کاوه علی اسماعیلی
لذتهای زیادی در فوتبال وجود دارد که میتوانید تجربه کنید اما یکی از مهمترین آن، خواندن، شنیدن و صحبت کردن از اسطورههاست. متأسفانه در این سالها به قدری بیجا و بیدلیل از واژه اسطوره استفاده شده که تکرار آن برای تعریف شخصیت فوتبالی علی دایی، بیمزه و بیمعناست ولی چه میشود کرد؛ در ادبیات ایران با آن سابقه و تاریخ، کلمهای بهتر برای توصیف شهریار دیده نمیشود. دایی در تازهترین مصاحبه خود، وقتی به سؤالی در مورد بیرون ماندنش برخورد، از این جمله استفاده کرد: «من آویزان این فوتبال نیستم» و همین جمله، حسابی در فضای مجازی چرخید. البته چقدر هم درست گفت. بعضی از چهرههای فوتبالی در این سالها برای ماندن در جرگه مربیان، به هر خفتی تن دادند. از چند مربی، مسائلی را به یاد میآوریم که باعث خجالت است. مربیانی که همدوره دایی بودند ولی حاضر شدند خرید منزل مدیران باشگاهها را انجام بدهند تا در فوتبال بمانند ولی دایی چیز دیگری است. آهن و جوهرهاش با دیگران فرق دارد. شبیه به او نداشتیم، نداریم و احتمالاً نخواهیم داشت. قبل از صعودهای سریالی تیم ملی به جام جهانی، هر کجا نام فوتبال ایران مطرح میشد، خارجیها ابتدا احوال علی دایی را میپرسیدند. وقتی کارخانه گلزنی کریستیانو رونالدو به راه افتاد و رکوردشکنی کرد، فقط یک نام بود که در تمام جهان یادآور نام فوتبال ایران شد؛ علی دایی و اینها نشان میدهد برای سالها، فوتبال این مملکت روی دوش شهریار بود. شهریاری که افتخاراتش هنوز غیرقابل دسترسی است و کسی به این سادگی نمیتواند به نیمی از افتخاراتش برسد. امثال دایی، کریمی، مهدویکیا و... چهرههایی نیستند که بتوان براحتی آنها را حذف کرد. شهریار در بخش دیگری از حرفهایش، سند دیگری هم آورد: «در این سالها، افراد دیگری هم بودند که به من پیشنهاد کار دادند اما من قبول نکردم. شاید عدهای بتوانند شغل مرا بگیرند اما عشق من به فوتبال تمامشدنی نیست.» این مصاحبه شهریار برای همیشه در ذهن تاریخ میماند. او زود سرمربی تیم ملی شد و خیلی زود هم سوخت. حالا وظیفه داریم از نام و اعتبارش دفاع کنیم چون هنوز هم فوتبال ما را با نام دایی میشناسند؛ کسی که شماره 10 دیگری جانشینش نشد.