printlogo


کد خبر: 261134تاریخ: 1401/9/10 00:00
وقتی برای نوحه‌سرایی نیست

هومن جعفری
روزنامه‌نگار
حذف شدن تلخ است. درد دارد. بد حذف شدن تلخ‌تر است. بیشتر درد دارد. ما بیشتر از خیلی تیم‌های دیگر درد کشیدیم، چون بدتر حذف شدیم. در ما شیر گرسنه و دریده‌ای بود که به ‌بند کشیده شده بود تا گربه‌ای پیر افتاده در کنج، برای بقای خود بجنگد. جنگیدیم و باختیم. بد جنگیدیم و باختیم.
دلم نمی‌آید شعر معروف نصرت رحمانی را بازنویسی کنم که اینجا آرامگاه جنگجویی است که نجنگید و شکست خورد. جنگیدیم. اما نه آن‌طور که دوست تصدیق کند و دشمن تأیید. باری به هر جهت بازی کردیم. شیر جنگجوی بازی با ولز را فرستادیم باغ وحش برایمان بلیت بفروشد و خود رضایت دادیم که پیراهن دامادی را تن رقیب کنیم.
بازی با امریکا قرار بود نقطه عطف باشد اما بیشتر به نقطه پایان شبیه شد. به نظر من که کارلوس کی‌روش را بی‌اندازه قبول دارم، این دیدار پایان مربیگری او در ایران بود. حتی اگر در ایران بماند و به کارش ادامه دهد، دیگر از او چیز بیشتری نخواهیم گرفت. او هر چه داشت در این سال‌ها به ما آموخت. زیاد یاد داد و کم پول گرفت. فقط مجسم کنید قصه پول یامفتی را که ریختیم در شکم مفتخور شیادی مثل ویلموتس. کی‌روش کم پول گرفت. هرچه گرفت، یک چندم پاداش‌های صعود ما به جام جهانی نیست کما اینکه برای ما نسلی ساخت که 10 سال برای ما دویدند.
من دنبال علت باخت ایران به امریکا نیستم. من دنبال آینده‌ام. وظیفه من بعد از 22 سال روزنامه‌نگاری ورزشی، نوحه‌سرایی ورزشی بالای سر قبر مردگان نیست. من وظیفه دارم از آینده بنویسم و از تیم ملی. از هروه رنار که باید زودتر برای جذب کردن یکی مثل او بجنگیم. ایران مربی خارجی زیاد آورده. دنبال یکی مثل ساپینتو باشیم که بیاید و دو سه ماهه یک تیم تمام دفاعی را به یک تیم تمام تهاجمی تبدیل کند. دنبال یکی مثل رنار باشیم. پیدا کردنش اصلاً دشوار نیست.


Page Generated in 0.0054 sec