علی دایی در آخرین مصاحبهاش گفته: «آدم پشت میزنشین نیستم.» دایی پیشتر هم این جمله را به کار برده بود که نشان از بیمیلی او به کار مدیریتی دارد. اما علی دایی اشتباه میکند؛ او فوتبالیست بزرگی بود و چهرهای شناخته شده در دنیای فوتبال؛ اما در عالم مربیگری باید از صفر شروع میکرد و اگر خوشاقبال بود، باید بعد از 4-5 قهرمانی به یک مربی بزرگ در قواره ایران-و نه دنیا- تبدیل میشد که برای او این افتخاری بزرگ و پرطمطراق نیست.
علی دایی مشاوران خوبی نداشت که برای دوران بعد از فوتبال او تصمیمات خوبی بگیرند و آیندهای درخشان را برایش بسازند. از سوی دیگر، دولتهای قبل هیچگاه قدر این مهره بزرگ و جهانی را ندانستند و روی او برای کارهای بزرگ سرمایهگذاری نکردند. اگر حمایت دولتها با دایی همراه بود، اگر مسئولان درجه یک کشور با این چهره شناخته شده در مجامع جهانی جلسه میگذاشتند، اگر او را لای پر قو نگه میداشتند تا وارد درگیریهای سطح پایین فوتبال باشگاهی در ایران نشود، علی دایی امروز میتوانست یک عضو ایرانی تأثیرگذار در فیفا باشد تا مثل دوران بازیگری، خدمات بزرگتری برای فوتبال ایران داشته باشد. علی دایی با روحیه ایراندوستی و غیرتی که از او در زمان فوتبال دیده بودیم، 109 گل هم در عرصه مدیریت میتوانست برای فوتبال ایران بزند و نقش پررنگی در رشد و توسعه فوتبال ایران داشته باشد.
البته هنوز هم اتفاق عجیبی رخ نداده، علی دایی همان علی دایی است؛ برای بهره گرفتن از او هزار و یک راه وجود دارد؛ البته علی دایی روحیات خاص خودش را دارد. در ابتدا باید اعتمادش جلب شود که قرار نیست از او بهرهبرداری سیاسی کنند و واقعاً فوتبال ایران به کمک او و نقشآفرینیاش در مجامع بینالمللی نیازمند است. با شناختی که همه ما از علی دایی داریم، در چنین فضایی او سرش را هم برای ایران میدهد. همانطور که در دوران بازی بارها سر و ابرویش شکست و با طحال پاره برای تیم ملی90 دقیقه جنگید.