این دیگر از شگفتی گذشته است؛ از جام حذفی حرف میزنم. آنقدر شاخ غول برایمان شکستهاند که دیگر حتی نمیشود برایش این واژه را به کار برد؛ به قول یکی از رفقا: «غولهای تنبل را کشتند!» بریزیم دور همه این واژهها را. گوشمان پر است از جام شگفتیها، کوتاهترین راه برای رسیدن به آسیا و... آن طرف ورق را هم نگاه کنیم. به والله که نمیشود همه چیز را به پای شگفتی و ابر و باد و... نوشت. بازیهایشان را دیدهاید؟ بیایید تعارف را بگذاریم کنار. بیایید به احترام نمایندگانی که جان میکنند تا نبازند، بایستیم و کف بزنیم. بیایید کلاههایمان را از سرمان برداریم به احترام تیمهایی مثل خیبر خرمآباد، خلیج فارس ماهشهر و حتی همین نساجی لیگ برتری!
اسم حذف شدهها را تریلی یدک نمیکشد، سپاهان، فولاد، گل گهر و... وقتی نساجی سه تا به گلگهر میزند، نمیشود گفت شگفتی! وقتی خیبر از خرمآباد 5 بار دروازه نفت را باز میکند این دیگر اتفاق نیست. البته، البته هنوز استقلال و پرسپولیس ماندهاند و احتمالاً خوش به حالشان. از آسیا حذف شدهاند، دغدغه همان لیگ قهرمانان که زیادی هم وقتشان را میگرفت، ندارند! و فقط یک بدی دارند که شاید، که شاید اگر قهرمان شوند فقط یک جام بهشان میدهند که آن را بچپانند توی ویترین باشگاهشان؛ با شرایطی که این دو باشگاه دارند بعید است حتی سال آینده هم بتوانند راهی آسیا شوند. آن همه ایراد و اشکال که سالها روی هم تلنبار شده، کار چند ماه و یک سال نیست.
برگردیم به جام حذفی. از خیبر و بقیه تیمها دور نشویم. از آنهایی که نه مثل پرسپولیس هستند نه استقلال. نه میلیارد، میلیارد پول گلگهر و سپاهان را دارند و نه ادعای همه اینها را. آنها همیشه یکی هستند مثل خودشان. مثل قشقایی، شاهین یا شهرداری. آنها غولکش نیستند اما خودشان غولهایی هستند که شاید اگر امکانات، امتیازها و یکدهم پولهای بعضی از این تیمها را داشتند، میتوانستند داستانهای متفاوت دیگری را در لیگ برتر، دسته اول یا جام حذفی رقم بزنند. آنها خود خود خودشان هستند...