سام ستارزاده
خبرنگار
رویارویی با ستارگانی همچون لوئیز سوارز، داروین نونز، رودریگو بنتانکور، رونالد آرائوخو و کلینشیت و پیروزی برابر این لاسلسته پرمهره، اگر دو هفته زودتر برگزار میشد، بیشک یکی از هیجانانگیزترین رخدادهای سال فوتبال ایران بود؛ اما برای نخستین مرتبه در سالیان اخیر، بسیاری از ما حتی چنین دیداری را از پای گیرندههای تلویزیونی خود تماشا نکردیم. اگر هم به تماشا نشستیم، از نمایش دلچسب و بازی روان و تکضرب ملیپوشان لذتی که میتوانستیم را نبردیم. تیمملی کشورمان، یک بر صفر اروگوئه پرقدرت را در دومین بازی تدارکاتی در راه دوحه شکست داد، اما حتی در روزهای شکست و ناکامی تا این اندازه برای ما غریب و ناشناس نبود.
این روزها، اندوه تقریباً تمام احساسات همه ما را دربر گرفتهاست. از همین رو، دنبالکردن اخبار فوتبال داخلی برایمان دردناک میشود زمانی که در مییابیم نمایندگان تیمی که پسوند «ملی» را یدک میکشند، بیتوجه به اتفاقات، برای علیرضا بیرانوند جشن تولد برگزار میکنند. نه حتی کسی خود را از حلقه شادی پس از گل جدا میسازد.
نام تیمملی همیشه اشکها، فریادها، حسرتها و افسوسهایی را با خود تداعی میکند که یک ایران در شادترین و سختترین روزهایش همگام با این تیم تجربهکرده. فوتبالدوستان ایرانی با این تیمملی در مسکو بلندپروازی کردند، در سئول روی ابرها به رقص آمدند، در امارات قلبشان هزار تکهشد، در بحرین از نو متولد شدند و در تهران غرورمندانه جشن صعود به جام جهانی قطر را گرفتند؛ اما در وین، روح تیمملی با این مردم فاصله بسیار زیادی داشت. ما سنگینتر از آنی بودیم که بغلپای دیدنی مهدی طارمی که خط دفاعی یکی از قدرتهای فوتبال امریکای جنوبی را به زانو درآورد، ما را از زمین جدا کند. فاصله ما و تیمملی به همین اندازه بود؛ به اندازه زمین تا آسمان.