سام ستارزاده
روزنامهنگار
یکی از بارزترین ویژگیهایی که کارلوس کیروش در دوره نخست حضورش در ایران با آن شناخته میشد، قاطعیت وی در مقابله با بازیکنسالاری بود. در دورانی که سیدمهدی رحمتی در لیست سنگربانان تیمملی بیرقیب بود و هادی عقیلی نیز یکی از ستونهای خط دفاع یوزهای پارسی به شمار میرفت، کیروش برای برخورد انضباطی با هر دو حاضر شد برای همیشه روی نامشان قلم قرمز بکشد. چنددستگی ملیپوشان و مقابله با ستارهسالاری، یکی از چالشهای بزرگ تمام مربیان پیش از کیروش بوده که مدتی آنها را به باد فراموشی سپردهبودیم؛ اما با روی کار آمدن دراگان اسکوچیچ، این چالشها نیز رفتهرفته گریبان فوتبال ایران را گرفتند. یکی از قابلتوجهترین پردههای نخستین مصاحبه کیروش در بازگشت دوبارهاش به ایران، بهت و حیرت او از شنیدن شرح وقایع چنددستگی علنی شاگردانش بود. جمله «محال است!» فوریترین واکنش کیروش نسبت به حقایق تلخی نظیر آن که ستارگان تیم خود را بزرگتر از تیمملی میبینند، بود. در ادامه، جمله «نمیتوانم تصور کنم بازیکنانی که خودم پرورششان دادم، چنین تردیدهایی داشتهباشند»
شاید حتی برای مخالفان کیروش هم بهاندازه کافی مقبول بود؛ چرا که کمتر کسی بود که بتواند تصور کند پس از کیروش، بهزودی اردوهای تیمملی به محل شبزندهداری بازیکنان بدلگردند. مصممترین حرف سیکیو در گفتوگو با عادل فردوسیپور، تلاش برای اثبات این موضوع بود که جایگزینی وی با دراگان اسکوچیچ، حتی در آستانه جام جهانی تصمیم صحیحی بوده. شاید با یک اردو قرار نباشد تیمملی از نظر فنی متحولگردد؛ اما کیروش در همین یک اردو میتواند بهخاطر شاگردانش بیاورد که کوچک و بزرگ آنان مانند سالهای پیش از اسکوچیچ و ویلموتس، همه عضوی از خانواده تیمملی بودند و در بازیهای ملی، نامهای تمام آنان در کنار پرچم مقدس کشورمان معنا مییافتند. کیروش در ساختمان پک که تا حدی یکی از دستاوردهای دوران سرمربیگریاش نیز محسوب میشود، عبارت زیبا و پرمعنایی نوشته که در مصاحبه اخیرش به آن هم اشاره کردهاست: «ویروس من، یعنی شکست ما». حال، زمان آن رسیده که شاگردان سیکیو چشمشان را دوباره به آن جمله و معنای مهم در پس آن بدوزند.