دیگر دوست ندارم وارد این حوزهها شوم. برای افرادی که قرار است در کمیته فنی حضور داشته باشند هم آرزوی موفقت میکنم. امیدوارم بتوانند برای استقلال مفید باشند، اما من دیگر در این سمتها قرار نمیگیرم. این عزیزانی که اسمشان را آوردید همگی از دوستان من هستند و امیدوارم بتوانند باری از روی دوش استقلال بردارند اما من در حال حاضر نمیخواهم در این بخش از باشگاه فعالیت کنم.
شما در حالی ابراز بیمیلی میکنید که تا همین چند ماه پیش بهعنوان سرپرست استقلال در کنار استراماچونی فعال بودید، چه شده که دیگر دوست ندارید در پستهای اجرایی باشگاه مشغول باشید؟
همان زمان هم که قبول کردم سرپرست تیم باشم بهخاطر وجود استراماچونی بود. میخواستم کار فنی یاد بگیرم. به هر حال استراماچونی مربی بزرگی است و در تیمهای مطرح مربیگری کرده و از لحاظ تجربی شرایط متفاوتی در قیاس با مربیان ایرانی داشت. وقتی به من گفتند سرمربی تیم استراماچونی است و آیا پست سرپرستی را قبول میکنم درنگ نکردم چون میخواستم کار فنی یاد بگیریم، برای همین پذیرفتم کنار استراماچونی باشم. فکر میکنم حدود 7 ماه شد که من در کنار استراماچونی کار کردم.
در این مدت که کنار استراماچونی بودید گفته میشد در مسائل فنی هم مشارکت دارید.
همینطور است. من گاهی کمک میکردم و خوشحالم در این مدت که استراماچونی روی نیمکت بود با هم همکاری کردیم.
به نظر میرسد قصد دارید دوباره به مربیگری بازگردید؛ همینطور است؟
بله، من بارها در پستهای اجرایی به باشگاه استقلال کمک کردم؛ حتی در هیأتمدیره هم بودم. زمانی که استراماچونی سرمربی بود قلباً دوست نداشتم با چنین پستی در استقلال فعالیت کنم اما از طرفی نیاز باشگاه را میدیدم و از سویی هم خود استراماچونی که میشد در کنارش کار یاد گرفت، بنابراین قبول کردم سرپرست تیم باشم. من بابت حضور در چنین پستی ضررهای مالی زیادی کردم. به قول معروف دوزار هم گیر ما نیامد از آن طرف از جیب هم برای باشگاه مایه گذاشتم. البته جای گلهای نیست. من باشگاهم را دوست دارم و اگر هم کاری کردم برحسب وظیفه بوده اما دیگر نمیخواهم در چنین پستهایی فعالیت کنم.
به عقب برگردید. با وجود حضور استراماچونی آیا باز هم قبول میکنید سرپرست تیم باشید؟
از این لحاظ که کنار استراماچونی چیزهایی یاد گرفتم خوب بود، اما با تجربه امروز اگر به عقب برگردم باز هم قبول نمیکنم چون مسائلی به وجود آمد که من را بشدت آزرد. به هر حال کار من مربیگری است و از اول هم اشتباه بود که وارد این پستها شدم.
چه چیزی باعث شده دوباره فکر مربیگری به سرتان بزند؟ بیثباتی در باشگاه استقلال یا مسائل دیگر؟
به هر حال قبول پستهایی مانند سرپرستی حواشی خاص خودش را دارد. جنس من اما با این کارها چندان سازگار نیست. الان وقتی به دور و برم نگاه میکنم میبینم خیلی از همبازیهای قدیمی من که از لحاظ فوتبالی از من پایینتر بودند دارند مربیگری میکنند اما من زمان قابل توجهی را با حضور در پستهای اجرایی از دست دادم. البته هیچوقت قبول این پستها خواست قلبی من نبود و نیتم کمک به باشگاه بود و نه چیز دیگری. اما به هر حال از لحاظ جایگاه مربیگری لطمه خوردم و الان میخواهم جبران کنم و به مربیگری برگردم.
زمانی که شما سرپرست تیم بودید حواشی متعددی به وجود آمد؛ چیزی شبیه آنچه اخیراً میان سعادتمند و خلیلزاده رقم خورد. چرا همواره در باشگاه استقلال شاهد تنشهایی از این جنس هستیم؟ اشکال کار کجاست؟
من همیشه گفتهام اگر دو مسئول باشگاه با هم اختلاف دارند نباید اجازه دهند این مسائل به رسانهها کشیده شود. باشگاه استقلال باشگاه بزرگ و باهویتی است و نباید مسائل داخلی و درونی خانوادگیاش به بیرون کشیده شود. من اصلاً این اتفاقات را تأیید نمیکنم و اعتقاد دارم مسئولان باشگاه استقلال باید صبوری کنند و اجازه ندهند حاشیه وارد تیم شود. اگر گلهای هست و اگر با هم مشکلی دارند باید در همان باشگاه حل کنند. به قول معروف داد و بیدادهایشان را داخل باشگاه بزنند و اجازه ندهند این مسائل به بیرون کشیده شود و بهانه دست این و آن دهد. چنین رفتاری از سوی مسئولان باشگاه استقلال همچون تف سربالا میماند و یک خودزنی است. چرا باید کار به اینجا بکشد که دو مسئول اینطور با هم حرف بزنند؟ امیدوارم دیگر شاهد این مسائل نباشیم چون به تیم ضربه وارد میکند.
دلیل نگرانی بسیاری از کارشناسان هم همین است که دوباره اتفاقاتی مشابه این در جریان بازیها رخ دهد و تیم از حرکت بایستد؛ درست مانند فصل قبل که همین اختلافها بزرگترین لطمه را به تیم وارد کرد.
ببینید محمود فکری و صمد مرفاوی جزو دلسوزترین استقلالیها هستند و باید فضا را برای کار آنها مهیا کرد. نباید کاری کنند مربیان استقلال دلسرد شوند. فکری، مرفاوی و دیگر دوستان که در استقلال فعالیت میکنند مشغولیتهای خود را دارند و نباید با ایجاد چنین فضای تشنجآمیزی آنها را از مسیر منحرف کرد.
آینده استقلال را با فکری و این بازیکنان چطور ارزیابی میکنید؟ آیا امیدی به قهرمانی هست؟
محمود از جنس استقلال است. او و مرفاوی از دلسوختههای این باشگاه هستند و سرد و گرم بسیاری چشیدهاند. محمود و صمد تمام حواشی و ریز و درشتهای این باشگاه را میشناسند. آنها بچههای این باشگاه هستند و من اعتقاد دارم اگر به این دو کمک شود میتوانند در استقلال به موفقیت برسند. مربی پاکی همچون فکری نیاز به حمایت دارد. من نسبت به این تیم امیدوارم چون هم کار خوبی دارد و هم بازیکنان باغیرتی که میتوانند از پس کار برآیند. فقط باید فضا را برای آنها فراهم کرد تا از جاده اصلی منحرف نشوند.
پیش از نقلوانتقالات چشمی و کریمی از استقلال جدا شدند. این جداییها آیا نتیجهگیری در استقلال را مختل نمیکند؟
بر خلاف برخی که اعتقاد دارند این بازیکنان نباید از استقلال میرفتند اما من بر این باورم که باید از چنین تفکری دوری کرد. هم چشمی و هم کریمی جزو سرمایههای استقلال هستند که بعد از رشد در این باشگاه به تیمهای خارجی رفتند. ما باید از حضور آنها در دیگر تیمها استقبال کنیم چون به نفع بازیکنان است. البته باید فرایندی هم ایجاد شود که از انتقال بازیکن درآمدزایی شود. به هر حال آنها بازیکنان بزرگی بودند و خواهان داشتند. استقلال هم نباید از جدایی ستارههایش دلسرد شود. تا بوده همین بوده. بازیکنان زیادی به این باشگاه آمدهاند و رفتهاند. من فکر میکنم محمود میتواند تیم را با همین بازیکنان خوب جمعوجور کند به شرط آنکه حمایت شود. استقلال الان تیم خوبی دارد. بازیکنانی در استقلال هستند که میتوانند شرایط را تغییر دهند و جای رفتهها را پر کنند. ما نباید از جدایی بازیکنان بترسیم. استقلال باشگاه بزرگی است که برای بازیکنان فرصتهای بسیار خوبی را پدید میآورد. بازیکنان جدید هم باید بهخوبی از این مجال استفاده کنند و از استقلال به تیم ملی برسند و در نهایت لژیونر شوند.
آینده تیم ملی را با اسکوچیچ چطور ارزیابی میکنید؟
زمانی که اسکوچیچ سرمربی تیم ملی شد به نظر میآمد گزینه بهتری نسبت به این مربی وجود نداشت. آن زمان بر سر انتخاب اسکوچیچ حواشی زیادی به وجود آمد. هنوز هم خیلیها منتقدند اما ما در درجه اول باید تیم ملی کشورمان را دوست داشته باشیم و دعا کنیم این تیم از شرایط سخت و پیچیدهای که برایش ایجاد شده سربلند بیرون بیاید. کار سختی در بازیهای باقیمانده داریم اما انتظار دارم این تیم از گروه صعود کند و بتواند به مراحل بالاتر برسد، چون حذف در این مرحله بسیار دردناک است.
ابراز عشق نوله به سکوهای خالی
امسال مسابقات فینال تور ATP (نیتو ایتیپی فینالز) در سالن O2 لندن بدون تماشاگر برگزار میشود و دلیلش هم ویروس دردسرساز کووید19 است. با این حال مرد شماره یک تنیس جهان، نواک جوکوویچ هنوز هم راه ابراز عشق به طرفدارانش را میداند. جوکوویچ پس از اولین بازیاش در گروه «توکیو 1970» و شکست دادن دیهگو شوارتزمن در 2 ست متوالی با نتایج 6-3 و 6-2، مانند همیشه خوشحالی کرد و با رفتن به چهار گوشه زمین مسابقات، دست خود را روی قلبش گذاشت و احساس خوبش را با سکوها قسمت کرد.
او درباره این حرکتش گفت: «این هم خوشحالی من است و البته نوعی قدردانی از مسئولان برگزارکننده و زمین مسابقه برای اینکه این فرصت را برایم فراهم کردند تا بتوانم در این مسابقات شرکت داشته باشم. ممکن است که جملهای کلیشهای باشد اما من همیشه سعی میکنم به خودم یادآوری کنم که نباید هیچ چیزی را ساده و تضمین شده بدانم و این یکی از کارهای روزمرهای است که به من چیزهایی را یادآوری میکند که باید حواسم به آنها باشد. با اینکه تماشاگری در ورزشگاه نبود، میدانم که کلی از مردم این بازی را از تلویزیون تماشا کردند و به همین دلیل خواستم که به این شیوه احساساتم را با آنها به اشتراک بگذارم.»
اگرچه نتیجه بازی برای خیلیها آشنا بود – جوکوویچ بعد از اولین سال حضورش در فینال تور ATP هرگز در اولین مسابقهاش تن به شکست نداده است – اما جو مسابقه اینطور نبود.
نوله ادامه داد: «ورزشگاه جو بسیار عجیبی داشت. این حداقل چیزی است که میتوانم بگویم. یکجورهایی احساس میکنی که داری یک بازی تمرینی انجام میدهی اما خب وقتی که داور روی تور را میبینی که امتیازات را اعلام میکند، متوجه میشوی که نه این واقعاً یک بازی رسمی است و تو هم داری در آن رقابت میکنی. اگرچه هواداران نیستند اما ذهنیت من نسبت به شیوه مبارزه در مسابقات عوض نشده است و همچنان روی کاری که باید انجام دهم تمرکز دارم اما باید بگویم که واقعاً دلم برای هواداران تنگ شده است.»
این پنجاهمین بازی مرد شماره یک تنیس در مسابقات تور فینال ATP بود و اولین بازی شوارتزمن. قطعاً تنیسور آرژانتینی از این شکست افسوس خواهد خورد اما جوکوویچ به او یادآوری کرد که خودش هم در اولین فصل حضورش در این مسابقات سه بازی متوالی را باخت. او گفت: «سال 2007 من برای اولین بار در شانگهای در این مسابقات شرکت کردم و هر سه بازیام در مرحله گروهی را باختم. مسلماً خب شما میتوانید کسانی مانند گریگور دیمیتروف و استفانوس سیتسیپاس را ببینید که در همان اولین بازیهایشان پیروز شدند و حتی قهرمان شدند که کار بسیار بسیار تحسینبرانگیزی بود اما به نظر من شیوه برگزاری این مسابقات به گونهای است که حتی اگر یک بازی را هم ببازید باز این شانس را دارید که به مرحله نیمه نهایی صعود کنید و به همین دلیل انگیزه کسب امتیاز پیدا میکنید. خب همانطور که مشخص است با بردن هر بازی 200 امتیاز میگیرید و این مثل این است که در یکی از رویدادهای 250 امتیازی تنیس قهرمان شوید. به همین دلیل من فکر میکنم که دیهگو هنوز برای کسب پیروزی در بازیهای بعدیاش انگیزه داشته باشد. من مطمئنم که او میخواهد بهتر از امروز بازی کند. ببینیم در ادامه چه اتفاقاتی رخ میدهد.» جوکوویچ در صورتی که امسال فاتح مسابقات فینال تور ATP شود به طور مشترک با راجر فدرر که شش بار قهرمان شده، پرافتخارترین تنیسورهای این تورنمنت خواهند بود.
مدودف آماده مبارزه با جوکوویچ
اولین تجربه حضور دانیل مدودف در رقابتهای تور فینال ATP در سال گذشته برای او به خاطرهای تلخ تبدیل شد چرا که هر سه بازیاش در مرحله گروهی را باخت اما این مرد روس این هفته با یک پیروزی قاطع مقابل الکساندر زورف که دو سال پیش قهرمان همین رقابتها شده بود، دومین فصل حضورش را آغاز کرد.
مدودف 24 ساله در ستهای متوالی با نتایج 6-3 و 6-4 بر حریف آلمانیاش غلبه کرد تا به طور مشترک با نواک جوکوویچ در صدر جدول گروه توکیو قرار بگیرد. بازی بعدی مدودف اما امشب یک آزمون سختتر مقابل جوکوویچ است، کسی که خودش الهامبخش مدودف برای کسب قهرمانی در این رقابتهاست. جوکوویچ در اولین فصل حضورش در فینال تور ATP سه شکست متوالی داشت اما سال بعد با غلبه بر نیکلای داویدنکو، اولین قهرمانیاش را در شانگهای کسب کرد.
مدودف پس از بازی درباره حریف امشبش که ماه گذشته او را در رقابتهای مسترز پاریس شکست داده بود، گفت: «راستش من واقعاً نمیدانستم که جوکوویچ در اولین فصل حضورش در این مسابقات 3 شکست داشته است. من امروز دیدم که او برای دومین فصل متوالی اولین بازیاش را در این رقابتها برد. پس من هم میتوانم امیدوار باشم که همین کار را انجام دهم. دوست دارم مقابل نواک بازی کنم و بیصبرانه منتظر آن هستم.»
محمود اسماعیلپور: دیگر سکوت نمیکنم
مصاحبه
ناصر انصافی مقدم
در میان خیل مربیان سازنده و زحمتکشی که شاگردان زیادی را تحویل تیمهای ملی کشتی ایران داده و آنها را در سطح جهان و المپیک مطرح و صاحب مدال کردهاند، «محمود اسماعیلپور» مربی مازندرانی اهل شهرستان کوچک جویبار یک
استثنا است.
علاوه بر «رضا یزدانی» کشتیگیر 36 ساله جویباری وزن 97 کیلوگرم و دارنده چهار مدال طلا و برنز جهان، محمدباقر عالی، یاسر قربانی، عزتالله اکبری، مسعود اسماعیلپور، کمیل قاسمی و ... همه جملگی در سالهای اخیر ساخته و پرداخته دستان پرتوان مرد ریزنقش اما پهلوان صفت خطه کشتی مازندران یعنی محمود اسماعیلپور
هستند.
محمود اسماعیلپور در سالهای پیش به دعوت فدراسیون کشتی چندین بار در کادر فنی تیمهای ملی کشتی آزاد نوجوانان، جوانان و بزرگسالان ایران فعالیت داشت اما نزدیک به 12 سال است که به دلیل اختلاف نظر با رئیس هیأت کشتی شهرستان جویبار سالهاست که جایی در کشتی مازندران ندارد. به نظر میرسید که با سفر علیرضا دبیر به مازندران این مشکلات رفع شود اما دبیر به جویبار نرفت و احتمالاً مشکلات هم سرجای خودش است.
ظاهراً مشکلات شما کماکان با هیأت کشتی شهرستان جویبار ادامه دارد. در حالی که با حضورعسگری محمدیان به عنوان رئیس هیأت کشتی مازندران به نظر میرسید مشکل برطرف شود.
با عسگری محمدیان هیچ گونه اختلاف و مشکلی ندارم، همانطور که قبلاً هم به شما گفته بودم او از دوستان نزدیک و رقیب قدیمی من است. عسگری محمدیان قهرمان بزرگی است اما مشکلات من در کشتی استان مازندران و ایران از جای دیگری سرچشمه میگیرد؛ سلمان قادری که 18 سال است ریاست هیأت کشتی شهرستان جویبار را در اختیار دارد، رابطه خوبی با من ندارد و من دلیل آن را نمیدانم، در حالیکه من در سالهای گذشته بهترین مربی کشتی استان مازندران و سرمربی تیم بزرگسالان این استان بودم. او فردی به نام «حسین نقیبی» که اهل شهرستان جویبار است و در سالهای گذشته یکی از شاگردان خود من هم بود را در دو سال گذشته برای حضور در کادر فنی تیم ملی کشتی آزاد و همینطور به عنوان مربی نمونه به فدراسیون کشتی معرفی کرد که واقعاً جای تعجب دارد. حسین نقیبی واقعاً چندین سال شاگرد خود من بوده
است!
مشکل شما با سلمان قادری دقیقاً از کجا آب میخورد؟
به خدا نمیدانم؛ من از سال 1368 تا به امروز مربی شهرستان جویبار هستم و در این بیش از 30 سال گذشته شاگردان زیادی را تحویل تیمهای ملی کشتی آزاد ایران در ردههای سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان دادهام که جامعه کشتی به خوبی همه آنها را میشناسد. پس از 18 سال مربیگری من در شهرستان جویبار، حسین نقیبی پیش من آمد تا حرفه مربیگری را یاد بگیرد. در حال حاضر من نزدیک به 12 سال است که از سوی هیأت کشتی شهرستان جویبار بایکوت هستم. در این 31 سال با شش رئیس هیأت کشتی شهرستان جویبار کار کردهام که سلمان قادری آخرین نفر آنهاست در حالیکه من با نفرات قبلی اصلاً مشکلی نداشتم. سلمان قادری با اینکه دشمن من است ولی من از او ناراحت نیستم و نمیخواهم او را بیاعتبار کنم.
چندی پیش علیرضا دبیر سفر کوتاهی به استان مازندران داشت؛ شما مشکل خود را با او در میان گذاشتید؟
علیرضا دبیر سفر یکی، دو روزهای به استان مازندران داشت و من به همراه همت مسلمی مربی حسن یزدانی تنها مربیان شهرستان جویبار بودیم که دبیر را در ساری و در هیأت کشتی استان مازندران ملاقات کردیم. در آنجا دبیر به من گفت که همه چیز را درباره من میداند و حتماً به فکرم خواهد بود.
ظاهراً علیرضا دبیر فرصت حضور در جویبار را نداشته و همین هم باعث گلایه علاقهمندان به کشتی در جویبار شده است؟
استان مازندران شهرهای زیادی دارد و دبیر برای همین فرصت نکرد به همه شهرها از جمله شهرستان جویبار سفر کند و به جز یکی، دو شهر مثل ساری و قائمشهر جای دیگری نرفت و بلافاصله به تهران بازگشت چرا که رقابتهای انتخابی تیمهای ملی کشتی آزاد و فرنگی ایران در پیش بود.
به عنوان یکی از باسابقهترین مربیان کشتی استان مازندران مشکل اصلی کشتی استان در حال حاضر چیست؟
کمبود مربیان کاربلد و کشتیشناس، اصلیترین مشکل امروز کشتی استان مازندران است؛ مربیای که حتی زیر گرفتن را درست نمیداند و کشتی را درست نمیشناسد (حسین نقیبی) حالا به عنوان بهترین مربی کشتی استان مازندران انتخاب شده و این جای تعجب و تأسف دارد! خیلی از مربیان کشتی استان مازندران و حتی سایر استانهای کشور فنون کشتی را نمیشناسند و برای همین نمیتوانند آن را به کشتیگیران خود بیاموزند؛ برای همین در حال حاضر کشتیگیرانی چون عباس فروتن، علی سوادکوهی، علی شعبانی و نادر حاج آقانیا از شهرهای بابل، بابلسر و ساری به شهرستان جویبار میآیند و پیش من و همت مسلمی تمرین میکنند. یک روز عباس فروتن با من تمرین کرد و من با فن «سگک کلاته» او را ضربه فنی کردم و فروتن بعد از من پرسید نام این فن چه بود و من گفتم که اسمش سگک کلاته است!
درباره مهمترین شاگردان خودت در این سالها برای ما بگو.
همت مسلمی مربی حسن یزدانی 18 سال شاگرد من بود، من و همت مسلمی اکنون در کنار هم در سالن ورزشی فردوس فکوری جویبار مثل دو دوست به کشتیگیران جویباری تمرین میدهیم و مشکلی هم با هم نداریم. خود حسن یزدانی هم 8 سال شاگرد من بود. رضا یزدانی از سن 9 سالگی تا به امروز شاگرد من بود و همچنان هم هست اما از کمیل قاسمی دارنده مدال طلای المپیک و مدالهای نقره و برنز جهان که 12 سال با من تمرین کرد و شاگرد من بود بسیار ناراحت و دلخورم، برای اینکه هر جا که رفته، گفته که محمود اسماعیلپور مربی او نیست و حسین نقیبی مربی او بوده، در حالیکه این اصلاً حقیقت ندارد؛ بنابراین من کمیل قاسمی را یک قهرمان و پهلوان نمیدانم، برای اینکه پهلوان نباید هرگز دروغ بگوید. او 12 سال در جویبار شاگرد خود من
بوده است.
آقای اسماعیلپور کمی درباره خودت برای ما صحبت کن.
همینقدر بگویم که هرگز برای پول کار نکردهام و فقط به خاطر پیشرفت کشتی شهرم، یعنی شهرستان جویبار کار کردهام. همه هدف من این است که هر چه در توان دارم در خدمت کشتیگیران جویباری و مازندرانی بگذارم؛ در همه این سالها هرگز دنبال مادیات نبودهام؛ من در دوران قهرمانی و مربیگری خود تا همین 12 سال پیش و قبل از بایکوت شدنم نزدیک به 40 مسافرت خارجی داشتهام و احتیاجی هم به سفرهای خارجی ندارم. به خدا همین حالا میتوانم با هزینه شخصی خودم به کشورهای اروپایی از جمله آلمان، انگلیس و فرانسه بروم. فقط این را بگویم که در این 12 سال که از سوی سلمان قادری رئیس هیأت کشتی شهرستان جویبار بایکوت و خانهنشین شدهام، نزدیک به 10 دوره مسابقههای قهرمانی جهان و بازیهای المپیک را از من گرفتند اما هیچ کسی سراغی از من نگرفت و من از بابت این مسأله بسیار ناراحتم اما از این به بعد دیگر سکوت نخواهم کرد و حرفها و اعتراضات خود را به همه خواهم گفت. حتی اگر باز هم به ضرر من تمام شود.
تراکتور منصوریان آماده نبرد با خاطرههای تلخ
یادداشت
احسان محمدی
مدتی مُد شده بود که صاحبان هر شغلی میگفتند بعد از «کار در معدن» شغل آنها دومین شغل سخت دنیاست! در همان حال و هوا میشود گفت که «نوشتن در مورد تیمهای پرهوادار در ایران بعد از کار در معدن سختترین کار دنیاست!». برخی از هواداران این تیمها که اتفاقاً خیلی خوب در مورد مکتب و اصالت و فرهنگ باشگاهشان سخنرانی میکنند، نسبت به هر نقدی- حتی درست- چنان با فحش و ناسزا حملهور میشوند که همه نویسندگان را دست به عصا کردهاند. اینکه در خلوت وقتی آن فحشهای جنسی رکیک نسبت به خانوادهشان را مرور میکنند به خودشان بگویند:«چرا بنویسم؟ وقتی خیر و صلاحشون رو میخوام و فحش میدن، چرا بنویسم؟ بگذار بیفتند و ببینند سزای خویش!» این جماعت تندرو در استقلال و پرسپولیس و تراکتور و سپاهان و ... خانههای محکمی دارند و از قرار معلوم گاهی حمایت هم میشوند!
تراکتور تیم بزرگی است. بینیاز از تعریف و نان قرض دادن و هندوانه زیر بغل گذاشتن هوادارانشان. در چند سال اخیر دو بار جامحذفی را با شایستگی فتح کردند و به شخصه معتقدم به دلیل خودزنی و حاشیههای داخلی دستکم یک بار از فتح لیگ برتر محروم شدند. اثبات این نکته کار آسانی نیست، به ویژه برای آن دسته از هواداران که همیشه دنبال «دشمن خارجی» و «توطئه تهرانیها» میگردند. دو فصل پیش تراکتور یکی از شانسهای اصلی قهرمانی بود اما آنها در رشت ۳-۱ به سپیدرود باختند، محسن فروزان دروازهبان این تیم گل بسیار بدی خورد، بخشی از هواداران این تیم فشار هولناکی به بازیکنان وارد کردند، گفتند فروزان تبانی کرده و باید مراقب بقیه بود، تیم بیش از فوتبال گرفتار حاشیه شد، هفته بعد آنها در تبریز به پیکان باختند، هواداری از روی سکوها به زمین رفت و به مسعود شجاعی سیلی زد، اشکان دژاگه وارد ماجرا شد، تنش، دعوا ... تراکتور از کورس خارج شد، جاده برای قهرمانی پرسپولیس هموار! ... دلیل؟ مداخله غیرحرفهای هواداران دو آتشه در تصمیمات باشگاه!
محسن فروزان حالا به فوتبال برگشته است، کسی شاید نداند ژرژ لیکنز سرمربی آن روز قرمزهای تبریز الان کجاست، یا یادش رفته باشد که نادر دستنشان روی نیمکت سپیدرود بود نه علی کریمی، اما همه یادشان هست که تراکتور یک قهرمانی را از دست داد. اثبات اینکه شور هواداران همیشه به سود یک تیم نیست کار دشواری است اما مداخلهها همیشه کُشنده است.
خرداد سال پیش وقتی «مصطفی دنیزلی» به تبریز آمد در یادداشتی نوشتم: « شهرهای قدیمی، تاریخ طولانیتری دارند، بیشتر زخم خوردهاند، بیشتر خندیدهاند و مردمش نه با یک غوره سردیشان میشود، نه با یک مویز گرمیشان. آنها به سرد و گرم چشیدهها راحتتر اعتماد میکنند. این روزها در تبریز همه به مصطفی دنیزلی اعتماد دارند حتی اگر نسبت به آخرین روزهای حضورش در ایران لاغرتر و با موهای سفیدتر و تُنکتر رو به دوربینها لبخند بزند. باد موافق اگر بوزد، امسال تبریز برای حریفان تبخیز میشود. چیزی مثل همان شعار مشهورشان: یل یاتار، توفان یاتار، یاتماز تیراختور پرچمی ..» باد موافق نوزید، پاشا رفت، احد شیخلاری رفت، ساکت الهامی رفت و حالا علیرضا منصوریان آمده تا مأموریت غیرممکن را عملی کند. کاری که جان توشاک و امیر قلعهنویی و یحیی گلمحمدی و تونی اولیویرا و مجید جلالی و فراز کمالوند و ... نتوانستند انجام دهند. آنها فصل گذشته جام حذفی را بُردند و هنوز این شانس را دارند تا سوپرجام را از کف یحیی بقاپند اما هیچ چیز جای لیگبرتر را نمیگیرد به ویژه در فصلی که فشار تماشاگران بعد از هر تساوی یا شکست وجود ندارد و سرمربی میتواند نقشههایش را عملی کند، اگر مشکلات عجیبی مثل پا پس کشیدن مدیرعامل یا قهر بازیکنان از راه نرسد.
اردشیر لارودی از پیشکسوتان روزنامهنگاری ورزشی چند روز پیش در مورد تراکتور نوشت که «خاص» بودن یکی از امتیازات تراکتورسازی بود، سبک و شیوه متفاوت و مختص به خودشان داشتند اما «رفته رفته تراکتور تیمی شد مثل بقیه تیمها! یکی از بقیه! فاقد تشخص! محمد تقوی کوشید تراکتور را «دستورمند» کند و بازیاش را صاحب دانستگیهای گروهی و تیمی که چنین اجازهای پیدا نکرد! دایههای مهربانتر از مادر، دماغش را سوزاندند و از دل و دماغش انداختند! پولهای زیاد و آدمهای زیادی و مالکی دست و دلباز که تنها مانده! مشکل امروزی تراکتور- عمده مشکل پراشکالش- همین است! بازی میکند تا چه پیش آید! تا بلکه خوش آید! تراکتور، بازیکنهای خوب فراوان دارد- دژاگه، خانزاده، حاجیصفی، ایمانی، مهری و...- که نه تیمی و نه گروهی از پیش دانسته که این در خدمت آن باشد و A مقدمهای برای B...... تراکتور همه چیزهای لازم را دارد، چیزی که ندارد، بازی طراحی شده و طراحی بازی است! تراکتور تیم باید!». آنها حالا این فرصت را دارند تا لیگ برتر را به شهری ببرند که فوتبال ایران وامدار آنجاست و سالها کارخانه بازیکن سازی بود. علیرضا منصوریان خوشفکر است، حتی اگر مخالف او باشید نمیتوانید منکر رابطه خوبی شوید که با بازیکنانش میسازد، او اگر بتواند شوق بازی کردن و افتخار را در وجود احسان حاجیصفی، اشکان دژاگه و مسعود شجاعی زنده نگه دارد و این سه بازیکن بتوانند با بدنه جوان باشگاه «رفیقتر» شوند، هیچ بعید نیست خاطرات تلخ لیگبرتر را بایگانی کنند. تبریز شایسته یک افتخار بزرگ است.
نگاهی به ماجرای تیمهای پایه ملی
فدراسیون فوتبال، انتخابکننده مربیان بیربط
سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
۱- بیمقدمه برگردیم به سال ۱۳۴۷. داود نصیری، ورزشکار، نویسنده و مترجم ورزشی، داور، آموزگار ورزش و پایهگذار چندین رشته ورزشی در ایران، مدیر تیمهای پایه فوتبال ایران است. زلاتکو رایکوف به استخدام فدراسیون فوتبال درمیآید تا تیم جوانان ایران را بسازد. شرح اضافهای لازم نیست. رایکوف در تیم جوانان ایران نتایج فوقالعادهای نگرفت و به تاج رفت. اما او نسلی را پرورش داد که هنوز از بزرگترین نامهای تاریخ فوتبال ایران هستند. حالا سری بزنیم به فدراسیون فوتبال. ببینیم ماجرای انتخاب مربیان برای تیمهای پایه ملی از چه قرار است. آیا مربیانی که انتخاب میشوند، اندیشهای برای پرورش نسلهای ماندگار دارند؟
۲- فدراسیون فوتبال اگرچه با موفقیتهایش در تیمهای پایه خود را فدراسیون ۵ ستاره نام گذاشت، اما خود بهتر از ما میداند که در زمینه مدیریت و راهبرد تیمهای پایه تا چه اندازه سرگردان است، تا چه اندازه از برنامهریزی دقیق و روشن با اهداف شفاف دور است و چه میزان اهداف را نمیشناسد که به سمتشان قدم بردارد.
این از مسئولیتهای فدراسیون فوتبال است که سازندگی در کودکی و نوجوانی را به مسئولیت باشگاهها تبدیل کند. قوانین جدی و سختگیرانهای باید برای باشگاهها باشد تا آنها در فعالیت تیمهای پایه حرفهای باشند.
بازیهای ملی در ردههای پایه هرگز لازم نیست رقابتهایی باشند که برای پیروزی در آن حرص بزنید. تیمهای پایه ملی قرار است خانهای برای مستعدترین بازیکنان نونهال و نوجوان و جوان باشد، خانهای امن برای رشد، برای تجربههای بینالمللی و برای آموخته شدن در جهانی بزرگتر برای فردایی بزرگتر.
۳- مربیانی بودند که فقط تیم نمیساختند، فقط بازیکن نمیساختند، فقط مربی پیروزیها و شکستها نبودند، بلکه سازنده جریان بزرگی در ورزش بودند.
آنها میدانستند در کدام مسیر قدم برمیدارند، میدانستند که میخواهند چه اثری بگذارند و چه چیزی را برای ورزش بسازند، میدانستند ساختههایشان قرار است چه کنند و باید چگونه ساخته شوند. مربیان مؤلف یا مربیان جریانساز فقط مربی نیستند، آنها جریانی در فوتبال میسازند که از دل آن صدها ستاره بیرون میآید و البته اتفاق مهمتری نیز از دل جریان آنها رخ میدهد، اینکه دیگران نیز در مسیر آنها گام برمیدارند، میسازند و جریان را گسترش میدهند.
پرویز ابوطالب که سایهاش از سر فوتبال ایران رفت، از مربیان جریانساز فوتبال ایران بود. یک فهرست از ستارههایی که او ساخت مثل حسن روشن، نصرالله عبداللهی، محمد دادکان، امیر قلعهنویی، ناصر محمدخانی، اکبر میثاقیان، حسین فرکی، جواد زرینچه، غلامرضا فتحآبادی، فرشاد پیوس، بهتاش فریبا، مرتضی یکه، حسن شیرمحمدی، بیژن طاهری، رحیم یوسفی، جواد نکونام، سبوشهبازیان، سپهر حیدری و دیگران میتوان نوشت اما جریانی که او تولید کرد، چه بسا از ستارههایش مهمتر بود.
او به باشگاههای دیگر و به مربیان دیگر آگاهانه یا ناخودآگاه مسیرهای تازه را نشان داد و به آنها فهماند که ساختن چه لذتی دارد و چه آثاری را به جا میگذارد. فوتبال ایران از این دست مربیان کم نداشت اما امروز باید با چراغ در تاریکی دنبال چنین مربیانی بگردیم.
۴- به یکی از انتخابهای سالهای اخیر فدراسیون برای تیمهای پایه بپردازیم. فدراسیون فوتبال هرگز پاسخی نداده است که چرا حمید استیلی باید سرمربی تیم امید ایران میشد؟ با کدام کارنامه و کدام جایگاه حرفهای در بازار مربیگری ایران، استیلی به این سمت رسید؟ مهدی تاج حتی برای این آخرین دستاوردش در فوتبال ایران پاسخی ندارد. او نیست که پاسخی بدهد.
پرونده تیم امید را باید برای همیشه بست. این شکست آخر نشان داد که طی چهل و چند سال هرگز برنامهای برای موفقیت این تیم وجود نداشت. فوتبال ایران دنبال هیچ تصویری از آیندهاش نیست و همین دیدگاه باعث شده که تیمهای ملی پایه همیشه شکستها را تجربه کنند. تیم امید حلقه وصل فوتبال پایه و فوتبال حرفهای است. فوتبال ایران پی در پی نشان میدهد که تا چه اندازه به این حلقه
بیتوجه است.
تیم امید در راه المپیک توکیو هم ناکام شد تا بدانیم با انتخابهای غلط چه بلایی بر سر فوتبال میآید. انتخاب غلط کادر فنی یکی از بزرگترین اشتباهات فدراسیون فوتبال بود و اینکه استیلی توانست خودسرانه برای این تیم تصمیم بگیرد، بیشتر و بیشتر بیدقتی فدراسیون فوتبال را نشان میدهد. مشابه این اشتباه را همین چندی پیش با انتخاب پرویز مظلومی و قبل و بعد از آن با دیگران میبینیم.
این اشتباه همواره در حال تکرار است. پی در پی و بیوقفه. مربیانی بیربط به کار در تیمهای پایه ملی انتخاب میشوند و تولیدکننده هیچ جریانی در فوتبال پایه نشدهاند و بازهم نمیشوند.
عضو هیأت رئیسه مجلس: فرهاد ارز دولتی گرفته
مجیدی: اگر نظارتی بود، با مدیرهای حقهباز برخورد میکردید
ورود مجلسیها به بحثهای فوتبالی، سالهاست که در موارد مختلفی دیده شده است. این دخالتها گاهی بسیار نمایشی بوده و گاهی قدمی اساسی در جهت رسیدگی به مسائل مهم فوتبال و ورزش کشور به حساب آمده است. در همه این ماجراها اما نمیتوان منکر شد که صحبت از فوتبال همیشه برد رسانهای بیشتری را به صحبتهای مطرح شده از سوی نمایندگان مجلس بخشیده و باعث توجه بیشتری به آن شده است. به عنوان نمونه در موضوعی بیارتباط با ورزش و فوتبال مثل موضوع کوپنی شدن کالاهای اساسی، نماینده مذکور مثالی فوتبالی را چاشنی توییت خود کند و به خصوص اگر این مثال درباره یکی از چهرههای شناخته شده فوتبالی مثل فرهاد مجیدی باشد. قرار گرفتن همین موارد در کنار هم بود که باعث شد دیروز(سهشنبه) توییت احمد امیرآبادی فراهانی، عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی حسابی سروصدا به پا کند. او در توییت خود، اتهامی را علیه فرهاد مجیدی، سرمربی پیشین تیم فوتبال استقلال مطرح کرد و نوشت: «پیشنهاد کوپنی شدن کالاهای اساسی برای دسترسی عموم مردم با قیمت مناسب داشتم که معمولاً با مخالفت دولتیها مواجه شده چون این ارز ۴۲۰۰ تومانی مختص افراد خاص است و اجناس آن هم دست مردم نمیرسد. آقای فرهادمجیدی فوتبالیست مشهور ۹بار در لیست تخصیص ارز دولتی بوده است.» اینکه این اتهام به سادگی و بدون هیچ مستنداتی از سوی عضو هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی مطرح شود، اتفاق عجیبی است و بدون شک از او خواسته میشود که مستندات خود را در این رابطه ارائه کند. ضمن اینکه دقیقاً به همین دلیل فرهاد مجیدی هم اعلام کرد که علیه او شکایت خواهد کرد. مجیدی خیلی زود در صفحات شخصی خود در فضای مجازی نسبت به این توییت واکنش نشان داد و نوشت: «هیچ وقت در ایران شرکت و فعالیت بازرگانی نداشتهام و تا به حال حتی یک ریال هم ارز دولتی نگرفتهام. علیه این فرد که متأسفانه نماینده مجلس هم هست، اعاده حیثیت و شکایت خواهم کرد.» او همچنین درباره توییت و اتهام منتشر شده از سوی این نماینده مجلس نوشت: «دروغ میگویند تا وایرال بشوند. آدرس غلط میدهند تا برای اندکی شهرت، مردم را مقابل دزدیها و اختلاسها فریب بدهند. البته ما در اطراف فوتبال و استقلال با این بیاخلاقیها آشنا هستیم و اگر نظارتی بود، با مدیران حقهبازی که حالا تمام دروغهایشان ثابت شده، برخورد قاطعانه میکردند. وقتی جریمه دروغگویی در مملکت ما ارزان و پاداش صداقت ناچیز شده است، نماینده مجلس هم به خودش اجازه میدهد که هر ادعای بیاساسی را مطرح کند. هیچ وقت در ایران شرکت و فعالیت بازرگانی نداشتهام، هرگز حتی یک ریال (دلار) ارز دولتی نگرفتهام و علیه این فرد اعاده حیثیت و شکایت خواهم کرد.»
بعد از تکذیب فرهاد اما فراهانی در توییت دیگری اعلام کرد که اگر برای ادعای خود سند نداشت، هرگز درباره این موضوع صحبت نمیکرد. او در توییت خود نوشت: «حقیقت در دادگاه معلوم میشود. اگر سند نداشتم، نمیگفتم. کار خوبی میکند شکایت میکند.علت مراجعه مجیدی در تیرماه ۹۹ به وزارت صمت چه بوده؟ بقیه اسناد را پس از شکایت ارائه میکنم!»
صنعتنفت آبادان ۲- پیکان یک
توفیق اجباری
هنوز هفته اول لیگ شروع نشده بود که خبر رسید بازی صنعتنفت آبادان و پیکان به تعویق افتاده. دلیل این مسأله هم آماده نبودن ورزشگاه تختی آبادان اعلام شد اما این مسأله صحت نداشت. در واقع صنعتنفت آبادان به خاطر اینکه با مشکل بسته بودن پنجره نقل و انتقالاتیاش مواجه شده بود از باشگاه پیکان خواست در صورت توافق، با تعویق بازی موافقت کنند. از آنجا که مهدی تارتار هم به تازگی سرمربیگری پیکان را پذیرفته بود از این درخواست استقبال کرد و این درخواست را به سازمان لیگ دادند تا بازی به تعویق بیفتد. بعد از ۱۲ روز قرار بود صنعتنفت آبادان و پیکان با شرایط بهتری مقابل هم قرار بگیرند. روز قبل از بازی، سیروس پورموسوی سرمربی صنعتنفت، بازیکنان موردنیاز را به اردو فراخواند و امیدوار به ثبت قرارداد آنها بود اما ساعاتی قبل از بازی خبر رسید این مشکل حل نشده. همین مسأله هم باعث شد پورموسوی از بازیکنان امید صنعتنفت بخواهد به اردو بیایند تا برای بازی با پیکان آماده شوند. با توجه به اینکه بازیکنان زیادی از جمله عیسی آلکثیر، رضا جبیره، مصطفی احمدی، محمد دریس، محمد قریشی، میلاد جهانی، مهدی مومنی، عقیل کعبی، ناصر سالاری و مسلم مجدمی جدا شده بودند، آبادانیها برای این بازی حتی با وجود بازیکنان امید، با کمبود بازیکن مواجه شدند و نیمکتی نسبتاً خالی داشتند. به این ترتیب صنعتنفت که نمیتوانست از بازیکنان جدید خود یعنی حامد فلاحزاده، حسن بیتسعید، حکیم نصاری، رضا خالقیفر، علی آلکثیر، علی پورمحمد، علی عبداللهزاده، فرزین گروسیان، محسن آقایی، محمد طیبی و مهدی زبیدی استفاده کند و با نفرات جوان مقابل پیکان قرار گرفت. مهمترین مسأله در مورد صنعتنفت آبادان این بود که باید از گلر جوانی مثل پیام پارسا استفاده میکردند که البته نمایش بدی هم نداشت. به هر ترتیب نیمه اول با شروع خوب پیکانیها پیش رفت و این تیم در دقیقه ۲۳ با پنالتی که امید حامدیفر روی صالحی انجام داد، توسط حجت حقوردی به گل رسید. البته روی این صحنه، پارسا خیلی خوب واکنش نشان داد و جهت را به خوبی تشخیص داد اما نتوانست توپ را بگیرد. با این گل، نیمه اول به سود شاگردان تارتار به پایان رسید. در نیمه دوم اما این صنعتنفت آبادان بود که خیلی خوب کار کرد و موقعیتهای خوبی به دست آورد. در دقیقه ۷۶ علی خرمآبادی مهاجم تعویضی صنعتنفت با سرعت وارد محوطه جریمه پیکان شد که علیرضا رضایی دروازهبان جوان تیم خودروساز با بیاحتیاطی روی او خطای پنالتی انجام داد و طالب ریکانی پشت توپ رفت و بازی را به تساوی کشاند. روند آبادانیها ادامه داشت که در دقیقه ۸۲ پاس در عمق استثنایی شریعتزاده از میانه میدان به طالب ریکانی که به محوطه جریمه پیکان نفوذ کرده بود، رسید و او با شوتی زمینی گل دوم را زد. با این گل، صنعتنفت در روزی که شرایط عجیبی داشت و در شوک بود، توانست با بازیکنان جوان، به یک برد ارزشمند برسد.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|