printlogo


کد خبر: 247466تاریخ: 1401/3/7 00:00
آویزان این فوتبال نیستم؛ زندگی فقط فوتبال نیست
دایی: سلطانی‌فر اجازه نداد سرمربی تیم ملی شوم

علی دایی. این نام سرشار از حرف، نکته، گفته‌ها و ناگفته‌هاست. بزرگمرد فوتبال ایران که از دوران بازیگری‌اش تا امروز همیشه شماره یک بوده. حتی روزهایی که بیرون از فوتبال زندگی کرده؛ چه خودخواسته و چه به جبر. آخرین بار او را از دریچه قاب جعبه جادویی دیدیم؛ در دوحه زمانی که با سینه ستبر و گام‌های باصلابت که جزو شخصیت او شده، با آن لباس شیک و به روز پا روی استیج قرعه‌کشی جام جهانی گذاشت تا به‌عنوان یکی از سفیران فیفا و جام جهانی گوی‌ها را از گلدان‌های شیشه‌ای بیرون بیاورد و چه طعنه‌آمیز که این نمایش جهانی در تضاد کامل با ماجراهای پیرامون او در داخل جغرافیای وطن است. آنجا که دایی مدت‌هاست گوشه عزلت اختیار کرده و از او خبری حوالی فوتبال ایران نیست. تکریم و منزلت در آنسوی مرزها و گوشه‌نشینی و عزلت در داخل مرزها. این همان تناقض بزرگیست که سال‌هاست در این سرزمین می‌بینیم؛ یک دوگانگی بزرگ از ورزش گرفته تا سینما؛ از موسیقی تا اقتصاد، از سیاست تا جامعه. علی دایی بعد از قریب به یک دهه سکوت و چند سال گوشه‌نشینی روبه‌روی عادل فردوسی‌پور نشسته و با او به تفصیل گفت‌و‌گو کرده؛ از همه جا و همه کس؛ از زندگی شخصی تا دغدغه‌های اجتماعی و البته فوتبال.
   
از آخرین گفت‌و‌گوی مفصل شما حدود 7 سال می‌گذرد، همه چیز تغییر زیادی کرده. دیگه خبری از شما حوالی فوتبال نیست؟
 خبر که هست. فقط فوتبال را از تلویزیون نگاه می‌کنم. بیکار که باشم، بازی‌ها را نگاه می‌کنم. خیلی مسائل باعث می‌شود که آدم بعضی وقت‌ها احتیاج به استراحت داشته باشد و قدر زندگی را بیشتر بداند و بفهمد که زندگی فقط فوتبال نیست. در این سه سالی که از فوتبال دور هستم، چیزهای زیادی یاد گرفتم. به چیزهای زیادی فکر کردم و آگاهی خودم را در بسیاری از مسائل بالا بردم. همیشه گفته‌ام فوتبال بهانه‌ای است که بین مردم باشم، جایگاه کوچکی که بین مردم دارم، همه به خاطر فوتبال به وجود آمده است.
 در دنیای موازی ایده‌آل، علی دایی باید حداقل در جایگاه رئیس فدراسیون فوتبال ایران قرار می‌گرفت. قطعاً علی دایی هنوز علاقه بی‌شمارش به فوتبال را با خود دارد... چرا علی دایی باید سه سال از فوتبال دور باشد؟
  نظر لطف شماست. شاید یک سری از افراد ناراحت شوند اما متأسفانه ما در مملکتی زندگی می‌کنیم که افراد در جایگاه اصلی خود قرار ندارند. آنهایی که اصلاً نباید جایگاهی داشته باشند، در جایگاهی هستند که اصلاً حقشان نیست. تنها فوتبال نیست، در همه بخش‌ها این موارد وجود دارد و لابی‌های خارج از کار اجازه نمی‌دهد که من در رشته‌ای که جوانیم را گذاشتم و بالای 300 بخیه در این ورزش خوردم، با عشق و علاقه کار کنم. من کسی نیستم که بتوانم با هر شرایطی و با هر کسی کار کنم و به همین خاطر ترجیح دادم از فوتبال خارج شوم.
 عشق و علاقه به فوتبال همچنان وجود دارد؟
 قطعاً این علاقه هرگز از بین نمی‌رود. نمی‌شود که این حس را در خودت از بین ببری. ما عاشق فوتبال هستیم و تنها علاقه‌مند به این ورزش نیستیم. شاید کار کردن را بتوانند از من بگیرند اما عشق و علاقه به فوتبال را هرگز نمی‌توانند از من بگیرند. مشکلاتی که در حال حاضر مردم درگیر آن هستند، مخصوصاً مشکل اقتصادی همه به این برمی‌گردد که افراد سر جای درست خود قرار ندارند و تصمیمات غلط و اشتباه برای مردم می‌گیرند. از اینکه می‌بینم مردم در مورد یارانه و کوپن و این مسائل صحبت می‌کنند، گریه‌ام می‌گیرد. چرا ما باید در مورد چنین مسائلی صحبت کنیم؟ این بحث‌ها چیزی جز توهین به مردم ما نیست. درک نمی‌کنم. مگر امکان نداشت به جای پرداخت هزاران میلیارد یارانه چندین کارخانه ساخت تا اشتغال‌زایی شود؟ میلیون‌ها نفر را سر کار فرستاد؟ در کمتر از یک سال اجاره خانه 60 الی 70 درصد بالا رفته. مگر یک انسان چقدر می‌تواند کار کند که این خلأ‌ها را پر کند؟ در رستوران من افرادی که کار می‌کنند همه تحصیلکرده هستند و مدرک لیسانس و فوق لیسانس دارند؛ چرا باید افراد تحصیلکرده چنین شرایطی داشته باشند؟ سیستم کشور ما مشکل دارد و با دستوراتی که داده می‌شود، چیزی درست نمی‌شود.
 اگر شرایط مهیا باشد، علاقه دارید در پست‌های مدیریتی به فوتبال برگردید؟
 نه اصلا، من به مدیریت هیچ علاقه‌ای ندارم. در زندگی شخصیم بالای 20 سال است که شرکت دارم. در این 20 سال در تمام شرکت‌هایی که داشتم، هیچ گاه پشت میز ننشسته‌ام. پشت میز نشستن را دوست ندارم و با روحیه و شخصیت من سازگار نیست.
پس از جدایی از فوتبال یک مدت بحث ممنوع‌الکاری شما وجود داشت...
  من نمی‌دانم که ممنوع‌الکار بودم یا نبودم، فقط می‌دانم که یک سری از ادارات در این مدت شروع به کنکاش در زندگی من کردند. خیلی‌ها در این چند سال به من پیشنهاد دادند اما من معذرت‌خواهی می‌کردم و این پیشنهادات را رد می‌کردم. شاید اگر این پیشنهادات را قبول می‌کردم، مشخص ‌می‌شد ممنوع‌الکار بودم یا نه. حتی اگر ممنوع‌الکار باشم، افتخار می‌کنم که به خاطر حرف حقی که زدم این اتفاق افتاده. من آویزان این فوتبال نیستم و هیچ وقت هم نبودم. وقتی کسی که اصلاً فوتبال بلد نیست را مدیرعامل تیمم می‌کنند و بعدها به‌دنبال این است که به خاطر اختلافاتی که در گذشته داشتیم، زمین بخورم و نتیجه نگیرم، چه کار می‌توان کرد؟ همین باعث شد که از فوتبال بیرون بیایم. من جایگاهی که در بین مردم دارم را با هیچ چیز عوض نمی‌کنم. معذرت می‌خواهم اما در این مملکت با هر کسی که بزرگ شود، مشکل داریم. حسادت خیلی چیز بدی است. پدر من زمانی که به تیم ملی دعوت شدم، حرف خیلی خوبی به من زد؛ او گفت: شهریار، پسرم از این به بعد باید حواست را جمع کنی. پنکه سقفی را در نظر بگیر تو اگر به یک حد بالایی برسی، گردنت را خواهد زد. همه جای دنیا این پنکه وجود دارد اما طولانی‌ترین آن در همین مملکت ماست.
 علی دایی شدن کار بسیار سختی است. اما با توجه به شرایط و سختی‌هایی که در کشور وجود دارد، چطور می‌توان به جوانان امید داد که می‌توان از صفر مطلق هم به جایگاهی رسید؟
 همیشه به زندگی خودم افتخار کرده‌ام. پدر و  مادرم با اینکه سواد آنچنانی نداشتند اما فهمیده‌ترین انسان‌هایی بودند که در عمرم دیده بودم. همیشه گفته‌ام که مدرک مهندسی را فقط به عشق پدرم گرفتم. از همان اول ابتدایی به من گفت که باید مدرک مهندسی بگیری. من از 11 سالگی دستفروشی کرده‌ام، هزینه 9 ماه درس خواندن را در‌آوردم و همیشه روی پای خودم بودم و همه چیز می‌فروختم.
پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی ایران را داشتید؟
 من هم قبل از آقای ویلموتس و هم بعد از او پیشنهاد سرمربیگری از تیم ملی را داشتم، مذاکرات هم به خوبی پیش رفته بود و به نظر تمام شده می‌آمد. اما لحظه آخر اوت شدیم.
 نشد یا خودت نخواستی؟
 نه عوامل بیرونی اجازه ندادند و نگذاشتند که من سرمربی بشوم. آن زمان وزیر وقت ورزش (سلطانی‌فر) اجازه نداد و سرمربی نشدم.
در گذشته شاهد این بودیم که شما در محافل سیاسی نیز حضور پیدا می‌کردید، حامی دولت خاصی بودید؟
 نه اصلاً. من از دولت خاصی حمایت نمی‌کردم و نمی‌کنم، بله در گذشته در چند مراسم افطاری حضور داشتم که حالا از شرکت کردن در آنها پشیمانم.
 

Page Generated in 0.0055 sec