رضا پرکاس سالهاست در آلمان حضور دارد و ۲ دخترش در فوتبال آلمان فعالیت میکنند. او که اصالتاً جنوبی است، سالها در فوتبال آلمان، اوکراین، امارات، عمان، بنگلادش و تاجیکستان کار کرد و در ادامه این روند به ایران آمد تا در صنعتنفت آبادان هم چالش جدیدی را تجربه کند. پرکاس در ۶ هفتهای که هدایت صنعتنفت را به عهده داشت، تنها ۴ امتیاز به دست آورد که این مسأله باعث شد مسئولان باشگاه خیلی زود دست به کار شوند و به فکر تغییر سرمربی بیفتند. البته این سرمربی معتقد است برکناریاش به خاطر نتایج نبوده و دلایل مختلف دیگری باعث این اتفاق شد.
سمیرا شیرمردی- امیررضا همایون
روزنامهنگار
در 6 هفته ابتدایی فصل نتایج خوبی نگرفتید و همین مسأله باعث شد اولین سرمربی برکنار شده فصل بیست و دوم لقب بگیرید...
اگر آن چند هفته را بررسی کنید متوجه میشوید شرایط آنقدر هم بد نبود. فصل قبل در همین مقطع صنعتنفت کلاً 6 امتیاز داشت. تفاوت این 2 تیم هم زیاد بود. آن تیم، تیمی بود که سرمربی انتخاب کرد و با تمام وجود بازی میکردند. مصدوم نداشتند اما تیم من متفاوت بود. اگر عملکرد 2 تیم را مقایسه کنید متوجه میشوید تیم ما بهتر کار کرد و گلآوراژ بهتری داشت. ضمن اینکه روانتر بازی میکردیم. ما 4 بازیکن تأثیرگذارمان یعنی حسن بیتسعید، بوعذار، مریدی و ریکانی را بهدلیل مصدومیت در اختیار نداشتیم. به هر حال عملکرد را دیگران باید نقد کنند اما فصل قبل صنعتنفت در 11 هفته فقط 6 امتیاز به دست آورد. نمیشود قضاوت کرد چه خواهد شد اما در 2 بازی حق ما باخت نبود و خیلی تلاش کردیم. 2 بازی هم میتوانستیم مساوی بگیریم.
مثلاً بازی با پرسپولیس؟
پرسپولیس تیم ضعیفی نیست و همه میدانیم بالای 10 ملیپوش دارد. شاید خیلیها بگویند 10 ملیپوش نیستند اما بازیکنانی در این تیم هستند که قبلاً ملیپوش بودند و جزو بهترینها هستند. به هر حال ما خوب کار کردیم و میتوانستیم مساوی بگیریم. در مقابل تراکتور هم در دقیقه 95 گل خوردیم. در حالی که تیم فصل قبل، مقابل تیم دوم تراکتور 3 بر صفر شکست خورد. به هر حال برد و باخت جزئی از فوتبال است و متأسفانه به بازی خوب و شانس گل، امتیاز نمیدهند. عملکرد را باید نقدنویسها و کارشناسان ورزشی بررسی کنند و همه علل را بسنجند. فقط زننده گل نیست و عوامل زیادی دخیل است که باید بررسی شود. هم بردها باید مورد بررسی قرار بگیرد و هم باختها. ما با توجه به امکانات، ابزار، بودجه، مدیریت و مراحلی که برای آمادهسازی داشتیم، عملکردمان بد نبود. در فوتبال هر چقدر امکانات بیشتر باشد دست هم بازتر است. جذب بازیکن و اردوها آنطور که میخواستم پیش نرفت. به تناسب آنها باید نتایج بررسی شود. باید ببینید چقدر کاشتید که بخواهید برداشت کنید.
درست است که در صنعتنفت آبادان دودستگی وجود داشت؟
نمیشود گفت دودستگی اما در قاموس من و تفکرات و مکتب فوتبالی من، بازیکنسالاری و باندبازی جایی ندارد. چون جایی ندارد آنها یک دسته جدا خواهند شد.
چرا با وجود این مشکلات سرمربی صنعتنفت شدید؟
قطعاً بهعنوان سرمربی همیشه فکر میکنی میتوانی شرایط را تغییر بدهی. شاید اگر چند سال بگذرد فکرهای دیگری کنی و با دید بازتر بیایی. باشگاه سبک کاری من را میداند و نظم و دیسیپلین را همیشه ترجیح میدهم. من از مکتب آلمان میآیم و پیشرفت فوتبال آلمان به خاطر نظم است. من این کار را کردم و همیشه خواهم کردم.
شما که میدانستید امکانات و پول نیست چرا سرمربی صنعتنفت آبادان شدید؟
با توجه به شناختی که داشتم و اینکه گفتند حداقلها را برآورده میکنند و البته این کار هم انجام شد، قبول کردم چون من چالش را دوست دارم و به تواناییهای فنی خودم ایمان دارم. پیشرفت به نتیجه نیست. من با این کمبودها و بودجه پایین نتایج بدی نگرفتم. باید دید پیشرفت را در چه میبینی. من در هر بازی حداقل ۳ بازیکن زیر ۲۳ سال در ترکیب اصلی داشتم و نیمکت تیمم همیشه منظم بود. بازیکنان هیچ توهینی نمیکردند، به داور اعتراض نداشتند، منضبط بودند، رابطه با رسانه قانونمند شده بود. اینها پیشرفت است. تیم ملی ایران با کارلوس کیروش شخصیت گرفته اما نتایج آنطور که انتظار میرفت نبود. در آسیا کاری نکردیم و در جام جهانی هم نتوانستیم صعود کنیم اما این تیم پیشرفت بالایی داشت. دیسیپلین و ساختار بهترین نتیجه و کار است. برانکو در سال اول حضور در پرسپولیس تیمش پایین جدول بود. در سال دوم نایب قهرمان شد و بعد از آن قهرمانیهای پیاپی به دست آورد. برای پیشرفت یک تیم ۳ عنصر مهم است. عنصر ثبات مدیریت، ثبات بازیکن و ثبات کادرفنی. اگر 3 عنصر باشد تیم میتواند موفق باشد. ثبات بازیکن ۴۰ درصد، مدیریت و مربی هر کدام ۳۰ درصد هستند. پس هر پروژهای ۷۰ درصد موفقیت را داشته باشد آن پروژه خوب است اما اگر زیر ۴۰، ۵۰ درصد باشد شکست خورده است. در پرولایسنس، مدیریت یاد میدهند و بعد از ۶ هفته نمیتوان گفت کدام تیم قهرمان است و کدام تیم میافتد. صنعتنفت با یک برد میتوانست حتی ۷ رده بالاتر بیاید.
اینها را در جلسه هیأت مدیره هم گفتید؟
بله، همه اینها را گفته بودیم. بحث نتایج و مسائل فنی نبود. نتایج تأثیرگذار بود اما عواملی بود که باعث شد شرایط کار مهیا نباشد و مربی باید اخراج میشد. باشگاه نتوانست یکسری مسائل را مدیریت کند و من هم به دیسیپلین کاری خودم پایبند هستم. شهر آبادان شهر دهداری است و تندیس این مربی فقید در ورزشگاه تختی آبادان هم نصب است اما کاش به احترام آن تندیس نظم و اخلاق هم بود، حتی نصف و نیمه. وقتی بازیکن نظم و فشار تیمی را برنمیتابد کار خوب پیش نمیرود.
درست است که یکسری لیدر بازیکن معرفی کردند و شما نپذیرفتید؟
بله درست است. میشود گفت یکی از عوامل اخراج من همین بود چون با توهین فشار آوردند. بازیکنان بر اساس سیاستهای باشگاه جذب میشوند و بهترینها در آن ظرف قرار میگیرند. وقتی لیدر بازیکنی را معرفی میکند و جذب نمیشود مخالفتها شروع میشود اما من باز هم روی اصول کاری خودم پایبند هستم.
شاید هم یکی از دلایل این برکناری قرارداد پایینتان بود. شما ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون قرارداد داشتید که ۱۸ درصد آن را هم تخفیف دادید و براحتی جدا شدید...
قرارداد من ۲ ساله بود که سال اول آن را اجرا کردیم. این مبلغ را نه تأیید میکنم و نه تکذیب اما آن چند درصد هم به خاطر پروسه اداری کم میشود و بقیهاش بین من و باشگاه خواهد بود. من نمیخواستم تحت هر شرایطی بمانم. باشگاههایی که هدفمند هستند تغییرات هدفمند دارند و به آن معیارها میرسند یا نزدیک میشوند. ۲ سال پیش لورکوزن مدیرش فولر بود و سرمربیاش هاینریش. در ۳ بازی انتهای نیم فصل که دربی با شالکه، بازی با کلن و گلادباخ بود، تیم یک برد و ۲ مساوی آورد اما هاینریش را برداشتند. از فولر پرسیدند چرا؟ گفت با هاینریش به آن جایگاهی که میخواهیم نمیرسیم. در ایران با یک برد ۴ هفته حضورت تضمین است. با یک مساوی یک هفته و با یک باخت اولتیماتوم میدهند. صنعتنفت این فصل خیلی نسبت به فصل قبل بهتر و روانتر بازی کرد و این پیشرفت است اما به این نتیجه رسیدند که تغییر باشد.
نکته جالب این است که بدرقه جالبی هم داشتند.
این مسأله نشانه چه چیزی است؟ نارضایتی؟! همه اینها نشان میدهد بحث نتیجه نبود. در فوتبال ایران چنین چیزی سابقه نداشته و هیچوقت حتی برای استقبال هم مدیرعامل به فرودگاه نرفته و برای بدرقه هم حتی مربی که بهترین نتایج را گرفته بود چنین اتفاقی نیفتاد اما این بار این اتفاق افتاد.
تغییر مدیریت چقدر در جدایی شما تأثیر داشت؟
مدیریت قبلی و فعلی خیلی فرق ندارد و در هیأت مدیره با خرد جمعی چنین تصمیمی گرفته شد. مدیرعامل هم بهعنوان بازوی اجرایی، آن را انجام داد. بعید میدانم تغییر مدیریت در این مسأله دخیل بوده باشد. ببینید در هر تیمی، بازیکن سرباز است و تیم یک فرمانده دارد و آن هم سرمربی است. کمک مربیان و دیگر اعضای کادر هم مشاوران خوبی هستند که میتوانند کمک کنند. کاپیتان تیم من هم رابط من با مستطیل سبز است. بازیکن سالاری و اینکه گرانترین بازیکن چه کسی است، در تیم من جایی نداشت. اگر بازیکن سالاری یک نکته مثبت دارد، ۱۰ نکته منفی دارد. شاید یک تیم با بازیکنسالاری به موفقیت برسد اما این پیشرفت نیست. موفقیت میتواند مقطعی باشد اما پیشرفت همیشه میماند. آلمان در فوتبال پیشرفت داشته و شاید یک دوره به فینال جام جهانی نرسد اما جزو کشورهای مدعی است. سنگال یک بار فرانسه را زد و کره هم آلمان را برد. آنها در آن مقطع موفق بودند اما پیشرفت نبوده و دوباره تکرار نمیشود. اگر تیمی پیشرفت کند موفقیت در پی خواهد داشت اما موفقیت لحظهای است و شاید هفتههای دیگر تکرار نشود. گفتند هواداران دلنگران نتایج هستند اما در بازی با پرسپولیس، تراکتور و حتی آلومینیوم ایستاده تیم را تشویق کردند. فقط چند نفر فحاشی کردند که آن هم به خاطر مسائل شخصی بود و سرمایه یک شهر را از بین میبرند.
الان بحث حضور شفر به جای شما مطرح است. آیا او میتواند در صنعتنفت موفق باشد؟
مذاکره با شفر نکته جالبی دارد. اگر آبادان میتواند برای شفر هزینه کند چرا بازیکن خارجی نگرفتند؟ گفتند به خاطر مسائل مالی انتخاب محدود است. همان ۲، ۳ ماه پیش خرج میکردند. به هر حال من نه برای شفر بلکه برای صنعتنفت و فوتبال آبادان آرزوی موفقیت دارم. نکته بعدی این است که بعید میدانم مربی خارجی فوتبال ایران را دنبال کند. در حالی که من چون جزئی از فوتبال ایران هستم بازیها را همیشه دنبال میکنم. شفر از مکتب فوتبال آلمان است و آنجا هم نظم حرف اول را میزند. وقتی برای من کاری نکردند و من هم از اصول کاریام پایین نیامدم باید دید اگر شفر بیاید شرایط به چه صورت خواهد شد. با بازیکنسالاری میجنگد یا به مشکل میخورد؟ هواداران آبادانی که میگویند برزیل هستیم حتماً میدانند برزیل اوریجینال در پایتختش ۷ گل از آلمان خورد اما کسی نگفت آنها را اعدام کنید چون فوتبال همین است. بعد از آن هم در رده بندی به هلند باخت و اتفاقی نیفتاد. در آبادان فوتبال با زندگی مردم آمیخته است. با فوتبال زندگی میکنند. هواداران باید واقعگرا باشند. هواداران واقعی فوتبال را دیدند و میدانند این جدایی دلایل خاصی داشت و تیم خوب بازی میکرد.
از تیم دیگری پیشنهاد دارید؟
بله، قطعاً پیشنهاد میرسد اما تا وقتی یک تیم سرمربی دارد درست نیست با آن تیم مذاکره کنم.
فوتبال ایران پس از سه سال به انتخاب سال 2011 بازگشت. فکر میکنید ما با کیروش میتوانیم در جام جهانی نتیجه بگیریم؟
اینکه کیروش به ایران آمد و به فوتبال ایران شخصیت داد و از همه مهمتر اینکه شناخت کاملی روی فوتبال ایران دارد نکته مثبتی است اما من درباره کسب نتیجه با کیروش در جام جهانی میگویم عملکرد او در طول هشت سال اعم از نگرش و نوع بازی او برای مردم ایران مشخص است و هر جام جهانی با ادوار قبلی تفاوت دارد. این دوره هم تیمی ملی ایران در گروهی قرار دارد که نه میتوان به آن گفت بسیار سخت و نه بسیار آسان اما مصاف با همه تیمها در جام جهانی سخت است. ما باید ببینیم موفقیت ایران در این رقابتها را چگونه تعریف میکنیم. از نظر من موفقیت سه بخش دارد، اینکه از گروهمان صعود کنیم، شکستهای آبرومندانه متحمل شویم یا اینکه بازی خوبی در جام جهانی ارائه دهیم. حالا ما باید ببینیم هدف فدراسیون از آوردن کیروش رسیدن به کدامیک از این گزینههاست. ما باید نشان دهیم اگر اول آسیا هستیم عملکردمان از چهار تیم دیگری که در جام جهانی هستند قویتر است. اگر این اتفاق رخ ندهد و عملکرد ایران از چهار تیم دیگر ضعیفتر باشد یک شکست محسوب میشود اما اگر تیم ملی موفق شد نمایشی بهتر از آن چهار تیم را به جهان نشان دهد فکر میکنم به موفقیت رسیدهایم.
با توجه به اینکه شما از فوتبال آلمان شناخت دارید فکر میکنید این تیم با فلیک به موفقیت برسد؟
هانسی فلیک مربی خوشفکری است و در سطحهای مختلفی از فوتبال مربیگری کرده. شاید برای شما جالب باشد بدانید تیم هوفنهایم آلمان با وجود اینکه صاحبش از ثروت بسیاری برخوردار است و به او لقب آبراموویچ آلمان را دادهاند میتوانست با خرید بازیکنهای گرانقیمت خیلی زود به دسته اول برسد اما از دسته پنجم فوتبال آلمان آغاز کرد و زمان حضور این تیم در لیگ دسته دوم و سوم این تیم به هانسی فلیک رسید. به همین خاطر فلیک نشان داد خوشفکر است و خودش را تابع سرمربیان قبل نمیداند و به نوعی ابداعگر سبک فوتبال است. همچنین از داشتههایش هم به نحو احسن استفاده میکند و تیمهایش فوتبالی را به نمایش میگذارند که تاکتیک دارد. به هر جهت همانطور که ما خودمان را ایرانی میدانیم آلمانی هم میدانیم و از موفقیت تیم آلمان خوشحال میشویم. ضمن اینکه عملکرد هانسی فلیک به گونهای است که او میتواند ژرمنها را رهبری کند و به موفقیت برساند.
بسیاری پس از جدایی هانسی فلیک از کادر فنی لوو و سقوط تیم در جام جهانی 2018 معتقد بودند نتایج گذشته به خاطر حضور فلیک بوده، شما تا چه اندازه با این نظریه موافق هستید؟
با این نظریه موافق نیستم چون لوو در سال 2006 بهعنوان دستیار کلینزمن در جام جهانی آلمان انتخاب شد که انتخاب او هم داستان جالبی دارد. به این علت که کلینزمن پرولایسنس نداشت و اجازه حضور بهعنوان سرمربی روی نیمکت را نداشت لوو آمد. در آن زمان بسیاری گفتند تئوریسین تکنیکها و نتایج آلمان یواخیم لوو است. همانطور هم که میدانید آلمان 2006 سوم شد، 2010 به جمع چهار تیم رسید و 2014 که اوج درخشش او بود آلمان قهرمان جام جهانی شد. این را بهعنوان کسی میگویم که سالیان سال بهعنوان دستیار، مدیر فنی و سرمربی کار کردهام. مسئولیت سرمربی بسیار سنگین است چون او تصمیم نهایی را اتخاذ میکند. اگر بگوییم تمام نتایج کلینزمن مدیون لوو است اشتباه گفتهایم بلکه لوو کمک خوبی بود اما تصمیم گیرنده نهایی کلینزمن بود.