مصدومیت شدید عیسی آلکثیر شاید کوچکترین مشکل پرسپولیس در آستانه اتمام نیم فصل باشد و معضل اصلیتر، خلق کمتر از گذشته فرصتهای گلزنی و بخصوص از دست رفتن قوام دفاعی این تیم است. توضیح درباره دلایل از دست رفتن این قوام را باید به گلمحمدی و دستیار اول او حمید مطهری سپرد اما اینکه به چه سبب در هفتههای اخیر سرخهای تهرانی کمتر از گذشته خلق فرصت میکنند و به همین دلیل نیز آمار گلزنیشان تنزل یافته، مسألهای است که بررسی دقیق و عاجلتری را میطلبد.
شاید این نقصان در حال حاضر هم موقعیتهای ابراز وجود آنها را کاهش میدهد و هم با التفات به افزایش لغزشهای دفاعی تیم، نتایج پرسپولیس را ضعیفتر از سابق میسازد و شانسهای تکرار قهرمانیشان در لیگ برتر را کمتر میکند. خیلیها معتقدند این عارضه مولود نبود یک هافبک توانای بازیساز در مرکز خط میانی و فقدان فردی است که در فرهنگ و گرامر فوتبالی وی را پلیمیکر مینامند و این نقصان را مبتلابه استقلال هم میدانند. با این حال چون آبیهای پایتخت امسال بسان پرسپولیس در 6-5 فصل گذشته دفاع بسیار توانایی ساخته و کمتر از سایرین گل خوردهاند، طبعاً ضایعات نداشتن یک یا دو پلیمیکر مؤثر کمتر آزارشان داده است.
قحطی پس از کوچ سروش رفیعی
با این حال چه نتایج حاصله تیم ملی در دوره زمامداری کارلوس کیروش و چه نتایج مثبت و جامهای متعدد پرسپولیس در سالهای اخیر گویای این است که لااقل در سطح فوتبال ما و در صحنه رقابتهای داخلی ایران، میتوان به پلیمیکرها فکر نکرد و پرورش یا جذب آنها را در دستور کار قرار نداد و با وجود این با تلاش گروهی و همت جمعی بازیکنان به نتایجی رسید که تیم برای پیمودن راه قهرمانی و کسب جامها به آن نیاز دارد. این بدین معنا است که با همیاری تمام هافبکها میتوان به بیلانی در امر بازیسازی در خط میانی دست یافت که شاید یک پلیمیکر مجرب در کلاس و اندازههای قاسم حدادیفر، مجتبی جباری و ایمان مبعلی در گذشته نزدیک و سروش رفیعی در حال حاضر به تنهایی قادر به تأمین و جاری کردن آن در میدان باشند که طبعاً اقدام اولیه و قدم نخست در راه به ثمر رساندن گلهای مورد نیاز است. شاید در سطح جهان و در تیمهای بزرگ به چنان نیازی کمتوجهی نشده باشد و همین امروز میتوان پلیمیکرهای حاذقی مانند لوکا مودریچ و تونی کروس را در رئال مادرید، جورجینیو را در چلسی، ریاض محرز و کوین دیبروینه را در منچسترسیتی، جوردن هندرسون را در لیورپول و همچنین لروی سانه، توماس مولر و لوکاس مورا را در صحنه مشاهده و از تماشای نمایش آنان احساس لذت کرد و بیگمان فوتبال بدون داشتن این عناصر از زیبایی و طراوتی که جزو مشخصهها و الزامهای این ورزش است، کم بهره خواهد ماند.
با این حال در سطح فوتبال ما به درست یا غلط ثابت شده که بدون اینگونه مهرهها و با وجود نداشتن بازیسازان هم میتوان راههای پیروزی را هموار و حتی جامها را صید کرد و سرآمد اینگونه تیمها همانطور که پیشتر ذکر شد، سرخهای پایتخت بودهاند که پس از اتمام همکاریشان با سروش رفیعی (و کوچ او به سپاهان)، هرگز از یک پلیمیکر توانا در بازیسازی تهاجمی برخوردار نبودهاند و آمار گلزنی بالای احمد نوراللهی در لیگ بیستم هم لزوماً به این معنا نبود که او در بازیسازی رو به جلو برای یارانش حکم یک لیدر را یافته بود و دستاوردهای او بیشتر یک توفیق فردی و کاری غریزی به نظر میرسید.
تاوانی سخت و شدید
به فرایند فوق هر جور که نگاه کنیم، پرسپولیس برای ادامه لیگ امسال محتاج بالا بردن میزان فرصتسازیهای خود حول و حوش محوطه جریمه حریفان و افزایش شانسهای گلزنی خود است زیرا اگر بیلان موقعیتسازیهای این تیم به اندازه هفتههای اخیر بماند، با التفات به غیبت آلکثیر در دیدارهای پیشرو و به تبع آن، بیشتر شدن ضعفهای پرسپولیس در زدن ضربات آخر و در باز کردن دروازه رقبا، تیم گلمحمدی تاوان سخت و شدیدی در لیگ بیست و یکم و در هر صحنه دیگری خواهد داد که در آن حضور یابد.